کژ نگریستن این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1 کژ نگریستن ۲۳:۵۴ ۱۳۹۷/۰۳/۳۱ اثر دوست هنرمندمان «صمد کاظمییان» کژ نگریستن ۲۳:۵۲ ۱۳۹۷/۰۳/۳۱ روانکاوی، درمان فرد یا اجتماع؟. ✍ دکتر حسین پاینده قسمت سوم …خیلی از مفاهیم روانکاوی از اسطورهشناسی به عاریت گرفته شده است. معمولا وقتی از یونگ نام میبریم به سراغ اسطوره میرویم. اما باید بدانیم، که فروید انسان بسیار کتابخواندهای بود و مطالعات گستردهای در زمینههای مختلف و از جمله اسطورهشناسی داشت و از دانش خود در این زمینه استفادهی ماهرانهای برای پرداختن نظریهی روانکاوی کرد. از جمله اسطورههایی که مورد استفادهی فروید قرار گرفتند، اسطورهی نارسیسوس در ادبیات روم باستان بود. نارسیسوس که بود؟ مطابق با آنچه در اشعار شاعر روم باستان اووید آمده است، نارسیسوس پسر جوان و خوشسیمایی بوده که خیلیها آرزوی وصال او را داشتهاند. وقتی که شانزدهساله میشود و به سن بلوغ میرسد، نسبت به همه بیاعتناست و دلباختگان زیادی دارد. روزی دختری به نام اکو به او دل میبازد. اکو دختری است که خدایان تکلم به شیوه آدمیان را برایش ناممکن کردهاند. ... کژ نگریستن ۱۴:۵۵ ۱۳۹۷/۰۳/۳۱ پیگمالیون و بتی به نام عشق. ✍ فرهاد قنبری …. پیگمالیون در اسطورههای یونان، پادشاه کوپروس است در اساطیر یونان باستان پیگمالیون که مجسمه سازی چیره دست بود از زنان بیزار است. پیگمالیون هیچ زنی را لایق عشق خود نمیدانست؛ بنابراین مجسمهای از زن مطلوبش ساخت و عاشق آن شد. او مجسمهاش را در آغوش میگرفت و میخوابید و آنقدر این عمل را تکرار میکند تا مجسمه کم کم در آغوش او نرم میشود. آفرودیت (الهه عشق) وقتی میزان علاقه و دلبستگی پیگمالیون به مجسمه را مشاهده میکند در آن روح دمیده و به آن حیات میبخشد. اسطوره پیگمالیون در واقع روایتگر این اصل روانکاوانه است که هر فرد در عشق، عاشق تصویری ذهنی و خودساخته از معشوق خود شده و با او داستان عاشقانه خود را شکل میدهد …آلن بدیو در کتاب در ستایش عشق در توضیح عشق از نظر لکان مینویسد «عشق به هستی شناسی توسل میجوید در حالی که میل همیشه به طریقی فیتیش گرایانه توجه خود را بر اجزای دیگری همچون کپلها و سینهها و آلت جنسی متمرکز میکند، عشق توجه خود را درست بر هستی دیگری متمرکز میکند دیگری ای که کاملا مسلح به هستی خود به یکباره به زندگی ام که اینچنین در هم شکسته و تغییر شکل یافته ظهور کرده است». عشق نتیجه تلاش و مرارتی همچون تلاش یک پیکر تراش برای خ ... کژ نگریستن ۰۱:۱۳ ۱۳۹۷/۰۳/۳۱ در اساطیر یونان باستان، ایزد خواب، برادر دوقولوی، ایزد مرگ است کسی که مرده باشد هیچ حرکتی نمیکند، مگر آنکه او را حرکت دهند. و این نکتهی مشترک مرگ و خواب است، زیرا کسی که خواب است نیز هیچ حرکتی انجام نمیدهد که آنرا آگاهانه و با اراده برگزیده باشد. تعریف علمی وضعیتی از هشیاریست که فرد در آن تلقینپذیریاش افزایش یافته و عامل نقاد یا تفکر آگاهانهاش کمرنگ گشته باشد. کسی که تحت تاثیر القاء هیپنوتیزمی قرار میگیرد خواب نیست، بیحرکت نیست، اطلاعات را از محیط دریافت میکند، آنها را پردازش میکند و پاسخ میدهد، اما پاسخ او انتخاب آگاهانهاش نیست، او برنامهریزی شده است.. تصور کنید که هیپنوتیزور به فردی القاء کرده است که «هربار که من دست راستم را بالا آوردم، پنجره را باز کن و این پیغام را نیز فراموش کن.» فرد از حالت خوابواره بیرون میآید و در وضعیت هشیاری معمولاش به معاشرت با جمع مینشیند، اما هربار که هیپنوتیزور دستاش را بالا میبرد او نیز از روی صندلی خود بلند شده، به سوی دیگر اتاق میرود و پنجره را میگشاید. شگفتآور اینکه اگر از او بپرسید که چرا پنجره را باز کردی؟ احتمالا مکثی خواهد کرد و پاسخی مثل این به شما خواهد داد: «فکر کردم به کمی هوای ... کژ نگریستن ۱۸:۴۱ ۱۳۹۷/۰۳/۳۰ روانکاوی، درمان فرد یا اجتماع؟. ✍ دکتر حسین پاینده. بخش دوم …بحث فروید بسیار مشخص است به اعتقاد او، امکان ندارد به روان فرد بپردازید بدون اینکه بخواهید نظری به جامعه داشته باشید. چنین چیزی ممکن نیست. هویت فرد در بافتاری اجتماعی شکل میگیرد. هر چند ما در روانکاوی به فرد میپردازیم، اما ناگزیریم به جامعه نظر داشته باشیم. پس روانکاوی به جامعه بیاعتنا نیست. ما نمیتوانیم این تصور را در روانکاوی بپذیریم که علوم اجتماعی در یک طرف قرار دارد و روانشناسی (با تمام زیرمجموعههایش) در طرف دیگر. اگر چنین دیدگاهی را در روانکاوی بپذیریم، آنگاه این پرسش مطرح میشود که: پس نسبت نقد ادبی با روانکاوی چیست؟ این سؤال بجاست. اگر روانکاوی روشی برای درمان بیماریهای روانی است، پس تحلیل داستان و شعر چه معنایی دارد؟. ... کژ نگریستن ۱۴:۵۹ ۱۳۹۷/۰۳/۳۰ روانکاوی، درمان فرد یا اجتماع؟. ✍ دکتر حسین پاینده بخش اول … آنچه در پی میآید، متن سخنرانی دکتر حسین پاینده (استاد نظریه و نقد ادبی دانشگاه علامه طباطبائی) در نشستی است که به همت انجمن انسانشناسی ایران در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. این نشست به رابطهی روانکاوی و تحلیلهای اجتماعی اختصاص داشت و در آن علاوه بر حسین پاینده، دکتر پیتر ویدمر (استاد روانکاوی دانشگاه زوریخ) و دکتر مهرداد عربستانی (از انجمن انسانشناسی ایران) سخنرانی کردند …آیا روانکاوی که به درمان فرد میپردازد، میتواند تحلیلی از گروههای اجتماعی و به صورت کلیتر، از جامعه به دست دهد؟ طرح این پرسش، ضروری است زیرا روانکاوی به تصور ما با فرد سر و کار دارد در حالی که علوم اجتماعی از قبیل انسانشناسی و جامعهشناسی همیشه با جمع انسانها سر و کار دارند. چگونه میشود روانکاوی را به تحلیلهای کلان اجتماعی پیوند داد؟ این پرسش اساسیای است که من مطرح میکنم. استدلال من در پاسخ به این پرسش این خواهد بود که فروید در مرحلهای از اواخر تحقیقاتش، دامنهی نگاهش به آسیبها و اختلالهای روانی را فراختر از گذشته کرد و به تعبیری میتوان گفت نگرشی کلان در خصوص بیمارهای رو ... کژ نگریستن ۱۴:۵۹ ۱۳۹۷/۰۳/۳۰ به رغم تنوع موضوعاتی که فروید در آثارش بررسی میکند، میتوان تکوین اندیشهی او را به سه دوره تقسیم کرد این سه دوره کاملا از یکدیگر مجزا نیستند و با همدیگر همپوشانی دارند. اولین دوره، سالهای ۱۸۹۵ تا ۱۹۱۷ است که کارهای بالینی فروید بیشتر در همین دوره منتشر شده است، کارهایی مانند «تحقیقاتی در مورد هیستری» که کتاب مشترک او با یوزف بروئر بود. کتابهای معروف و اثرگذاری همچون «تعبیر رؤیا»، «آسیبشناسی زندگی روزمره»، «لطیفه و رابطهی آن با ضمیر ناخودآگاه»، «سه مسئله در مورد نظریهی جنسیت» و «پیشدرآمدی عمومی بر روانکاوی» مربوط به مرحلهی اول تکوین اندیشهی فروید هستند.. اما فروید در مرحلهی دوم که تا سال ۱۹۳۹ ادامه پیدا کرد، توجه خاصی به مباحث فرهنگی از خود نشان میدهد. این مرحلهی گذار فروید به سمت نگاهی کلان و فرافردی است. او در این مرحله کتاب «توتم و تابو» را در سال ۱۹۱۳ نوشت، «روانشناسی گروه و تحلیل «خود»» را در ۱۹۲۱، و «موسی و یکتاپرستی» را در سال ۱۹۳۹. این کتابها به شدت صبغهی انسانشناسانه دارند. اما نقدی هم به فروید شده است: اینکه او کار میدانی نکرده و کارش تئوری بود و بیشتر متکی بر کتاب «شاخه طلایی» جیمز فریزر بوده است. و بنابر این مقداری از تأملات انسانشناسی فروید در کار میدان ... کژ نگریستن ۱۹:۵۵ ۱۳۹۷/۰۳/۲۹ چرا موسیقی سکوت است؟. ✍ شهاب تقی پور …. موسیقی سکوت است در زمانی که موفقیت، چهره شدن، روی جلد مجلهها رفتن، سلبریتیگری، فالوئر داشتن و لایک خوردن احتیاج به سر و صدا دارد. و برای این کار باید صداهای موجود را خوب شناخت و صدای مورد نظر را کشید، نوشت، ساخت و تولید کرد؛ صدای محبوب اکثریت را با همان شدت و کیفیت دلخواه به اکثریت بازگرداند. موسیقی صدای سکوتی است که از هیچ کجا و هیچ تولید میشود و هرچه بیشتر در اوج باشد غیراکثریتیتر است.. وقتی از موسیقی به معنای کلی حرف میزنیم آماده شدهایم تا آن را به متعلقات امروزی آن یعنی ترک، آلبوم، کنسرت، پوستر، تبلیغات و صنعت هنر تقلیل دهیم. اما موسیقی «سکوت انگیز» که از دل هیچ میآید از صدای ساز ناشناختهی موزیسینی گمنامی میآید که هیچ وقت در پی گسترش، آلبوم سازی و انتشار نیست. ایده انتشار حتا از یک نفر به دو نفر شروع خواباندن سکوت و ایجاد سر و صدای خودشیفتگی و هم صدایی با احساسات سطحی است.. ساختن موسیقی از این حیث ساختن سکوت است که نظم موجود آوایی را بر نمیتابد. یک ریاضی دلخواه و نانوشته را در پس پرده روی تخته سیاه احساسات هنوز تحریک نشده در نظر دارد. اما برای ورود به عرصه سکوت و لذت ار ریاضی مسحورکننده ... کژ نگریستن ۱۹:۴۴ ۱۳۹۷/۰۳/۲۸ ✅ آیا رئیسجمهور کشور ما تنهاست؟.. ✍🏻فردین علیخواه ✅در خرداد سال ۱۳۹۳ عکسی از رئیسجمهور کشورمان آقای روحانی در فضای مجازی منتشر شد که نشان میداد ایشان درحالیکه شلوار ورزشی و تیشرت سفید بر تن دارند در حال تماشای مسابقه فوتبال تیم ملی ایران و نیجریه هستند. در خرداد سال ۱۳۹۷ هم عکسی از رئیسجمهور کشورمان آقای روحانی در فضای مجازی منتشر شد که نشان میداد ایشان درحالیکه شلوار ورزشی و تیشرت سفید بر تن دارند در حال تماشای مسابقه فوتبال تیم ملی ایران و مراکش هستند. بهعنوان یک جامعهشناس، در هر دو عکس نکتهای توجه مرا جلب کرد. اینکه آیا رئیسجمهور محترم کشورمان در ساختمان نهاد ریاست جمهوری در حال تماشای فوتبال هستند؟ اگر بله چرا ایشان در محیط کارشان شلوار ورزشی به تن کردهاند؟ چون برای ما دهه شصتیها شلوار ورزشی حکم همان پیژامه آبی معروف را دارد. دورادور شنیدهام که رئیسجمهور کشورمان فردی بسیار مبادی آداب هستند و به همین دلیل کاملا بعید میدانم که ایشان در ساختمان ریاست جمهوری باشند و با این لباسها به تماشای فوتبال بپردازند. بر این اساس حدس میزنم که ایشان در خانه نشستهاند و در حال تماشای مسابقه فوتبالاند. و باز پرسشی دیگر و مهمتر و ... کژ نگریستن ۱۵:۱۷ ۱۳۹۷/۰۳/۲۸ چند بار این گفتهی هگل را آوردهام و تکرار اش را در نسبت با وضع خودمان، مفید میدانم: «شتاب، طلب محال است». به احتمال قریب به یقین، شاید گفته شود آیا چهل سال صبر کردن، کفایت نمیکند؟ هنوز هم باید صبر کرد؟. ما، این چهل سال را، نه صبر، که شتاب کردهایم. صبر، ناظر است به شناخت شرایط و مقاومت برنامه دار برای فایق آمدن بر آن. شتاب، یعنی، خواست امکان یا موقعیتی به دور از لحاظ کردن الزامات آن. وقتی شتاب میکنیم، فرصتهای پیش رو را نه معماری، که ویران میکنیم. معمول است که میگویند عجله کار شیطان است. یعنی شیطان، به میان جی صبر، ما را به عجله سوق میدهد: راز موفقیت شیطان. ... کژ نگریستن ۱۰:۱۵ ۱۳۹۷/۰۳/۲۸ توده چیست؟ ✍ کامران مرادی …برد تیم ایران مقابل مراکش موجب حضور مردم خیابانها برای جشن و پایکوبی گشت؛ این حضور را اگر در کنار حضورهای دیگر که بعضا محتوای متضادی با چنین پایکوبی دارد (همچون اعتراضات دیماه یا سوگواری برای پاشایی و یا شادی برای رای آوردن حسن روحانی) بگذاریم پرسشی بنیادی را مطرح میسازد که اساسا مردم چیست و چگونه کارکردهای مختلفی از خود به نمایش میگذارد؟. با توجه به بررسی حرکتهای تودهای که اساسا به سان موجهای کوتاه برد و کوتاه مدتاند میتوان به نحوی امر تودهای را شناخت. به نظر توده مردم به سان فضایی تهی است که محتواهای مختلفی قادر است چنین فضایی را پر نماید، فارغ از این که این محتوا با محتوای پیشین این فضا متضاد و یا در یک راستا باشد. درک توده به عنوان یک فضای تهی یا به بیان دقیقتر محملی برای قرار گیری هویتهای گوناگون در آن ابزاری نظری را برای زدایی از فهمهای رایج از عملکرد تودهای را برای ما فراهم میآورد. به عنوان مثال اینگونه تصور میشود که حضور توده در خیابان برای شادی یا اعتراض به نوعی تلاش برا تخلیه هیجانات و هر شکلی از انرژی است؛ اما با انگاشتن توده همچون فضایی ته ... کژ نگریستن ۱۹:۳۴ ۱۳۹۷/۰۳/۲۷ | در چهار دقیقه جهان را برایتان توضیح میدهیم!!! | ✍ هومن شبیری …در گرجستان که بودم، یک تشکیلات مردم نهاد آمریکایی-اروپایی بود، که گاهی گردهمایی هایی ترتیب میداد، با هدف توضیح ساده مسائل پیچیده. یک میز مجلل از شراب و کیک و میوه، خانمهای جذاب تو دل برو، چشمابی هایی که هوش از سر جماعت میبردند، و کسی که عقل کل بود، و پیچیدهترین مسائل را در کمتر از ده دقیقه توضیح میداد. متنی را که اجرا میکرد، بسیار استادانه و با شناخت درستی از مخاطب تهیه شده بود. در نهایت، همه شرکت کنندگان با رضایت کامل جلسه را ترک میکردند، و موضوع را خاتمه یافته میدیدند. هرآنچه میبایست، آموخته بودند، و همه دنیای غیر از خودشان را ابله میدیدند. بارها چنین جملهای را از سخنران شنیدم که: «نتیجه همه کتابهای نوشته شده و تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد که …». مخاطب بیزار از کنکاش و خسته نیز نفس عمیقی میکشید. بسیاری از مخاطبان با شگفت زدگی و ذوقمرگ شدگی خاصی، از سخنران تشکر میکردند. در قرن بیست و یکم، ترسیم کنندهی شکل بدقیافهی مار، نویسندهی «مار» را از میدان به در کرده بود، به سادگی هرچه تمامتر …. ... کژ نگریستن ۱۶:۱۰ ۱۳۹۷/۰۳/۲۷ ✅مرگ و جاودانگی.. ✍ محمدمهدی اردبیلی..۱. منظر فرد: *طلوع کثرتگرایی، «من»، خنکای صبحگاه*. بدن پس از مرگ فرومیپاشد، کرمها و مردهخوارها جشن میگیرند. چقدر بیمعنی است زندگی. «من» اما برای تحمل این پوچی باید به جاودانگی امید ببندد. انسان موجودی جاودانه را ابداع کرد و آن را «جوهر» نامید و به «من» تزریقش کرد تا نامیرایی جوهر را به «من» تسری دهد. من حقیقتم، اما میرا. پس باید منی خلق کرد که نامیرا باشد: اختراع مفهوم نفس یا روح فردی. ایده: جاودانگی نفس فردی (افلاطون: امکان حیات بعد از مرگ با هدف توجیه معرفت/مسیحیت: امکان حیات پس از مرگ با هدف توجیه مجازات).۲. منظر کل:. ... کژ نگریستن ۱۸:۵۰ ۱۳۹۷/۰۳/۲۶ مسئلۀ جنسیت و ارتوپدهای اخلاق. ✍🏼آرش حیدری اباذری به عنوان فیگوری که خود را انتقادی معرفی کرده است در مناظره ای با دکتر توفیق به تمسخر رویکردهای پسااستعماری پرداخت و گفت که این رویکردها همواره دست به مقوله بندیهای خرد میزنند و هرگاه شما از یک مقوله سخن می گویید آنها مقولۀ طرد شدۀ جدیدی را پیش میکشند برای مثال از «دختران ترشیدۀ هندو» سخن می گویند و بعد از آن وقتی چالش کنید و آنها را نیز به صحنه بیاورید مقولۀ «دختران ترشیدۀ گیس بریدۀ هندو» را پیش می کشند و …. اباذری در این فراز از سخنانش می خواست نشان دهد فهم پسا استعماری با خرد کردن بیش از حد مقولات اجازۀ فهم امر کلان را نمی دهد اما با تمثیل هایش لحظات جنسیت زدۀ مهمی را نشان داد. اباذری نمیتواسنت از دختران طرد شدۀ قومیتهای ایرانی مثال بزند چراکه ممکن بود آتش خشم شان یقه اش را بگیرد، لذا به سوی «دختران ترشیدۀ هندو» حرکت کرد و لحظه ای از فهم مسئلۀ جنسیت را در تمثیل و فضای گفتاریش روشن ساخت که لحظۀ «مرد فارس شیعه» به تعبیر دکتر ابراهیم توفیق بود. به عبارت دیگر مرکزیتی در فهم جنسیت در این اندیشهها حاکم است که هرشکلی از آگاهی و فهم درون ماندگار جنسیت فرودست را ... کژ نگریستن ۱۳:۲۰ ۱۳۹۷/۰۳/۲۶ 🔅 سرانجام اعتراض به حذف زنان به مثابه «هویت مدرن» که در خوانش سنتی از «یک ملت» محذوف بود، با خوانشی مدرن از «دولت_ملت» جایگزین شد 🔻 در زیر «جایگیری مجدد» هویتهای مدرن در ساخت «دولت_ملت» را واکاویدهام. ✍ عظیم حسن زاده. دانشجوی دکتری سیاستگذاری فرهنگی دانشگاه خوارزمی.