این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


براتون بگم از یکی دیگر از روش‌های سوء استفاده مدرن یا همون کلاهبرداری و دزدی از مردم بی فکر ایران زمین:

شنبه تو قرعه کشی برنامه دورهمی رییس اول مارکت اعلام کرد که. یک میلیون و سیصد و هشتاد و نه هزار و هفتصد و ده (١٣٨٩٧١٠) کد قرعه کشی برای اونایی که عدد یک رو فرستادن به ٣٠٨٠ و ده هزارتومان از شارژشون کسر شده ارسال کردند. که به عبارتی میشود:.۱۰۰۰۰ * ۱,۳۸۹,۷۱۰ = ۱۳,۸۹۷,۱۰۰,۰۰۰. مبلغ سیزده میلیارد و هشتصد و نود و هفت میلیون و یکصد هزار تومان جمع پرداخته شده توسط مردم عزیز ایران. —---------------—--—--—--—--—. و حالا میرسیم به جوایز این به اصطلاح مسابقه:.٨٠٠ عدد موبایل و تبلت که میانگین بگیریم هر کدام ۱ میلیون تومان هزینه شود که میشود. هشتصد میلیون تومان / ۰۰۰٫۰۰۰ ۸۰۰. تومان.٢ دستگاه خودروی ٣۲۰ میلیون تومانی که میشود ٦٤٠ میلیون تومان. —------------—--—--—--—--—. ...
  • گزارش تخلف

🔵 فیل چگونه سوار پراید می‌شود؟.. ✍🏼محمد فاضلی/استاد دانشگاه شهید بهشتی

🔹فردی از شما می‌پرسد «چگونه می‌توانید فیل را سوار پراید کنید؟» اول می‌خندید، بعد می‌بینید که سؤال‌کننده جدی است و دنبال پاسخ می‌گردد. شما هم باورتان می‌شود که حتما این کار راه‌حلی دارد که شما به عقل‌تان نرسیده است و فکر کردن به فیل و پراید را شروع می‌کنید. 🔹یادتان می‌افتد که بچه‌فیل هم حدود ۵۰۰ کیلو وزن دارد و بنابراین دست از روش‌های معمول برمی‌دارید و به خلاقیت خودتان فرصت می‌دهید تا جولان بدهد. فکر می‌کنید شاید بشود فیل را قطعه قطعه کرد و در پراید جا داد اما دیگر فیل نیست و یک موجود پنج شش تنی قطعه‌قطعه شده هم در پراید جا نمی‌شود. فکر می‌کنید شاید بشود یک بارکش به پراید ببندید و فیل را درون آن جا دهید ولی یادتان می‌افتد که باز هم فیل را در پراید جا نداده‌اید و روی بارکش است و تازه موتور پراید برای کشیدن بار پنج تنی قدرت کافی ندارد. 🔹شما هم مدتی این معما را در ذهن خود بررسی کنید (من که به جایی نرسیدم) و وقتی خسته می‌شوید به پرسشگر می‌گویید حالا خودت بگو چگونه فیل را سوار پراید می‌کنید؟ خنده ملیحی می‌کند و دست به جیبش می‌برد، خودکارش را درمی‌آورد و روی تکه کاغذی یک فیل می‌کشد و آن‌را ر ...
  • گزارش تخلف

