کژ نگریستن این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1 کژ نگریستن ۱۰:۰۵ ۱۳۹۶/۱۱/۲۱ زن گریان/ پابلو پیکاسو؛. ✍ حسام محمدی … من سوگوار هستم، من گمشده هستم، من کور هستم، من شکسته هستم، من کثیف هستم، من سوخته هستم، من یخ زده هستم، من مرده هستم، من هستم … آری من هستم و من تمام اینها هستم … اینها جملات ابتدایی رمان «زنی در عمق آینه»، از زبان یک زن رنجور هستند. هرگز نمیتوان بر عمق آینهها خیره شد، گویی همیشه زنی در نهان آینهها میگرید. زنانی که زنده زنده برای خودشان سوگواری میکنند… به یقین که همیشه در عمق آینهها، زنی از درون یک زن، ضجه میزند …. در زندگی لحظاتی هست که فقط با گریه میتوان تکلیف آن را مشخص کرد، به گفته بلانشو آنگاه که از تن خروج میکنی و به سمت تن دیگری میروی … در گریه کردن، اندیشه ابعاد جدیدی بر خود میگیرد … آنگاه که جهان در برابر تو، غیرقابل تحمل مینماید و تو خودت را از دورن تهی میکنی … تبدیل کردن غمهای درون به قطرات اشک پروسهی بسیار دهشتباریست. بی صدا شدن در میان خیل عظیم صداها و دیده نشدن در میان خیل عظیم چشمها، انسان را ابتدا به سکوت و سپس به گریه میکشاند. گریه آغاز عیان کردن رنجهای درون است …. به گمان که اشکها پیوند عجیبی با حرفها دارند. گویی در لحظاتی از زندگی اندیشه راهی جز گ ... کژ نگریستن ۱۰:۰۴ ۱۳۹۶/۱۱/۲۱ زن گریان/ پیکاسو کژ نگریستن ۱۹:۱۵ ۱۳۹۶/۱۱/۱۹ فکر بر پا ساختن آتشی افتادند تا به نوعی کفارهی لذت حمل ملکه به روی دستانشان باشد وی در بررسیهای خود میگوید: «تقریبا تمامی خانهها، به ارزش بسیار زیادی سوزانده شد، اما آن مرد خود را با این حقیقت تسلی میداد که دست کم چنین فرصت مطلوبی را در اختیار داشته است، او ملکه را به روی بازوانش حمل میکند و وی را به سوی پلکان میبرد. وی به اندک آزادی دست یافت و در یک لحظه پاهای ملکه را لمس کرد. پادوی کم سن و سالی او را دید، به پادشاه گزارش داد، و نفر بعدی انتقام خود را با کشتن او به ضرب گلوله تپانچه گرفت.». چنین وسواسهای ذهنی را میتوان دریافت، همانگونه کهام. ریناخ نشان داد، یک نوع پالایش فزاینده درباب شرم وجود دارد که به تدریج توانسته است به ماهیچه ساق پا، مچ پا، و پا – البته زمانی خود کفش- برسد. اگر شخصی بخواهد توضیحی برای قهقههی خندهای داشته باشد که معمولا با تصور ساده انگشت پا موجب میشود، این توضیح، هرچند کافی نیست ولی تا اندازهای محکم و قابل استناد است. در حقیقت نقش فانتزیها و ترسهای ملزوم بشری و انحرافات است که [به عنوان مثال] انگشتان را به نقطهای میرساند که دال بر کنش کاربردی و کارکتری پایدار باشند: بلاهت انگشتان پا و حماقت فرومایه. دگرگونی اندامها، انباشت م ... کژ نگریستن ۱۹:۱۵ ۱۳۹۶/۱۱/۱۹ انگشت شست پا / ژرژ باتای.. ترجمه سارا خادمی انگشت شست پا انسانیترین عضو بدن انسان است، بدین معنا که [به جر شست پا] هیچ عنصر دیگری در بدن انسان وجود ندارد که از عناصر متناظر میمونهای انسان نما مانند شامپانزه، گوریل، اورانگوتان، یا گیبون متمایز شده باشد. این مساله ناشی از این واقعیت است که میمون ساکن درخت است، درحالیکه انسان بدون اینکه از شاخهها آویزان شود روی زمین راه میرود. او خودش به یک درخت بدل شده است. به عبارت دیگر او خود را همچون درخت صاف در آسمان نگه میدارد، و این امر برای هرچه زیباتر بودن صحت و سقم نعوذ اوست. علاوه بر این، کارکرد پای انسان مبتنی است بر ارائه یک بنیان محکم و استوار برای راست ایستادن انسانی که چنین سربلند و متکبر است (انگشت شست پا، به عنوان عاملی برای توقف آویزان شدن از شاخهها، بر روی زمین در همان سطح همچون دیگر انگشتان پا عمل میکند) …اما هرچقدر پا، در راست ایستادن انسان نقش داشته باشد، انسان، کسی که سری نورانی دارد، یا به عبارت دیگر، سری که به سوی آسمانها و چیزهای ملکوتی بلند میشود، به بهانهی این که این پا از گل و