۱- به احتمال زیاد تصویر دوم بر روی تصویر اول چسبانده شد و این تراژدی ملت سازی ماست! امری که آن را با فرایند اجباری اصلاح لباس، کلاه شاپو، کلاه پهلوی و کشف حجاب میشناسیم. یعنی در چشم به هم زدنی آن نظم تاریخی خود ساخته به نظمی خطی و تصنعی و بی روح بدل شد …۲- در این تصویر، متن، با لباسهای رسمی بازیکنان تیم ملی شروع میشود که لباسی است بین المللی و کمترین ربطی با هویت ما ایرانیها ندارد، جالبتر اینکه در این تصاویر هیچ نشانهای از نشانگان ملی ما نیز به چشم نمیخورد بطوریکه حتی نبود رنگ سبز در ترکیب با رنگهای. سفید و سرخ، معنای نماد پرچم را ناتمام گذارده است …۳- اولین سوژه بعد از لباسهای بین المللی تیم ملی، فراگیرترین و به اصطلاح معمولترین (که در این معنا میتوان آن را لباس ملی امروزین ایران نیز خواند) نوع پوشش ایرانیان امروز به نمایش گذارده شده است. این لباس سمبل سوژهای است که هیچ تعلق تاریخی و اجتماعی و فرهنگی ندارد. این سوژه، سوژه کنده شده از کانت ... کژ نگریستن ۱۹:۵۲ ۱۳۹۷/۰۳/۲۵ ✍ حسام محمدی …. عینک کائوچویی قهوهای رنگم را میزنم و قلم و کاغذی به دست میگیرم به موسیقی بیکلامی گوش میسپارم، آخر کلمات لذت موسیقی را از من سلب میکنند، این البته، نزاع دیرینه من با کلمات است و شاید ربطی به اصل موسیقی نداشته باشد … این نمایش دراماتیک را هر از گاهی تکرار میکنم و غالبا چند خطی هم مینویسم. سیگار و موسیقی بیکلام بهترین همنشینهای من، بهنگام نوشتناند. ابهت خاصی بر من میبخشند، احساس میکنم حال نویسنده بزرگی باشم و کلمات بهتری به انتخابم میآیند. کشیدن سیگار برای من، شکلی از ارگاسم است، حد نهایی لذت، درست زمانی که او را با حالتی شهوانی میمکم و در او خاکستر میشوم.. گویی کاویدن کلمات، بدون بوسیدن سیگارها ممکن نیست. در این کنش اروتیک، هنگام مکیدن، کلمات با سهولت بیشتری خلق میشوند، انگار چیزی از او در من دمیده میشود، من میمکم و او که در لباسی سفید رنگ که به حاشیهای قهوهای، آراسته شده است، دود میشود. او مرا به اصل خودم بازمیگرداند، سوختن و دود شدن، نقطه اشتراک ماست. من این کام تنهایی را به پک عمیقی که از آنها میگیرم مزه مزه میکنم و دود شدنشان را به تماشا مینشینم. این منم که در آنها دود میشوم … این موجود کوتاه قامت اما راسخ، بیآنکه خمی به ... کژ نگریستن ۱۹:۳۲ ۱۳۹۷/۰۳/۲۵ از آشوب غزل. آغاز شدی. در سبزینهی بهار … و عشق. لقاح. خوش فرجامی بود. در بطن. شکوفه اقاقی …. می دانم خاک این دیار. هیچگاه. طعم سفر را. فراموش نمیکند …. کژ نگریستن ۱۲:۰۵ ۱۳۹۷/۰۳/۲۵ بی تفاوتی عاطفی به «چیز» پنداری دیگری میانجامد. ✍ معصومه حنیفه زاده/ روانکاو … لکان میگوید «آدمی آن کسی را که با او سخن میگوید دوست دارد». در اینجا لکان به آنچه که در زبان کارشناسیک روانکاوی «انتقال» نامیده میشود اشاره دارد. فرجام این دلبستگی در کار درمانی چیست؟ و ناسوگیری روانکاو در این میان به چه معناست؟ آیا این بدین معناست که روانکاو نسبت به روانکاونده یا درمانجو بی تفاوت است؟. روانکاونده «هیچ» حسی در او بر نمیانگیزد؟ آیا سخنی بدتر از این به کسی میتوان گفت؟ چیز شدگی دیگری را نمیتوان ناسوگیری نامید. ناسوگیری در روانکاوی به این معناست که روانکاو عشق خودشیفته خام را والایش میدهد، آن را از «من» های شخصی فراتر برده و به توان عشق ورزی دگرگون میکند. ... کژ نگریستن ۲۲:۰۷ ۱۳۹۷/۰۳/۲۴ چرا روانکاوان خاموشند؟. برگرفت یک واژه در گفتار روانکاونده، آری …، بستگی دارد … و از همه بیشتر: اهوممممم!. تاکنون روانکاو وراج ندیدهایم. این مهمترین نشانه یک روانکاو است. هر آنکه دربارهی روانکاوی وراجی کند، میتوان دریافت که روانکاوی نشده، یا در نیمهی راه است، یا از روانکاوی چندان چیزی نمیداند. اگر روانکاوان کم سخن میگویند از این روست که نمیخواهند در-یافت شوند. برای اینست که دیگری سخن روانکاو را در گنجایهی دریافت خود نریزد. آدمی سخنی را میپسندد که در مییابد و سخنی را در مییابد که از پیش میداند. پس سخنی که به پسند دیگری افتد چیزی جز بازگفت آنچه پیشتر گفته شده نخواهد بود. در بهترین حالت بازگفت «دگرگونه» بازگفتهها خواهد بود. ... کژ نگریستن ۲۰:۵۲ ۱۳۹۷/۰۳/۲۴ ✅از نظر میشل فوکو، دست قدرت از آستین گفتمان بیرون میآید تا به ایستارهای عامه در قبال پدیده هایی مثل جرم، دیوانگی یا سکسوالیته شکل گفتمانهای تخصصی که صاحبان قدرت و اقتدار برقرار میکنند غالبا فقط با گفتمانهای تخصصی رقیب، به چالش خوانده میشوند. بدین ترتیب از گفتمانها میتوان به عنوان ابزار نیرومندی برای محدود ساختن شیوههای بدیل اندیشیدن یا سخن گفتن استفاده کرد. دانش به نیرویی برای کنترل تبدیل میشود. یکی از مضامین اصلی همۀ نوشتههای فوکو، شیوۀ پیوند خوردن قدرت و معرفت به فناوریهای نظارت، اجبار و انضباط است …✍🏻آنتونی گیدنز، «جامعه شناسی»، ترجمه چاوشیان، ص ۹۷۵ … ... ‹ 74 75 76 77 78 79 80 ›
کژ نگریستن ۲۳:۵۲ ۱۳۹۷/۰۳/۳۱ روانکاوی، درمان فرد یا اجتماع؟. ✍ دکتر حسین پاینده قسمت سوم …خیلی از مفاهیم روانکاوی از اسطورهشناسی به عاریت گرفته شده است. معمولا وقتی از یونگ نام میبریم به سراغ اسطوره میرویم. اما باید بدانیم، که فروید انسان بسیار کتابخواندهای بود و مطالعات گستردهای در زمینههای مختلف و از جمله اسطورهشناسی داشت و از دانش خود در این زمینه استفادهی ماهرانهای برای پرداختن نظریهی روانکاوی کرد. از جمله اسطورههایی که مورد استفادهی فروید قرار گرفتند، اسطورهی نارسیسوس در ادبیات روم باستان بود. نارسیسوس که بود؟ مطابق با آنچه در اشعار شاعر روم باستان اووید آمده است، نارسیسوس پسر جوان و خوشسیمایی بوده که خیلیها آرزوی وصال او را داشتهاند. وقتی که شانزدهساله میشود و به سن بلوغ میرسد، نسبت به همه بیاعتناست و دلباختگان زیادی دارد. روزی دختری به نام اکو به او دل میبازد. اکو دختری است که خدایان تکلم به شیوه آدمیان را برایش ناممکن کردهاند. ...