«موقعیت روانکاوی». همه شانه خالی می‌کنند

پژوهشگران زیر فشار پس راندگی جنسی مقاومت نمی‌کنند. کارل یونگ تمام نظریه‌ی روانکاوی را که محکم به پا ایستاده است، مغشوش میکند و از آن مذهبی می‌سازد که کمتر سخنی درباره مسائل جنسی در آن یافت می‌شود. همچنین آلفرد آدلر از واپس رانی جنسی به این نظریه می‌رسد که پدیده‌های جنسی یکی از مظاهر پدیده‌ی برتری طلبی و قدرت هستند و با این گفته با ایده‌ی اصلی روانکاوی قطع رابطه می‌کند. اتو رنک که خود زمانی جز بااستعداد‌ترین شاگردان فروید بود مفهوم لیبیدو را در روانشناسی ایگو حل می‌کند و به این ترتیب به نظریه پیکر مادری و ترومای تولد می‌رسد و دست آخر منکر مفاهیم اساسی روانکاوی می‌شود. واپس رانی جنسی دائما بر ضد روانکاوی عمل می‌کند. کارهایی که خود محافل روانکاوی انجام می‌دهند و در جهت رقیق کردن، کوچک شمردن و میانه رفتن است و نشان می‌دهد آنها تا چه اندازه از حیث اجتماعی و اقتصادی بازیچه محافل قدرت و ثروت هستند. از زمان انتشار کتاب فروید بنام ایگو و نهاد تقریبا دیگر هیچ سخنی از لیبیدو نیست و می‌کوشند همه‌ی نظریه امراض روانی را به ایگو و مکانیسم‌های آن نسبت دهند.». ویلهلم رایش، ماتریالیسم دیالکتیک و روانکاو ...
  • گزارش تخلف

«موقعیت روانکاوی». قسمت نخست … «وضعیت روانکاوی در میان توده مردم هم به همان اندازه تاسف برانگیز بود

در اثر فشار اخلاق بورژوازی، همه روانکاوی را بعنوان یک مد که می‌تواند پاسخ گوی وضعیت اجتماعی تازه‌ی آنها باشد، از آن خود کرده‌اند؛ عقده‌های همدیگر را تحلیل می‌کنند؛ در مهمانی و مجالس و موقع صرف قهوه از سمبولیسم رویاها سخن می‌گویند؛ بی ه‍یچ صلاحیت علمی بحث می‌کنند و با روانکاوی مخالف یا موافق هستند؛ یکی در مقابل فرضیه بزرگ فروید مرعوب و شگفت زده می‌شود و دیگری که کمتر از او نادان نیست، اطمینان دارد که فروید و اطرافیانش شیاد هستند و نظریات آنها حباب صابونی بیش نیست و این نقادان همچنین می‌گویند تاکید بیش از حد بر مسائل جنسی چه معنی ای می‌دهد، مگر امور مهمتر و عالیتری وجود ندارند؟ ولی خودشان در خلوتی دیگر جز درباره‌ی مسائل جنسی حرف نمی‌زنند. در آمریکا انجمن‌ها و ژورنال کلوپ‌های بحث روانکاوی تشکیل میشود. اوضاع و احوال مساعد است و باید از آن استفاده کرد؛ نیروی جنسی ارضا نشده‌ی زیادی وجود دارد که باید تا حد آخر مصرف شود و در ضمن با اعمال مبهمی که جرات می‌کنند به آنها نام روانکاوی بدهند، پول زیادی به جیب می‌زنند؛ روانکاوی کسب و کار خوبی شده است.». ویلهم رایش، ماتریالیسم دیالکتیک و روانکاوی، ترج ...
  • گزارش تخلف

تکرار نسل‌کشی در ترکیه

طی سال‌های ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۷ میلادی جنایتی در ترکیه عثمانی صورت گرفت که به «نسل کشی ارامنه» مشهور است. بنا به مستندات تاریخی، ارتش عثمانی و «ترکان جوان» بیش از ۱٫۵ میلیون نفر از جمعیت دو میلیونی ارامنه‌ی ساکن قلمرو امپراطوری عثمانی را به دار آویختند و کشتند. اینک در دولت اردوغان نیز همان سیاست دنبال می‌شود؛ هدف تروریسم اردوغانی، نابودی اقلیت کورد و جنبش‌های دموکراتیک همبسته با تلاش سیاسی آنها طی دو قرن گذشته است. ویلهلم لیتن، کنسول آلمان در تبریز، سال ۱۹۱۶به هنگام عبور از خاک ترکیه مشاهدات خود را ثبت کرده و در کتاب «ماه عسل ایرانی» آورده است. این بخشی از شرح مشاهدات اوست با ترجمه‌ی واهیک کشیش‌زاده. ….۳ فوریه ۱۹۱۶.۸:۲۰ پیش از ظهر: حرکت از همام. سرمای سوزان. همۀ چاله‌چوله‌ها یخ‌زد‌ه‌اند. سه نفر مردی که روز پیش زیر آفتاب لمیده بودند یخ‌زده‌اند. ...
  • گزارش تخلف