کثافت است، آن را به عنوان امری فرومایه میبیند، همچون آب دهان …هرچند داخل بدن، خون ... کژ نگریستن ۱۹:۱۵ ۱۳۹۶/۱۱/۱۹ اگر عنصر اغواگر به انگشت شست پا نسبت داده شده است، بدیهی است که فرد چنین اشتیاق و تمایلات والایی را ارضاء نمیکند، برای مثال، طعم حال برعکس، اگر برای مثال، فردی یک مورد از ویلامدیاناها را انتخاب کند، کسی که بتواند تائید کند لذت حاصل از لمس پای ملکه به طور مشخص برای او، ناشی از بیقوارگی و عفونتی است که به وسیلهی حقارت پا بازنمایی میشود، عملا توسط دفرمهترین پاها. بنابراین فرض اینکه پای ملکه کاملا زیبا بود، همچنان برآمده از جذابیت توهین آمیز آن به دلیل پاهای از ریخت افتاده و چرکین است. از آنجایی که یک ملکه امر پیشینی، موجودی آرمانیتر و اثیریتر نسبت به هرفرد دیگری است، این مسئله تا سرحد خدشه دار نمودن لمس آنچه که در حقیقت خیلی هم با پای متعفن یک قاتل فرقی ندارد، امری انسانی است. اکنون فرد تن به اغواگری اساسا متضادی میدهد که ناشی از روشنی و زیبایی ایده آل است؛ دو قسم از اغواگری اغلب با یکدیگر اشتباه میشوند چرا که فرد به طور مداوم از یکی به دیگری حرکت میکند، و حرکت دادن آن به جلو و عقب، خواه پایان خود را در یک جهت بیایبد یا در سمتی دیگر، به طور کلی زمانی که این حرکت مداوم وحشیانهتر است، اغواگری شدیدتر میشود …همانند شست پا، فتیشیسم کلاسیک پا به لیس زدن انگشتان شست پا منجر شد که به طور قطع بیانگر آن است که این ... کژ نگریستن ۱۱:۲۰ ۱۳۹۶/۱۱/۱۹ ✍ حسام محمدی …دیشب در قهقرای تاریکی و با اندک نور چراغ شبخوابم، ناگهان نگاهم بر قامت جسمی بدترکیب و زمخت دوخته شد، انگشت شست پای این عجوزۀ گوژپشت هیچ سنخیتی با سایر انگشتانم نداشت. در کنار آنها، این موجود وقیح، در نظرم بینهایت احمق جلوه میکرد که تماشایش رنجهای دیرهنگام شبانه را دوچندان مینمود، قیافهاش شرم آور بود، گویی هیچ عنصری از اغواگری در خود ندارد که اشتیاق آدمی را برای تماشایش از همان ابتدا به سهولت کور میکند. او به غایت مضحک بود، اندامش کوچکترین نشانی از زیبایی و هارمونی در خود نداشتند و در کژریختترین شکل ممکن ساخته شده بودند، گویی سازندهاش هیچ دقتی در طراحیاش به خرج نداده و این موجود تهوعآور را تنها از سر مصلحت آفریده بود. با همان دقتی که در چشمانش خیره شده بودم، ناخواسته اندکی تکانش دادم و خوب وراندازش کردم، همچون سوءتفاهمی بود که بر پاهایم تحمیل شده و گویی قصد دارد تا ابد همراهم بماند! اینک، انگشت شست پا، که هرگز تا آن لحظه او را ندیده بودم، بدل به کابوسی شده بود که قصد دارد لجوجانه با همان قیافۀ نابهنجارش مرا آزار دهد …دقایقی سعی کردم با بیتوجهی، دیگر نگاهش نکنم و خودم را به خواب زدم، اما احساس میکردم دیوانهوار بر من خیره شده است و این به شدت آزارم میداد، تا حدی که در این نیمه شب ظلمانی ... کژ نگریستن ۱۳:۰۱ ۱۳۹۶/۱۱/۱۸ «چه کسانی درگیر جوع و گرسنگی جنسی هستند؟».. ✍ یاسر عرب در تصویر سازی رسانهای ما اهالی رسانه، هیچ دیواری کوتاهتر و هیچ سوژهای راحت الحلقومتر از پسر و دخترهای نوزده، بیست سالهای که توی پارکها نشستهاند، نمیتواند نشان دهنده گرسنگی جنسی باشد!. چرا که دست ما از حجره حاجی بازاریها و پستوی فروشگاههای زنجیرهای و اتاق مدیران و مسئولان به شدت کوتاه است!. دوربین ما تنها میتواند توی خیابان بپلکد و سطحیترین مسائل زیست جنسی را کلیشهای باز نمایی کند!. ما دستمان از آن میانسال متول که در منطقه (…) زندگی میکند و پیش شماره منزلش (…) است و هر ماه مراکز خدمات سکسی خودشان با او تماس گرفته و ضمن چاق سلامتی گرم، و دادن اطمینان لازم و فرستادن آلبوم دختران بیست تا سی ساله و معرفی عاقد و واسطه هفتهای دوبار بالاترین خدمات جنسی را برایش جور میکنند کوتاه است!. اگر دستمان میرسید میتوانستیم نشان دهیم که اتفاقا آنکه میخواهد خودش را در بین رانهای دختران غرق کند و بعد از یکبار حضور در خانهی امن سکس، مثل جهنم نالهی هل من مزید اش بلند میشود که سه تا سه تا باهم میخواهد، آن مرد میان سال و مقبول الوجه و احیانا بالا نشین هیئت است نه آن نوجوانی است که کارش با ... کژ نگریستن ۱۱:۴۰ ۱۳۹۶/۱۱/۱۷ ✍. 