کژ نگریستن ۱۴:۵۵ ۱۳۹۷/۰۳/۳۱ پیگمالیون و بتی به نام عشق. ✍ فرهاد قنبری …. پیگمالیون در اسطورههای یونان، پادشاه کوپروس است در اساطیر یونان باستان پیگمالیون که مجسمه سازی چیره دست بود از زنان بیزار است. پیگمالیون هیچ زنی را لایق عشق خود نمیدانست؛ بنابراین مجسمهای از زن مطلوبش ساخت و عاشق آن شد. او مجسمهاش را در آغوش میگرفت و میخوابید و آنقدر این عمل را تکرار میکند تا مجسمه کم کم در آغوش او نرم میشود. آفرودیت (الهه عشق) وقتی میزان علاقه و دلبستگی پیگمالیون به مجسمه را مشاهده میکند در آن روح دمیده و به آن حیات میبخشد. اسطوره پیگمالیون در واقع روایتگر این اصل روانکاوانه است که هر فرد در عشق، عاشق تصویری ذهنی و خودساخته از معشوق خود شده و با او داستان عاشقانه خود را شکل میدهد …آلن بدیو در کتاب در ستایش عشق در توضیح عشق از نظر لکان مینویسد «عشق به هستی شناسی توسل میجوید در حالی که میل همیشه به طریقی فیتیش گرایانه توجه خود را بر اجزای دیگری همچون کپلها و سینهها و آلت جنسی متمرکز میکند، عشق توجه خود را درست بر هستی دیگری متمرکز میکند دیگری ای که کاملا مسلح به هستی خود به یکباره به زندگی ام که اینچنین در هم شکسته و تغییر شکل یافته ظهور کرده است». عشق نتیجه تلاش و مرارتی همچون تلاش یک پیکر تراش برای خ ...
کژ نگریستن ۰۱:۱۳ ۱۳۹۷/۰۳/۳۱ در اساطیر یونان باستان، ایزد خواب، برادر دوقولوی، ایزد مرگ است کسی که مرده باشد هیچ حرکتی نمیکند، مگر آنکه او را حرکت دهند. و این نکتهی مشترک مرگ و خواب است، زیرا کسی که خواب است نیز هیچ حرکتی انجام نمیدهد که آنرا آگاهانه و با اراده برگزیده باشد. تعریف علمی وضعیتی از هشیاریست که فرد در آن تلقینپذیریاش افزایش یافته و عامل نقاد یا تفکر آگاهانهاش کمرنگ گشته باشد. کسی که تحت تاثیر القاء هیپنوتیزمی قرار میگیرد خواب نیست، بیحرکت نیست، اطلاعات را از محیط دریافت میکند، آنها را پردازش میکند و پاسخ میدهد، اما پاسخ او انتخاب آگاهانهاش نیست، او برنامهریزی شده است.. تصور کنید که هیپنوتیزور به فردی القاء کرده است که «هربار که من دست راستم را بالا آوردم، پنجره را باز کن و این پیغام را نیز فراموش کن.» فرد از حالت خوابواره بیرون میآید و در وضعیت هشیاری معمولاش به معاشرت با جمع مینشیند، اما هربار که هیپنوتیزور دستاش را بالا میبرد او نیز از روی صندلی خود بلند شده، به سوی دیگر اتاق میرود و پنجره را میگشاید. شگفتآور اینکه اگر از او بپرسید که چرا پنجره را باز کردی؟ احتمالا مکثی خواهد کرد و پاسخی مثل این به شما خواهد داد: «فکر کردم به کمی هوای ...
کژ نگریستن ۱۸:۴۱ ۱۳۹۷/۰۳/۳۰ روانکاوی، درمان فرد یا اجتماع؟. ✍ دکتر حسین پاینده. بخش دوم …بحث فروید بسیار مشخص است به اعتقاد او، امکان ندارد به روان فرد بپردازید بدون اینکه بخواهید نظری به جامعه داشته باشید. چنین چیزی ممکن نیست. هویت فرد در بافتاری اجتماعی شکل میگیرد. هر چند ما در روانکاوی به فرد میپردازیم، اما ناگزیریم به جامعه نظر داشته باشیم. پس روانکاوی به جامعه بیاعتنا نیست. ما نمیتوانیم این تصور را در روانکاوی بپذیریم که علوم اجتماعی در یک طرف قرار دارد و روانشناسی (با تمام زیرمجموعههایش) در طرف دیگر. اگر چنین دیدگاهی را در روانکاوی بپذیریم، آنگاه این پرسش مطرح میشود که: پس نسبت نقد ادبی با روانکاوی چیست؟ این سؤال بجاست. اگر روانکاوی روشی برای درمان بیماریهای روانی است، پس تحلیل داستان و شعر چه معنایی دارد؟. ...