✍ حسام محمدی …گروتسک خلق مجدد جهان در کالبدی دیگر و در قامتی نوین است، بنا به روایت باختین، بدن گروتسک، تجلى جهانى ناتمام و همواره

هیچ گاه بین بدن گروتسک و جهان تفاوتى قرار داده نمى شود بلکه این بدن به جهان منتقل مى شود، ترکیب مى شود و در آن ذوب مى شود. این بدن، شامل قلمروهاى ناشناخته. جدید است …. بدن گروتسک دائما در حال شدن است. هیچ گاه پایان نمی‌پذیرد و هرگز هم کامل نمی‌شود و همیشه در حالیکه بدن دیگری را خلق می‌کند پیوسته ساخته و خلق می‌شود؛ جهان را می‌بلعد و خودش توسط جهان بلعیده می‌شود … بدنی که می‌خورد، می‌آشامد، دفع می‌کند، باردار می‌شود، می‌زاید و می‌میرد و این‌ها همگی مظاهر بدن هستند و با بدن‌های دیگر و همچنین با جهان و طبیعت ارتباط ابدی دارند …. نقش اصلی در بدن گروتسک بر عهده اندام هایی است که این بدن خود را از طریق آن می‌رویاند، بزرگتر می‌شود و از خود هم تجاوز می‌کند و از درون خود یک بدن جدید خلق می‌کند …. در یک بدن گروتسک زنانه، اندام‌های تولید مثل و شیردهی (آلت زنانه و پستان) شکم‌ها و بینی‌ها بزرگنمایی می‌شوند … باختین چشم‌های برآمده را نمود عینی تنش بدنی ناب می‌داند …. دهان بزرگ، در تحلیل باختینی نقشی اساسی دارد چرا که انسان از طریق همین دهان با جهان وارد مراوده می‌شود و جهان را می‌بلعد … دهان گشوده ب ...
  • گزارش تخلف

در گفت‌وگوی اخیر ژولیا کریستوا که ماه پیش منتشر شد لحظه‌ی کوتاه فوق‌العاده مهمی هست که می‌شود تا مدت‌ها درباره‌ش حرف زد

کریستوا در پاسخ به این پرسش ژان-ماری دوران که «آیا خودتان را فمینیستی خلاف جریان می‌دانید؟» به زندگی و تجربه‌هاش بر می‌گردد و از سال‌های دور می‌گوید: «مه‌ی ۶۸، وقتی دو سالی می‌شد که آمده بودم فرانسه، معترضان یک‌صدا سرود انترناسیونال را توی سنگرها می‌خواندند: «ما هیچ‌ایم، بیایید همه‌چیز شویم»، و من صدای مرد زیرزمینی داستایفسکی را می‌شنیدم: «من تنهام و آن‌ها همه با هم»، ولی به خودم می‌گفتم: «من تنهام، با همه‌ی مردان و زنان».». کسانی که پای صحبت متفکری اصیل نشسته باشند خیلی خوب اهمیت آن لحظه‌های نادر و بی‌هوایی را که فیلسوف از تجربه‌ی شخصی‌ش می‌گوید درک می‌کنند. این‌جا هم متفکری بزرگ در یک جمله با هنرمندی تمام عمق تجربه‌ای را شکافته که بعید است بشود در یکی دو کلمه حق‌ش را ادا کرد، اما اگر به دیالکتیک درونی تجربه‌ای که کریستوا ترسیم کرده دقت کنیم متوجه صیرورتی در یک لحظه‌ی واحد می‌شویم: از همسانی تعین‌نایافته و بی‌تمایز (تز) به تنهایی و گوشه‌گیری و بیگانگی (آنتی‌تز)، و سرانجام حفظ یکتایی در عین همراهی (سنتز). همه‌ی آن‌چه می‌خواهیم از دل همین تجربه‌ی فردی-جمعی نمی‌آید؟ آفتاب فردا به‌رغم آن‌ ...
  • گزارش تخلف