🖌.. «مرگ لاکچری» سنگ قبرهای گرانقیمت، پذیرایی با منوی باز و آرایشهای ویژه مراسم ختم، پدیدههای جدیدی هستند که این روزها در مراسم ختم اموات به چشم میخورد. هزینه خرید قبر، سنگ قبر، مسجد، دسته گل، پذیرایی، مداح، قاری، واعظ، پخش آنلاین مراسم و هزینههای شب سوم و هفتم و چهلم گاهی سر از میلیارد درمی آورد. امروز اگر زندگی در ایران هزینههای سرسام آوری دارد، مرگ هم دست کمی از زندگی ندارد. قصه مرگ قصه عجیبیست، مرگی که باید تنبه بیاورد و انسان را به فکر وادار کند، این روزها به میدان مسابقهای برای نمایش زندگی لاکچری در ایستگاه آخر تبدیل شده است. این نمایش گران قیمت، اگرچه برای شخص متوفی سودی ندارد اما برای بازماندگان کلاس و پرستیژ ویژهای دارد. «مرگ لاکچری» حدیث دردناک حرکت جامعه ما به سوی سرمایه داری است، حرکتی که ما را از حقیقت مرگ دور میکند … ... کژ نگریستن ۲۲:۴۹ ۱۳۹۶/۱۱/۱۶ هیچ کس نمیآید؛. بیشتر ما نا آگاهانه منتظر چیزی یا کسی هستیم که نجاتمان دهد اما من به شما میگویم که هیچ کس نمیاید؛ نه پدرتان، نه مادرتان و نه شاهزادهای سوار بر اسب سفید! اگر چه بیشتر مافکر میکنیم که اگر به اندازه کافی صبرکنیم کسی قدم پیش میگذارد ونجاتمان میدهد، اما حقیقت تلخ این است که هیچ کس نمیتواند راه ما را بجای ما بپیماید. اگر آن قدر شجاع باشیم که امید به آمدن منجی را کنار بگذاریم میتوانیم گام مهمی در پذیرش مسئولیت زندگی وخوشبختی خودمان برداریم …. راز سایه | دبی فورد | … ... کژ نگریستن ۱۶:۳۰ ۱۳۹۶/۱۱/۱۶ «کم خواب دیدن». ✍ معصومه حنیفه زاده / روانکاو … کسانی که در جلسات درمان بشدت روی خوابهایشان کار میکنند، پس از مدتی ذهن آرامتر و کم تنشتری دارند و گویی به گونهای یکپارچگی درونی نسبی میرسند و شمار خوابهایشان کاهش مییابد یا از شدت عواطف در خوابهایشان کم میشود. کسانی هم هستند که بدلایل مشکلات روانی، همچون ذهنی &aposکارکردی&apos، افسردگی، نپرداختن به مفهوم رویا … کم خواب میبینند. اما اینگونه نیست که با آرامتر شدن ذهن، کلا دیگر کسی نتواند خواب ببیند. خواب ندیدن نشانگر ذهن ناپویاست. کسانی که خوابهایشان را فراموش میکنند، اگر بدلیل درونمایه خواب نباشد (که معمولا به همین دلیل همیشه بخشی از خواب فراموش میشود) بیشتر به این دلیل است که مخاطبی برای تعریف کردن خوابهای خود ندارند و روی آنها کار نکردهاند …. ... کژ نگریستن ۱۱:۴۲ ۱۳۹۶/۱۱/۱۶ ✍ حسام محمدی …چه کسی سرگذشت مرا با تو خواهد گفت، الا او که در غروب یک روز پاییزی، سرود تنهایی میخواند چرا و چگونه اینگونه مطرود در خود فرو ماندم و بر اندیشههای وهمانگیز شبانه اندیشه کردم. چرا به دنیا آورده شدم، با آنکه میدانستند دعوتشان را میلی به پاسخ ندارم … تمام آن لذتی که با نابودنم میشد نصیبم شود، امروز با بودنم بیمحابا برهوا میشود. من میان این حجم غمناک، جوانه نزده، خشکیدم …. ... کژ نگریستن ۱۱:۳۱ ۱۳۹۶/۱۱/۱۶ ◽️ گناهکاری و مسئولیتجمعی. زمانی که همه گناهکار باشند، هیچکس گناهکار نیست گناه، بر خلاف مسئولیت، همواره تمایزبخش است؛ گناه، امری عمیقا شخصی است. گناه معطوف به عمل است و نه نیتها و قابلیتها. تنها در معنایی استعاری میتوان گفت که ما نسبت به خطاهای پدران یا هموطنان خود یا بشریت، و به طور خلاصه، نسبت به اعمالی که انجام ندادهایم –هر چند، بنا بر سیر وقایع، مجبور باشیم بهای آن را بپردازیم- احساس گناه میکنیم و چون احساس گناه، عذاب وجدان، و آ گاهی از خطاکاری در قضاوت اخلاقی و حقوقی سهم بسزایی دارند، عاقلانهتر است که از بیان چنین استعارههایی خودداری کنیم، [زیرا] برداشت تحتاللفظی از