کژ نگریستن ۱۴:۵۹ ۱۳۹۷/۰۳/۳۰ روانکاوی، درمان فرد یا اجتماع؟. ✍ دکتر حسین پاینده بخش اول … آنچه در پی میآید، متن سخنرانی دکتر حسین پاینده (استاد نظریه و نقد ادبی دانشگاه علامه طباطبائی) در نشستی است که به همت انجمن انسانشناسی ایران در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. این نشست به رابطهی روانکاوی و تحلیلهای اجتماعی اختصاص داشت و در آن علاوه بر حسین پاینده، دکتر پیتر ویدمر (استاد روانکاوی دانشگاه زوریخ) و دکتر مهرداد عربستانی (از انجمن انسانشناسی ایران) سخنرانی کردند …آیا روانکاوی که به درمان فرد میپردازد، میتواند تحلیلی از گروههای اجتماعی و به صورت کلیتر، از جامعه به دست دهد؟ طرح این پرسش، ضروری است زیرا روانکاوی به تصور ما با فرد سر و کار دارد در حالی که علوم اجتماعی از قبیل انسانشناسی و جامعهشناسی همیشه با جمع انسانها سر و کار دارند. چگونه میشود روانکاوی را به تحلیلهای کلان اجتماعی پیوند داد؟ این پرسش اساسیای است که من مطرح میکنم. استدلال من در پاسخ به این پرسش این خواهد بود که فروید در مرحلهای از اواخر تحقیقاتش، دامنهی نگاهش به آسیبها و اختلالهای روانی را فراختر از گذشته کرد و به تعبیری میتوان گفت نگرشی کلان در خصوص بیمارهای رو ...
کژ نگریستن ۱۴:۵۹ ۱۳۹۷/۰۳/۳۰ به رغم تنوع موضوعاتی که فروید در آثارش بررسی میکند، میتوان تکوین اندیشهی او را به سه دوره تقسیم کرد این سه دوره کاملا از یکدیگر مجزا نیستند و با همدیگر همپوشانی دارند. اولین دوره، سالهای ۱۸۹۵ تا ۱۹۱۷ است که کارهای بالینی فروید بیشتر در همین دوره منتشر شده است، کارهایی مانند «تحقیقاتی در مورد هیستری» که کتاب مشترک او با یوزف بروئر بود. کتابهای معروف و اثرگذاری همچون «تعبیر رؤیا»، «آسیبشناسی زندگی روزمره»، «لطیفه و رابطهی آن با ضمیر ناخودآگاه»، «سه مسئله در مورد نظریهی جنسیت» و «پیشدرآمدی عمومی بر روانکاوی» مربوط به مرحلهی اول تکوین اندیشهی فروید هستند.. اما فروید در مرحلهی دوم که تا سال ۱۹۳۹ ادامه پیدا کرد، توجه خاصی به مباحث فرهنگی از خود نشان میدهد. این مرحلهی گذار فروید به سمت نگاهی کلان و فرافردی است. او در این مرحله کتاب «توتم و تابو» را در سال ۱۹۱۳ نوشت، «روانشناسی گروه و تحلیل «خود»» را در ۱۹۲۱، و «موسی و یکتاپرستی» را در سال ۱۹۳۹. این کتابها به شدت صبغهی انسانشناسانه دارند. اما نقدی هم به فروید شده است: اینکه او کار میدانی نکرده و کارش تئوری بود و بیشتر متکی بر کتاب «شاخه طلایی» جیمز فریزر بوده است. و بنابر این مقداری از تأملات انسانشناسی فروید در کار میدان ...
کژ نگریستن ۱۹:۵۵ ۱۳۹۷/۰۳/۲۹ چرا موسیقی سکوت است؟. ✍ شهاب تقی پور …. موسیقی سکوت است در زمانی که موفقیت، چهره شدن، روی جلد مجلهها رفتن، سلبریتیگری، فالوئر داشتن و لایک خوردن احتیاج به سر و صدا دارد. و برای این کار باید صداهای موجود را خوب شناخت و صدای مورد نظر را کشید، نوشت، ساخت و تولید کرد؛ صدای محبوب اکثریت را با همان شدت و کیفیت دلخواه به اکثریت بازگرداند. موسیقی صدای سکوتی است که از هیچ کجا و هیچ تولید میشود و هرچه بیشتر در اوج باشد غیراکثریتیتر است.. وقتی از موسیقی به معنای کلی حرف میزنیم آماده شدهایم تا آن را به متعلقات امروزی آن یعنی ترک، آلبوم، کنسرت، پوستر، تبلیغات و صنعت هنر تقلیل دهیم. اما موسیقی «سکوت انگیز» که از دل هیچ میآید از صدای ساز ناشناختهی موزیسینی گمنامی میآید که هیچ وقت در پی گسترش، آلبوم سازی و انتشار نیست. ایده انتشار حتا از یک نفر به دو نفر شروع خواباندن سکوت و ایجاد سر و صدای خودشیفتگی و هم صدایی با احساسات سطحی است.. ساختن موسیقی از این حیث ساختن سکوت است که نظم موجود آوایی را بر نمیتابد. یک ریاضی دلخواه و نانوشته را در پس پرده روی تخته سیاه احساسات هنوز تحریک نشده در نظر دارد. اما برای ورود به عرصه سکوت و لذت ار ریاضی مسحورکننده ...
کژ نگریستن ۱۹:۴۴ ۱۳۹۷/۰۳/۲۸ ✅ آیا رئیسجمهور کشور ما تنهاست؟.. ✍🏻فردین علیخواه ✅در خرداد سال ۱۳۹۳ عکسی از رئیسجمهور کشورمان آقای روحانی در فضای مجازی منتشر شد که نشان میداد ایشان درحالیکه شلوار ورزشی و تیشرت سفید بر تن دارند در حال تماشای مسابقه فوتبال تیم ملی ایران و نیجریه هستند. در خرداد سال ۱۳۹۷ هم عکسی از رئیسجمهور کشورمان آقای روحانی در فضای مجازی منتشر شد که نشان میداد ایشان درحالیکه شلوار ورزشی و تیشرت سفید بر تن دارند در حال تماشای مسابقه فوتبال تیم ملی ایران و مراکش هستند. بهعنوان یک جامعهشناس، در هر دو عکس نکتهای توجه مرا جلب کرد. اینکه آیا رئیسجمهور محترم کشورمان در ساختمان نهاد ریاست جمهوری در حال تماشای فوتبال هستند؟ اگر بله چرا ایشان در محیط کارشان شلوار ورزشی به تن کردهاند؟ چون برای ما دهه شصتیها شلوار ورزشی حکم همان پیژامه آبی معروف را دارد. دورادور شنیدهام که رئیسجمهور کشورمان فردی بسیار مبادی آداب هستند و به همین دلیل کاملا بعید میدانم که ایشان در ساختمان ریاست جمهوری باشند و با این لباسها به تماشای فوتبال بپردازند. بر این اساس حدس میزنم که ایشان در خانه نشستهاند و در حال تماشای مسابقه فوتبالاند. و باز پرسشی دیگر و مهمتر و ...