با.. نگاهی متفاوت به سئوال &aposچرا ایرانی‌ها به اعتراض بر می‌خیزند؟ &apos

قسمت_دوم. نتیجه این وضع، انباشته شدن مطالبات و خواسته‌های این «دیگری» هاست که رفته رفته حالت انفجاری به خود می‌گیرد. بخش‌هائی از گروه‌های چهارگانه فوق با یکدیگر ائتلافی سازمان نیافته می‌کنند و چون هیچ امیدی به شناسائی حقوق خود از سوی حکومت ندارند سر به شورش بر می‌دارند و طبیعی است که دست به خشونت هم بزنند. وقتی از فراستخواه سئوال می‌شود که این «غیریت‌» یا «دیگری» سازی با چه ساز و کارهایی شکل می‌گیرد وی می‌گوید: «امنیتی کردن فضا یکی از ساز و کارهای آن است. اما هژمونی (سلطه) با خودش ضدهژمون به همراه می‌آورد. ضدهژمون هم همان خشونت و اعتراض نامنظم غیرسازنده است ولی متأسفانه راه دیگری باقی نمی‌گذاریم. … دوگانه‌هایی مثل» حق و باطل «،» اسلام - کفر «و» ناب و التقاطی «هم یکی از این ساز و کارهاست. مثلا من می‌گویم من حق هستم یا ناب فکر می‌کنم و شما التقاطی یا باطل هستید. یک ساز و کار دیگر، خودشیفتگی مفرط ماست. ...
  • گزارش تخلف

گفتگویی با مقصود_فراستخواه.. نگاهی متفاوت به سئوال &aposچرا ایرانی‌ها به اعتراض بر می‌خیزند؟ &apos

قسمت_اول …. در پی اعتراضات خیابانی اخیر در بیش از ۸۰ شهر در ایران بسیاری از صاحب‌نظران در داخل و خارج کشور به بحث در خصوص علل و عوامل شکل‌دهی اعتراضات مزبور که به اعمال خشونت آمیز نیز منجر شد، پرداختند. در این میان، مقصود فراستخواه جامعه شناس و نویسنده کتاب «ما ایرانیان» در مصاحبه‌ای در جستجوی ریشه‌یابی اعتراضات، نگاه و نظریه‌ای نو ارائه کرده است …وقتی از وی سئوال می‌شود که آیا ناآرامی‌ها ریشه اقتصادی داشته است وی می‌گوید: «به گمان من ریشه‌های این اعتراضات اساسی‌تر از این حرف‌هاست. نظام حکومتی ما یک مشکل اصلی دارد که من از آن در این گفتگو با &aposعنوان نظام حکومتی ما و دیگری‌هایش&apos بحث می‌کنم.». فراستخواه استدلال می‌کند که حکومت ایران مانند هر حکومت دیگری، حتی حکومت‌های دموکراتیک، برای مرزبندی بین «خود» و «دیگری‌ها» دست به تعریف «خود» زده است. تا اینجای کار از نظر فراستخواه اتفاق غیرعادی رخ نداده است. اما به نظر او مشکل در ایران «عدم شناسایی دیگری‌ها» از سوی حکومت است. وی می‌گوید: «دیگری‌هایی» که در جامعه ایجاد شده «به رسمیت نمی‌شناسیم و آنها را حذف یا از حقوق‌شان محروم می‌کنیم.». ف ...
  • گزارش تخلف

🖌. ✍🏼.. «چرا عشق در این عصر ممکن نیست»