این استعارهها تنها به ابراز احساسات مبالغهآمیز و ساختگیای میانجامد که همهی مسائل واقعی را تحتالشعاع قرار میدهد … از نظر من، مسئولیت جمعی در قبال اجتماع همواره سیاسی است، خواه در شکل قدیمیتر خود که کل جامعه مسئولیت هر آنچه را که یکی از اعضایش انجام داده، بر عهده میگیرد، خواه جامعهای که در برابر آنچه به نام او انجام شده، مسئول بهشمار میرود. البته این نوع دوم برای ما مهمتر است زیرا، چه خوب چه بد، فقط محدود به حکومتهای مبتنی بر نمایندگی نیست بلکه در همهی جوامع سیاسی کاربرد ... کژ نگریستن ۱۳:۱۶ ۱۳۹۶/۱۱/۱۵ با سپاس از «محمد» عزیز همراه همیشگی کانال🌹 کژ نگریستن ۱۳:۱۵ ۱۳۹۶/۱۱/۱۵ نقد و تحلیل انیمیشن «light headed» 4_6030717202703844483.pdf ( 601.0 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام کژ نگریستن ۱۳:۱۳ ۱۳۹۶/۱۱/۱۵ انیمیشن کوتاهlight heded مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Video file ( 05:02, 14.1 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام کژ نگریستن ۱۲:۳۸ ۱۳۹۶/۱۱/۱۵ «سیب زمینی خورها».؛. ✍ حسام محمدی … داستایوفسکی در جایی از رمان «بیچارگان»، وضعیت زندگی خانوادۀ فقیری را اینگونه روایت میکند؛ «هرگز صدایی از اطاق آنان به گوش نمیرسید، گویی موجود زندهای در آنجا به سر نمیبرد … حتی صدای کودکان هم شنیده نمیشد. من هرگز جست و خیز و یا بازی آنان را ندیدهام … این موضوع برای من در حکم یک علامت ناگوار است».. نقاشی سیب زمینی خورهای ون گوگ، تصویری ست از آنچه که داستایوفسکی در رمان بیچارگان روایت میکند …درباره این اثر تنها میتوان سکوت کرد و زیباتر از خود ون گوگ نمیتوان گفت که میگوید؛ «من تلاشم را کردهام که تأکید کنم، این آدمهایی که در نور چراغ مشغول خوردن سیب زمینی هستند، با همان دستانی که در ظرفها گذاشتهاند، زمین را کندهاند و بنابراین، این تابلو از کار سخت و اینکه چگونه غذایشان را بدست میآورند سخن میگوید» …آری ون گوگ حق دارد، این تابلو با آدمی سخن میگوید. نورانیت و انرژی خاصی در پس چهرههای زشت و زمخت کارگران موج میزند. ون گوگ به زیبایی هر چه تمامتر برشی از یک زندگی ساده و بی آلایش را به رخ انسان هایی میکشد که در منجلاب سرمایه غرق شدهاند … رنگ این اثر، رنگ اعتراض است، اعتراض به ... کژ نگریستن ۱۲:۳۸ ۱۳۹۶/۱۱/۱۵ سیب زمینی خورها/ ونگوگ کژ نگریستن ۱۱:۱۷ ۱۳۹۶/۱۱/۱۵ کفشهای ون گوگ؛. ✍ حسام محمدی … ون گوگ از این کفشها قطعهای از چهره پردازی شخصی ساخته است، یعنی آن بخش از تن پوش که ما با آن بر روی خاک قدم میگذاریم و در آن آهنگ حرکاتمان، خستگی و فرسودگی مان و فشار و سنگینی مان را قرار میدهیم … اینجا کفش نه به معنای ابزاری برای رفع نیاز بلکه قطعهای از وجود من است … بهترین کفش، کفشی ست که به هنگام راه رفتن، مرا متوجه خود نکند …. زبان رومزه هرگز مرا متوجه حساسیت واژگان نمیکند، چنان که گویی واژگان در آن پنهان اند … ون گوگ چرا کفشهای مرا سوژه نقاشی خود کرده است … چرا قطعهای از من را از من جدا کرده است … این کفشها نشان دهنده رنجهای من هستند. ون گوگ نه کفشهای من را بلکه رنج هایم را بر بوم نقاشی قلم زاده است … کفشهای ون گوگ فرسودهاند … از میان مدخل تیرهی درون فرسوده کفش، گامهای به زحمت جلوروندهی کارگر به ما زل زده است … نگاه کارگر را میتوان در این کفشها دید … در سنگینی کفشهای به شدت چین و چروک خورده، سماجت انباشته شدهی راه پیمایی کند و دشوار و افتان و خیزانش که در میان شیارهای تا به دور گسترش یافته و همیشه یکسان مزرعه و در بادی سرد و مرطوب میخرامد نهفته است … بر روی چرم ... کژ نگریستن ۱۱:۱۶ ۱۳۹۶/۱۱/۱۵ کفش ها/ اثری از ونگوگ کژ نگریستن ۱۷:۲۸ ۱۳۹۶/۱۱/۱۴ تولد دوباره تاریخ. عصر خیزشها و شورشها. ✍آلن بدیو Pdf_4396.pdf ( 481.2 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام تعداد صفحات/ ۶. ‹ 87 88 89 90 91 92 93 ›