کژ نگریستن ۱۵:۱۷ ۱۳۹۷/۰۳/۲۸ چند بار این گفتهی هگل را آوردهام و تکرار اش را در نسبت با وضع خودمان، مفید میدانم: «شتاب، طلب محال است». به احتمال قریب به یقین، شاید گفته شود آیا چهل سال صبر کردن، کفایت نمیکند؟ هنوز هم باید صبر کرد؟. ما، این چهل سال را، نه صبر، که شتاب کردهایم. صبر، ناظر است به شناخت شرایط و مقاومت برنامه دار برای فایق آمدن بر آن. شتاب، یعنی، خواست امکان یا موقعیتی به دور از لحاظ کردن الزامات آن. وقتی شتاب میکنیم، فرصتهای پیش رو را نه معماری، که ویران میکنیم. معمول است که میگویند عجله کار شیطان است. یعنی شیطان، به میان جی صبر، ما را به عجله سوق میدهد: راز موفقیت شیطان. ...
کژ نگریستن ۱۰:۱۵ ۱۳۹۷/۰۳/۲۸ توده چیست؟ ✍ کامران مرادی …برد تیم ایران مقابل مراکش موجب حضور مردم خیابانها برای جشن و پایکوبی گشت؛ این حضور را اگر در کنار حضورهای دیگر که بعضا محتوای متضادی با چنین پایکوبی دارد (همچون اعتراضات دیماه یا سوگواری برای پاشایی و یا شادی برای رای آوردن حسن روحانی) بگذاریم پرسشی بنیادی را مطرح میسازد که اساسا مردم چیست و چگونه کارکردهای مختلفی از خود به نمایش میگذارد؟. با توجه به بررسی حرکتهای تودهای که اساسا به سان موجهای کوتاه برد و کوتاه مدتاند میتوان به نحوی امر تودهای را شناخت. به نظر توده مردم به سان فضایی تهی است که محتواهای مختلفی قادر است چنین فضایی را پر نماید، فارغ از این که این محتوا با محتوای پیشین این فضا متضاد و یا در یک راستا باشد. درک توده به عنوان یک فضای تهی یا به بیان دقیقتر محملی برای قرار گیری هویتهای گوناگون در آن ابزاری نظری را برای زدایی از فهمهای رایج از عملکرد تودهای را برای ما فراهم میآورد. به عنوان مثال اینگونه تصور میشود که حضور توده در خیابان برای شادی یا اعتراض به نوعی تلاش برا تخلیه هیجانات و هر شکلی از انرژی است؛ اما با انگاشتن توده همچون فضایی ته ...
کژ نگریستن ۱۹:۳۴ ۱۳۹۷/۰۳/۲۷ | در چهار دقیقه جهان را برایتان توضیح میدهیم!!! | ✍ هومن شبیری …در گرجستان که بودم، یک تشکیلات مردم نهاد آمریکایی-اروپایی بود، که گاهی گردهمایی هایی ترتیب میداد، با هدف توضیح ساده مسائل پیچیده. یک میز مجلل از شراب و کیک و میوه، خانمهای جذاب تو دل برو، چشمابی هایی که هوش از سر جماعت میبردند، و کسی که عقل کل بود، و پیچیدهترین مسائل را در کمتر از ده دقیقه توضیح میداد. متنی را که اجرا میکرد، بسیار استادانه و با شناخت درستی از مخاطب تهیه شده بود. در نهایت، همه شرکت کنندگان با رضایت کامل جلسه را ترک میکردند، و موضوع را خاتمه یافته میدیدند. هرآنچه میبایست، آموخته بودند، و همه دنیای غیر از خودشان را ابله میدیدند. بارها چنین جملهای را از سخنران شنیدم که: «نتیجه همه کتابهای نوشته شده و تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد که …». مخاطب بیزار از کنکاش و خسته نیز نفس عمیقی میکشید. بسیاری از مخاطبان با شگفت زدگی و ذوقمرگ شدگی خاصی، از سخنران تشکر میکردند. در قرن بیست و یکم، ترسیم کنندهی شکل بدقیافهی مار، نویسندهی «مار» را از میدان به در کرده بود، به سادگی هرچه تمامتر …. ...
کژ نگریستن ۱۶:۱۰ ۱۳۹۷/۰۳/۲۷ ✅مرگ و جاودانگی.. ✍ محمدمهدی اردبیلی..۱. منظر فرد: *طلوع کثرتگرایی، «من»، خنکای صبحگاه*. بدن پس از مرگ فرومیپاشد، کرمها و مردهخوارها جشن میگیرند. چقدر بیمعنی است زندگی. «من» اما برای تحمل این پوچی باید به جاودانگی امید ببندد. انسان موجودی جاودانه را ابداع کرد و آن را «جوهر» نامید و به «من» تزریقش کرد تا نامیرایی جوهر را به «من» تسری دهد. من حقیقتم، اما میرا. پس باید منی خلق کرد که نامیرا باشد: اختراع مفهوم نفس یا روح فردی. ایده: جاودانگی نفس فردی (افلاطون: امکان حیات بعد از مرگ با هدف توجیه معرفت/مسیحیت: امکان حیات پس از مرگ با هدف توجیه مجازات).۲. منظر کل:. ...
کژ نگریستن ۱۸:۵۰ ۱۳۹۷/۰۳/۲۶ مسئلۀ جنسیت و ارتوپدهای اخلاق. ✍🏼آرش حیدری اباذری به عنوان فیگوری که خود را انتقادی معرفی کرده است در مناظره ای با دکتر توفیق به تمسخر رویکردهای پسااستعماری پرداخت و گفت که این رویکردها همواره دست به مقوله بندیهای خرد میزنند و هرگاه شما از یک مقوله سخن می گویید آنها مقولۀ طرد شدۀ جدیدی را پیش میکشند برای مثال از «دختران ترشیدۀ هندو» سخن می گویند و بعد از آن وقتی چالش کنید و آنها را نیز به صحنه بیاورید مقولۀ «دختران ترشیدۀ گیس بریدۀ هندو» را پیش می کشند و …. اباذری در این فراز از سخنانش می خواست نشان دهد فهم پسا استعماری با خرد کردن بیش از حد مقولات اجازۀ فهم امر کلان را نمی دهد اما با تمثیل هایش لحظات جنسیت زدۀ مهمی را نشان داد. اباذری نمیتواسنت از دختران طرد شدۀ قومیتهای ایرانی مثال بزند چراکه ممکن بود آتش خشم شان یقه اش را بگیرد، لذا به سوی «دختران ترشیدۀ هندو» حرکت کرد و لحظه ای از فهم مسئلۀ جنسیت را در تمثیل و فضای گفتاریش روشن ساخت که لحظۀ «مرد فارس شیعه» به تعبیر دکتر ابراهیم توفیق بود. به عبارت دیگر مرکزیتی در فهم جنسیت در این اندیشهها حاکم است که هرشکلی از آگاهی و فهم درون ماندگار جنسیت فرودست را ...