اگر در مکانیسم عشق، معشوق واجد عنصری خاص و تکین برای عاشق است و به همین دلیل او از همهٔ انسان‌ها متمایز می‌گردد؛ اما در «صنعت فرهنگ» این خاص‌بودگی انسان ذیل «امر عام» له شده است. امری عامی که در قامت اینکه «دختر شایسته و زیبا کیست» و یا «پسر آرمانی» کیست جلوه‌گر می‌شود و حقیقت خود را بر بدن‌ها، اذهان، تخیلات، آرزوها و نا-خودآگاه انسان‌ها‌ حک می‌کند. بدن‌‌ها و اذهان و انسان‌هایی که هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارند اما پیشاپیش ذیل «امر عام» محکوم به طرد شدن هستند. «دیگری» دیگر دوست داشته نمی‌شود بلکه امر عامی که در دیگری جلوه می‌کند پرستیده می‌شود. به قول آدورنو و هورکهایمر: «بازتولید مکانیکی زیبایی، که عشاق مرتجع فرهنگ به واسطهٔ بت سازی منظم از فردیت آن را گریزناپذیرتر می‌سازند، هیچ جایی را برای پرستش نا-خودآگاه، که تجربهٔ امر زیبا همواره به آن مرتبط بوده است، باقی نمی‌گذارد». آری این اسطوره‌ای بیش نیست که این عصر، عصر انسان و است؛ ‌بودگی هر انسان ذیل این صنعت فرهنگ از میان رفته است؛ برآمدن اسطوره‌های زیبایی در اینستاگرام نه نمودی از فردیت [گرچه تمام مسئلهٔ آنها نمایش فرد است] بلکه نم ...
  • گزارش تخلف

🎙مصاحبه. 🎤 چارلز بوکفسکی …ﺩﺭﺑﺎﺭه‌ی ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺟﺰ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﭘﯿﺶ ﻧﻤﯽ‌ﺭﻭﺩ

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ. ﻣﺮﺩﻡ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﻣﯽﺭﻭﺩ. ﺁﺗﺶﺑﺲ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ. ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺑﺮﻣﯽﮔﺮﺩﺩ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﺭه‌ی ﭘﺴﺖ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﺶ ﻣﯽﮔﺬﺭﺩ. ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﯾﮑﯽﺷﺎﻥ ﺑﻪ. ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﻧﺮﻡ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ‏ «ﺣﺎﻻ ﭼﯿﺰﯾﻮ ﺷﺮﻭﻉ ﻧﮑﻦ ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﻫﻢ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ. ‏» ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻟﺐ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ­ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺁﻥﻫﺎ ﺗﻤﮑﯿﻦ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﺭابطه‌ی ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﭘﯿﺶ نمیﺭﻭﺩ، ﺍﻣﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ...
  • گزارش تخلف

فراموشی، بی خردی. ✍ موریس بلانشو

ترجمه؛ سارا خادمی …راه یافتن به فراموشی همچون یکی شدن با آن‌چیزی است که پنهان می‌شود. فراموشی، در ازای هر آن رخدادی که فراموش‌ شده، خود رخداد فراموشی است. فراموش کردن یک کلمه، مواجه شدن با امکان توانایی فراموش کردن همه‌ی گفتار‌ها است، نزدیک ماندن به تمامی گفتار‌هایی که گویی فراموش شده بودند، و همچنین نزدیک شدن به فراموشی به مثابه‌ی گفتار. فراموشی، زبان را وا‌می‌دارد تا به‌واسطه‌ی جمع شدن‌اش به گرد واژه‌ی فراموش‌شده، در تمامیت خویش قد‌علم کند. در فراموشی، آن‌چیزی وجود دارد که از ما روی می‌گرداند و همچنین انحرافی که از خود فراموشی ناشی می‌شود. میان انحراف از گفتار و انحراف از فراموشی رابطه وجود دارد. از این رو نتیجه آن می‌شود که درست هنگام گفتن، چیزها فراموش شده‌اند. گفتار اما در فراموشی شکست نمی‌خورد، بل به خاطر آن سخن می‌گوید …ادامه را در پی دی اف زیر بخوانید 👇 … ...
  • گزارش تخلف