کژ نگریستن ۱۰:۰۵ ۱۳۹۶/۱۱/۲۱ زن گریان/ پابلو پیکاسو؛. ✍ حسام محمدی … من سوگوار هستم، من گمشده هستم، من کور هستم، من شکسته هستم، من کثیف هستم، من سوخته هستم، من یخ زده هستم، من مرده هستم، من هستم … آری من هستم و من تمام اینها هستم … اینها جملات ابتدایی رمان «زنی در عمق آینه»، از زبان یک زن رنجور هستند. هرگز نمیتوان بر عمق آینهها خیره شد، گویی همیشه زنی در نهان آینهها میگرید. زنانی که زنده زنده برای خودشان سوگواری میکنند… به یقین که همیشه در عمق آینهها، زنی از درون یک زن، ضجه میزند …. در زندگی لحظاتی هست که فقط با گریه میتوان تکلیف آن را مشخص کرد، به گفته بلانشو آنگاه که از تن خروج میکنی و به سمت تن دیگری میروی … در گریه کردن، اندیشه ابعاد جدیدی بر خود میگیرد … آنگاه که جهان در برابر تو، غیرقابل تحمل مینماید و تو خودت را از دورن تهی میکنی … تبدیل کردن غمهای درون به قطرات اشک پروسهی بسیار دهشتباریست. بی صدا شدن در میان خیل عظیم صداها و دیده نشدن در میان خیل عظیم چشمها، انسان را ابتدا به سکوت و سپس به گریه میکشاند. گریه آغاز عیان کردن رنجهای درون است …. به گمان که اشکها پیوند عجیبی با حرفها دارند. گویی در لحظاتی از زندگی اندیشه راهی جز گ ...
کژ نگریستن ۱۹:۱۵ ۱۳۹۶/۱۱/۱۹ فکر بر پا ساختن آتشی افتادند تا به نوعی کفارهی لذت حمل ملکه به روی دستانشان باشد وی در بررسیهای خود میگوید: «تقریبا تمامی خانهها، به ارزش بسیار زیادی سوزانده شد، اما آن مرد خود را با این حقیقت تسلی میداد که دست کم چنین فرصت مطلوبی را در اختیار داشته است، او ملکه را به روی بازوانش حمل میکند و وی را به سوی پلکان میبرد. وی به اندک آزادی دست یافت و در یک لحظه پاهای ملکه را لمس کرد. پادوی کم سن و سالی او را دید، به پادشاه گزارش داد، و نفر بعدی انتقام خود را با کشتن او به ضرب گلوله تپانچه گرفت.». چنین وسواسهای ذهنی را میتوان دریافت، همانگونه کهام. ریناخ نشان داد، یک نوع پالایش فزاینده درباب شرم وجود دارد که به تدریج توانسته است به ماهیچه ساق پا، مچ پا، و پا – البته زمانی خود کفش- برسد. اگر شخصی بخواهد توضیحی برای قهقههی خندهای داشته باشد که معمولا با تصور ساده انگشت پا موجب میشود، این توضیح، هرچند کافی نیست ولی تا اندازهای محکم و قابل استناد است. در حقیقت نقش فانتزیها و ترسهای ملزوم بشری و انحرافات است که [به عنوان مثال] انگشتان را به نقطهای میرساند که دال بر کنش کاربردی و کارکتری پایدار باشند: بلاهت انگشتان پا و حماقت فرومایه. دگرگونی اندامها، انباشت م ...
کژ نگریستن ۱۹:۱۵ ۱۳۹۶/۱۱/۱۹ انگشت شست پا / ژرژ باتای.. ترجمه سارا خادمی انگشت شست پا انسانیترین عضو بدن انسان است، بدین معنا که [به جر شست پا] هیچ عنصر دیگری در بدن انسان وجود ندارد که از عناصر متناظر میمونهای انسان نما مانند شامپانزه، گوریل، اورانگوتان، یا گیبون متمایز شده باشد. این مساله ناشی از این واقعیت است که میمون ساکن درخت است، درحالیکه انسان بدون اینکه از شاخهها آویزان شود روی زمین راه میرود. او خودش به یک درخت بدل شده است. به عبارت دیگر او خود را همچون درخت صاف در آسمان نگه میدارد، و این امر برای هرچه زیباتر بودن صحت و سقم نعوذ اوست. علاوه بر این، کارکرد پای انسان مبتنی است بر ارائه یک بنیان محکم و استوار برای راست ایستادن انسانی که چنین سربلند و متکبر است (انگشت شست پا، به عنوان عاملی برای توقف آویزان شدن از شاخهها، بر روی زمین در همان سطح همچون دیگر انگشتان پا عمل میکند) …اما هرچقدر پا، در راست ایستادن انسان نقش داشته باشد، انسان، کسی که سری نورانی دارد، یا به عبارت دیگر، سری که به سوی آسمانها و چیزهای ملکوتی بلند میشود، به بهانهی این که این پا از گل و کثافت است، آن را به عنوان امری فرومایه میبیند، همچون آب دهان …هرچند داخل بدن، خون ...