کژ نگریستن ۱۳:۲۰ ۱۳۹۷/۰۳/۲۶ 🔅 سرانجام اعتراض به حذف زنان به مثابه «هویت مدرن» که در خوانش سنتی از «یک ملت» محذوف بود، با خوانشی مدرن از «دولت_ملت» جایگزین شد 🔻 در زیر «جایگیری مجدد» هویتهای مدرن در ساخت «دولت_ملت» را واکاویدهام. ✍ عظیم حسن زاده. دانشجوی دکتری سیاستگذاری فرهنگی دانشگاه خوارزمی.۱- به احتمال زیاد تصویر دوم بر روی تصویر اول چسبانده شد و این تراژدی ملت سازی ماست! امری که آن را با فرایند اجباری اصلاح لباس، کلاه شاپو، کلاه پهلوی و کشف حجاب میشناسیم. یعنی در چشم به هم زدنی آن نظم تاریخی خود ساخته به نظمی خطی و تصنعی و بی روح بدل شد …۲- در این تصویر، متن، با لباسهای رسمی بازیکنان تیم ملی شروع میشود که لباسی است بین المللی و کمترین ربطی با هویت ما ایرانیها ندارد، جالبتر اینکه در این تصاویر هیچ نشانهای از نشانگان ملی ما نیز به چشم نمیخورد بطوریکه حتی نبود رنگ سبز در ترکیب با رنگهای. سفید و سرخ، معنای نماد پرچم را ناتمام گذارده است …۳- اولین سوژه بعد از لباسهای بین المللی تیم ملی، فراگیرترین و به اصطلاح معمولترین (که در این معنا میتوان آن را لباس ملی امروزین ایران نیز خواند) نوع پوشش ایرانیان امروز به نمایش گذارده شده است. این لباس سمبل سوژهای است که هیچ تعلق تاریخی و اجتماعی و فرهنگی ندارد. این سوژه، سوژه کنده شده از کانت ...
کژ نگریستن ۱۹:۵۲ ۱۳۹۷/۰۳/۲۵ ✍ حسام محمدی …. عینک کائوچویی قهوهای رنگم را میزنم و قلم و کاغذی به دست میگیرم به موسیقی بیکلامی گوش میسپارم، آخر کلمات لذت موسیقی را از من سلب میکنند، این البته، نزاع دیرینه من با کلمات است و شاید ربطی به اصل موسیقی نداشته باشد … این نمایش دراماتیک را هر از گاهی تکرار میکنم و غالبا چند خطی هم مینویسم. سیگار و موسیقی بیکلام بهترین همنشینهای من، بهنگام نوشتناند. ابهت خاصی بر من میبخشند، احساس میکنم حال نویسنده بزرگی باشم و کلمات بهتری به انتخابم میآیند. کشیدن سیگار برای من، شکلی از ارگاسم است، حد نهایی لذت، درست زمانی که او را با حالتی شهوانی میمکم و در او خاکستر میشوم.. گویی کاویدن کلمات، بدون بوسیدن سیگارها ممکن نیست. در این کنش اروتیک، هنگام مکیدن، کلمات با سهولت بیشتری خلق میشوند، انگار چیزی از او در من دمیده میشود، من میمکم و او که در لباسی سفید رنگ که به حاشیهای قهوهای، آراسته شده است، دود میشود. او مرا به اصل خودم بازمیگرداند، سوختن و دود شدن، نقطه اشتراک ماست. من این کام تنهایی را به پک عمیقی که از آنها میگیرم مزه مزه میکنم و دود شدنشان را به تماشا مینشینم. این منم که در آنها دود میشوم … این موجود کوتاه قامت اما راسخ، بیآنکه خمی به ...
کژ نگریستن ۱۹:۳۲ ۱۳۹۷/۰۳/۲۵ از آشوب غزل. آغاز شدی. در سبزینهی بهار … و عشق. لقاح. خوش فرجامی بود. در بطن. شکوفه اقاقی …. می دانم خاک این دیار. هیچگاه. طعم سفر را. فراموش نمیکند ….
کژ نگریستن ۱۲:۰۵ ۱۳۹۷/۰۳/۲۵ بی تفاوتی عاطفی به «چیز» پنداری دیگری میانجامد. ✍ معصومه حنیفه زاده/ روانکاو … لکان میگوید «آدمی آن کسی را که با او سخن میگوید دوست دارد». در اینجا لکان به آنچه که در زبان کارشناسیک روانکاوی «انتقال» نامیده میشود اشاره دارد. فرجام این دلبستگی در کار درمانی چیست؟ و ناسوگیری روانکاو در این میان به چه معناست؟ آیا این بدین معناست که روانکاو نسبت به روانکاونده یا درمانجو بی تفاوت است؟. روانکاونده «هیچ» حسی در او بر نمیانگیزد؟ آیا سخنی بدتر از این به کسی میتوان گفت؟ چیز شدگی دیگری را نمیتوان ناسوگیری نامید. ناسوگیری در روانکاوی به این معناست که روانکاو عشق خودشیفته خام را والایش میدهد، آن را از «من» های شخصی فراتر برده و به توان عشق ورزی دگرگون میکند. ...
کژ نگریستن ۲۲:۰۷ ۱۳۹۷/۰۳/۲۴ چرا روانکاوان خاموشند؟. برگرفت یک واژه در گفتار روانکاونده، آری …، بستگی دارد … و از همه بیشتر: اهوممممم!. تاکنون روانکاو وراج ندیدهایم. این مهمترین نشانه یک روانکاو است. هر آنکه دربارهی روانکاوی وراجی کند، میتوان دریافت که روانکاوی نشده، یا در نیمهی راه است، یا از روانکاوی چندان چیزی نمیداند. اگر روانکاوان کم سخن میگویند از این روست که نمیخواهند در-یافت شوند. برای اینست که دیگری سخن روانکاو را در گنجایهی دریافت خود نریزد. آدمی سخنی را میپسندد که در مییابد و سخنی را در مییابد که از پیش میداند. پس سخنی که به پسند دیگری افتد چیزی جز بازگفت آنچه پیشتر گفته شده نخواهد بود. در بهترین حالت بازگفت «دگرگونه» بازگفتهها خواهد بود. ...
کژ نگریستن ۲۰:۵۲ ۱۳۹۷/۰۳/۲۴ ✅از نظر میشل فوکو، دست قدرت از آستین گفتمان بیرون میآید تا به ایستارهای عامه در قبال پدیده هایی مثل جرم، دیوانگی یا سکسوالیته شکل گفتمانهای تخصصی که صاحبان قدرت و اقتدار برقرار میکنند غالبا فقط با گفتمانهای تخصصی رقیب، به چالش خوانده میشوند. بدین ترتیب از گفتمانها میتوان به عنوان ابزار نیرومندی برای محدود ساختن شیوههای بدیل اندیشیدن یا سخن گفتن استفاده کرد. دانش به نیرویی برای کنترل تبدیل میشود. یکی از مضامین اصلی همۀ نوشتههای فوکو، شیوۀ پیوند خوردن قدرت و معرفت به فناوریهای نظارت، اجبار و انضباط است …✍🏻آنتونی گیدنز، «جامعه شناسی»، ترجمه چاوشیان، ص ۹۷۵ … ...