کژ نگریستن ۱۹:۱۵ ۱۳۹۶/۱۱/۱۹ اگر عنصر اغواگر به انگشت شست پا نسبت داده شده است، بدیهی است که فرد چنین اشتیاق و تمایلات والایی را ارضاء نمیکند، برای مثال، طعم حال برعکس، اگر برای مثال، فردی یک مورد از ویلامدیاناها را انتخاب کند، کسی که بتواند تائید کند لذت حاصل از لمس پای ملکه به طور مشخص برای او، ناشی از بیقوارگی و عفونتی است که به وسیلهی حقارت پا بازنمایی میشود، عملا توسط دفرمهترین پاها. بنابراین فرض اینکه پای ملکه کاملا زیبا بود، همچنان برآمده از جذابیت توهین آمیز آن به دلیل پاهای از ریخت افتاده و چرکین است. از آنجایی که یک ملکه امر پیشینی، موجودی آرمانیتر و اثیریتر نسبت به هرفرد دیگری است، این مسئله تا سرحد خدشه دار نمودن لمس آنچه که در حقیقت خیلی هم با پای متعفن یک قاتل فرقی ندارد، امری انسانی است. اکنون فرد تن به اغواگری اساسا متضادی میدهد که ناشی از روشنی و زیبایی ایده آل است؛ دو قسم از اغواگری اغلب با یکدیگر اشتباه میشوند چرا که فرد به طور مداوم از یکی به دیگری حرکت میکند، و حرکت دادن آن به جلو و عقب، خواه پایان خود را در یک جهت بیایبد یا در سمتی دیگر، به طور کلی زمانی که این حرکت مداوم وحشیانهتر است، اغواگری شدیدتر میشود …همانند شست پا، فتیشیسم کلاسیک پا به لیس زدن انگشتان شست پا منجر شد که به طور قطع بیانگر آن است که این ...
کژ نگریستن ۱۱:۲۰ ۱۳۹۶/۱۱/۱۹ ✍ حسام محمدی …دیشب در قهقرای تاریکی و با اندک نور چراغ شبخوابم، ناگهان نگاهم بر قامت جسمی بدترکیب و زمخت دوخته شد، انگشت شست پای این عجوزۀ گوژپشت هیچ سنخیتی با سایر انگشتانم نداشت. در کنار آنها، این موجود وقیح، در نظرم بینهایت احمق جلوه میکرد که تماشایش رنجهای دیرهنگام شبانه را دوچندان مینمود، قیافهاش شرم آور بود، گویی هیچ عنصری از اغواگری در خود ندارد که اشتیاق آدمی را برای تماشایش از همان ابتدا به سهولت کور میکند. او به غایت مضحک بود، اندامش کوچکترین نشانی از زیبایی و هارمونی در خود نداشتند و در کژریختترین شکل ممکن ساخته شده بودند، گویی سازندهاش هیچ دقتی در طراحیاش به خرج نداده و این موجود تهوعآور را تنها از سر مصلحت آفریده بود. با همان دقتی که در چشمانش خیره شده بودم، ناخواسته اندکی تکانش دادم و خوب وراندازش کردم، همچون سوءتفاهمی بود که بر پاهایم تحمیل شده و گویی قصد دارد تا ابد همراهم بماند! اینک، انگشت شست پا، که هرگز تا آن لحظه او را ندیده بودم، بدل به کابوسی شده بود که قصد دارد لجوجانه با همان قیافۀ نابهنجارش مرا آزار دهد …دقایقی سعی کردم با بیتوجهی، دیگر نگاهش نکنم و خودم را به خواب زدم، اما احساس میکردم دیوانهوار بر من خیره شده است و این به شدت آزارم میداد، تا حدی که در این نیمه شب ظلمانی ...
کژ نگریستن ۱۳:۰۱ ۱۳۹۶/۱۱/۱۸ «چه کسانی درگیر جوع و گرسنگی جنسی هستند؟».. ✍ یاسر عرب در تصویر سازی رسانهای ما اهالی رسانه، هیچ دیواری کوتاهتر و هیچ سوژهای راحت الحلقومتر از پسر و دخترهای نوزده، بیست سالهای که توی پارکها نشستهاند، نمیتواند نشان دهنده گرسنگی جنسی باشد!. چرا که دست ما از حجره حاجی بازاریها و پستوی فروشگاههای زنجیرهای و اتاق مدیران و مسئولان به شدت کوتاه است!. دوربین ما تنها میتواند توی خیابان بپلکد و سطحیترین مسائل زیست جنسی را کلیشهای باز نمایی کند!. ما دستمان از آن میانسال متول که در منطقه (…) زندگی میکند و پیش شماره منزلش (…) است و هر ماه مراکز خدمات سکسی خودشان با او تماس گرفته و ضمن چاق سلامتی گرم، و دادن اطمینان لازم و فرستادن آلبوم دختران بیست تا سی ساله و معرفی عاقد و واسطه هفتهای دوبار بالاترین خدمات جنسی را برایش جور میکنند کوتاه است!. اگر دستمان میرسید میتوانستیم نشان دهیم که اتفاقا آنکه میخواهد خودش را در بین رانهای دختران غرق کند و بعد از یکبار حضور در خانهی امن سکس، مثل جهنم نالهی هل من مزید اش بلند میشود که سه تا سه تا باهم میخواهد، آن مرد میان سال و مقبول الوجه و احیانا بالا نشین هیئت است نه آن نوجوانی است که کارش با ...
کژ نگریستن ۱۱:۴۰ ۱۳۹۶/۱۱/۱۷ ✍. 🖌.. «مرگ لاکچری» سنگ قبرهای گرانقیمت، پذیرایی با منوی باز و آرایشهای ویژه مراسم ختم، پدیدههای جدیدی هستند که این روزها در مراسم ختم اموات به چشم میخورد. هزینه خرید قبر، سنگ قبر، مسجد، دسته گل، پذیرایی، مداح، قاری، واعظ، پخش آنلاین مراسم و هزینههای شب سوم و هفتم و چهلم گاهی سر از میلیارد درمی آورد. امروز اگر زندگی در ایران هزینههای سرسام آوری دارد، مرگ هم دست کمی از زندگی ندارد. قصه مرگ قصه عجیبیست، مرگی که باید تنبه بیاورد و انسان را به فکر وادار کند، این روزها به میدان مسابقهای برای نمایش زندگی لاکچری در ایستگاه آخر تبدیل شده است. این نمایش گران قیمت، اگرچه برای شخص متوفی سودی ندارد اما برای بازماندگان کلاس و پرستیژ ویژهای دارد. «مرگ لاکچری» حدیث دردناک حرکت جامعه ما به سوی سرمایه داری است، حرکتی که ما را از حقیقت مرگ دور میکند … ...
کژ نگریستن ۲۲:۴۹ ۱۳۹۶/۱۱/۱۶ هیچ کس نمیآید؛. بیشتر ما نا آگاهانه منتظر چیزی یا کسی هستیم که نجاتمان دهد اما من به شما میگویم که هیچ کس نمیاید؛ نه پدرتان، نه مادرتان و نه شاهزادهای سوار بر اسب سفید! اگر چه بیشتر مافکر میکنیم که اگر به اندازه کافی صبرکنیم کسی قدم پیش میگذارد ونجاتمان میدهد، اما حقیقت تلخ این است که هیچ کس نمیتواند راه ما را بجای ما بپیماید. اگر آن قدر شجاع باشیم که امید به آمدن منجی را کنار بگذاریم میتوانیم گام مهمی در پذیرش مسئولیت زندگی وخوشبختی خودمان برداریم …. راز سایه | دبی فورد | … ...
کژ نگریستن ۱۶:۳۰ ۱۳۹۶/۱۱/۱۶ «کم خواب دیدن». ✍ معصومه حنیفه زاده / روانکاو … کسانی که در جلسات درمان بشدت روی خوابهایشان کار میکنند، پس از مدتی ذهن آرامتر و کم تنشتری دارند و گویی به گونهای یکپارچگی درونی نسبی میرسند و شمار خوابهایشان کاهش مییابد یا از شدت عواطف در خوابهایشان کم میشود. کسانی هم هستند که بدلایل مشکلات روانی، همچون ذهنی &aposکارکردی&apos، افسردگی، نپرداختن به مفهوم رویا … کم خواب میبینند. اما اینگونه نیست که با آرامتر شدن ذهن، کلا دیگر کسی نتواند خواب ببیند. خواب ندیدن نشانگر ذهن ناپویاست. کسانی که خوابهایشان را فراموش میکنند، اگر بدلیل درونمایه خواب نباشد (که معمولا به همین دلیل همیشه بخشی از خواب فراموش میشود) بیشتر به این دلیل است که مخاطبی برای تعریف کردن خوابهای خود ندارند و روی آنها کار نکردهاند …. ...
کژ نگریستن ۱۱:۴۲ ۱۳۹۶/۱۱/۱۶ ✍ حسام محمدی …چه کسی سرگذشت مرا با تو خواهد گفت، الا او که در غروب یک روز پاییزی، سرود تنهایی میخواند چرا و چگونه اینگونه مطرود در خود فرو ماندم و بر اندیشههای وهمانگیز شبانه اندیشه کردم. چرا به دنیا آورده شدم، با آنکه میدانستند دعوتشان را میلی به پاسخ ندارم … تمام آن لذتی که با نابودنم میشد نصیبم شود، امروز با بودنم بیمحابا برهوا میشود. من میان این حجم غمناک، جوانه نزده، خشکیدم …. ...
کژ نگریستن ۱۱:۳۱ ۱۳۹۶/۱۱/۱۶ ◽️ گناهکاری و مسئولیتجمعی. زمانی که همه گناهکار باشند، هیچکس گناهکار نیست گناه، بر خلاف مسئولیت، همواره تمایزبخش است؛ گناه، امری عمیقا شخصی است. گناه معطوف به عمل است و نه نیتها و قابلیتها. تنها در معنایی استعاری میتوان گفت که ما نسبت به خطاهای پدران یا هموطنان خود یا بشریت، و به طور خلاصه، نسبت به اعمالی که انجام ندادهایم –هر چند، بنا بر سیر وقایع، مجبور باشیم بهای آن را بپردازیم- احساس گناه میکنیم و چون احساس گناه، عذاب وجدان، و آ گاهی از خطاکاری در قضاوت اخلاقی و حقوقی سهم بسزایی دارند، عاقلانهتر است که از بیان چنین استعارههایی خودداری کنیم، [زیرا] برداشت تحتاللفظی از این استعارهها تنها به ابراز احساسات مبالغهآمیز و ساختگیای میانجامد که همهی مسائل واقعی را تحتالشعاع قرار میدهد … از نظر من، مسئولیت جمعی در قبال اجتماع همواره سیاسی است، خواه در شکل قدیمیتر خود که کل جامعه مسئولیت هر آنچه را که یکی از اعضایش انجام داده، بر عهده میگیرد، خواه جامعهای که در برابر آنچه به نام او انجام شده، مسئول بهشمار میرود. البته این نوع دوم برای ما مهمتر است زیرا، چه خوب چه بد، فقط محدود به حکومتهای مبتنی بر نمایندگی نیست بلکه در همهی جوامع سیاسی کاربرد ...
کژ نگریستن ۱۳:۱۵ ۱۳۹۶/۱۱/۱۵ نقد و تحلیل انیمیشن «light headed» 4_6030717202703844483.pdf ( 601.0 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام
کژ نگریستن ۱۳:۱۳ ۱۳۹۶/۱۱/۱۵ انیمیشن کوتاهlight heded مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Video file ( 05:02, 14.1 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام
کژ نگریستن ۱۲:۳۸ ۱۳۹۶/۱۱/۱۵ «سیب زمینی خورها».؛. ✍ حسام محمدی … داستایوفسکی در جایی از رمان «بیچارگان»، وضعیت زندگی خانوادۀ فقیری را اینگونه روایت میکند؛ «هرگز صدایی از اطاق آنان به گوش نمیرسید، گویی موجود زندهای در آنجا به سر نمیبرد … حتی صدای کودکان هم شنیده نمیشد. من هرگز جست و خیز و یا بازی آنان را ندیدهام … این موضوع برای من در حکم یک علامت ناگوار است».. نقاشی سیب زمینی خورهای ون گوگ، تصویری ست از آنچه که داستایوفسکی در رمان بیچارگان روایت میکند …درباره این اثر تنها میتوان سکوت کرد و زیباتر از خود ون گوگ نمیتوان گفت که میگوید؛ «من تلاشم را کردهام که تأکید کنم، این آدمهایی که در نور چراغ مشغول خوردن سیب زمینی هستند، با همان دستانی که در ظرفها گذاشتهاند، زمین را کندهاند و بنابراین، این تابلو از کار سخت و اینکه چگونه غذایشان را بدست میآورند سخن میگوید» …آری ون گوگ حق دارد، این تابلو با آدمی سخن میگوید. نورانیت و انرژی خاصی در پس چهرههای زشت و زمخت کارگران موج میزند. ون گوگ به زیبایی هر چه تمامتر برشی از یک زندگی ساده و بی آلایش را به رخ انسان هایی میکشد که در منجلاب سرمایه غرق شدهاند … رنگ این اثر، رنگ اعتراض است، اعتراض به ...
کژ نگریستن ۱۱:۱۷ ۱۳۹۶/۱۱/۱۵ کفشهای ون گوگ؛. ✍ حسام محمدی … ون گوگ از این کفشها قطعهای از چهره پردازی شخصی ساخته است، یعنی آن بخش از تن پوش که ما با آن بر روی خاک قدم میگذاریم و در آن آهنگ حرکاتمان، خستگی و فرسودگی مان و فشار و سنگینی مان را قرار میدهیم … اینجا کفش نه به معنای ابزاری برای رفع نیاز بلکه قطعهای از وجود من است … بهترین کفش، کفشی ست که به هنگام راه رفتن، مرا متوجه خود نکند …. زبان رومزه هرگز مرا متوجه حساسیت واژگان نمیکند، چنان که گویی واژگان در آن پنهان اند … ون گوگ چرا کفشهای مرا سوژه نقاشی خود کرده است … چرا قطعهای از من را از من جدا کرده است … این کفشها نشان دهنده رنجهای من هستند. ون گوگ نه کفشهای من را بلکه رنج هایم را بر بوم نقاشی قلم زاده است … کفشهای ون گوگ فرسودهاند … از میان مدخل تیرهی درون فرسوده کفش، گامهای به زحمت جلوروندهی کارگر به ما زل زده است … نگاه کارگر را میتوان در این کفشها دید … در سنگینی کفشهای به شدت چین و چروک خورده، سماجت انباشته شدهی راه پیمایی کند و دشوار و افتان و خیزانش که در میان شیارهای تا به دور گسترش یافته و همیشه یکسان مزرعه و در بادی سرد و مرطوب میخرامد نهفته است … بر روی چرم ...
کژ نگریستن ۱۷:۲۸ ۱۳۹۶/۱۱/۱۴ تولد دوباره تاریخ. عصر خیزشها و شورشها. ✍آلن بدیو Pdf_4396.pdf ( 481.2 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام تعداد صفحات/ ۶.