منطق خودکشی.. نخست خودکشی ای را داریم که از منطق قربانی کردن پیروی می‌کند

آن گاه که وظیفه فرا می‌خواند؛ زندگی این یا آن انسان و؛ اگر ضروری باشد؛ حتی زندگی خودم را قربانی می‌کنم. در این جا؛ با منطق پالایش بی کران سروکار داریم؛ منطقی که در آن قربانی کردن زندگی ام فقط گامی دیگر به پیش است؛ زندگی ام فقط ابژه‌ای در میان ابژه‌های متعددی است که باید قربانی شوند. این امر که قربانی کردن زندگی ام گامی نهایی است تصادف محض است؛ یا؛ در قالب اصطلاحات کانتی؛ ضرورتی تجربی است؛ نه استعلایی. بر طبق این منطق؛ سوژه است که می‌باید به طرزی بی کران خود را از هر آنچه به گستره‌ی امر پاتولوژیک تعلق دارد جدا کند. دومین نوع خودکشی محبوبیت کم‌تری دارد؛ چرا که در خدمت هیچ آرمانی؛ هیچ هدفی نیست. مسئله بر سر این نیست که در پایان زندگی خود را به عنوان بالاترین چیزی که باید پیش کش کنیم در قربان گاه دیگری می‌نهیم. موضوع این است که خود را از طریق دیگری؛ در دیگری «میکشیم». آن چیزی را نیست و نابود می‌کنیم که _در دیگری؛ در نظم نمادین_ به هستی مان هویت؛ شان و مقام؛ تکیه گاه و معنا بخشیده است. این همان خودکشی ای است که کانت در پانوشت مشهورش از مابعدالطبیعه‌ی اخلاقی بدان اشاره می‌کند …از کتاب: اخلاق ...
  • گزارش تخلف

ﻫﻤﻪ ﯼ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﻋﻈﯿﻢ ﻭ ﻣﻬﻤﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﯿﻢ ﮐﺎﺭ ﻋﺼﺒﯽ ﻫﺎﺳﺖ

ﻫﻤﻪ ﯼ ﻣﮑﺘﺐ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻨﯿﺎﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺷﺎﻫﮑﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺁﻧﻬﺎ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﻪ ﮐﺴﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮ. ﺑﺸﺮﯾﺖ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺪﯾﻮﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﻪ ﺑﺸﺮﯾﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺭﻧﺞ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﻣﺎ ﺍﺯ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺧﻮﺏ، ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﻟﺬﺕ ﻣﯽ ﺑﺮﯾﻢ، ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﺯﻧﺪﮔﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺑﻬﺎﯾﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﭼﻪ ﺑﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﻫﺎ، ﭼﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎ، ﭼﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﻋﺼﺒﯽ، ﭼﻪ ﮐﻬﯿﺮﻫﺎ، ﭼﻪ ﺁﺳﻢ ﻫﺎ، ﭼﻪ ﺻﺮﻉ ﻫﺎ ﻭ ﭼﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﻣﺮﮒ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ …ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ. ﻣﺎﺭﺳﻞ_ﭘﺮﻭﺳﺖ. برگردان: ﻣﻬﺪﯼ ﺳﺤﺎﺑﯽ. ...
  • گزارش تخلف

و ژک الن میلر می‌نویسد: «لکان یک خدایگان است نه یک فرزانه نه یک فیلسوف که خود را با نظم جهان سازگار می‌کنند

در او هیچ گونه میانه روی، هیچ گونه اعتدال و جایی برای خنثی بودن و بی تفاوت بودن نیست. خنثی بودن در روانکاوی، کرختی روانکاوانه کراهت مطلق است. خدایگان کسی است که از همسایه نمی‌ترسد، مجبور نیست مدام زیرچشمی چپ و راست خود را بپاید و در هر قدم به جلو و عقب لنگر بزند. خدایگان کسی است که از اشتیاق خود چشم پوشی نمی‌کند و خودش به تنهایی کاروانی است که می‌گذرد». اصطلاحاتی همچون خدایگان و کاروانی که می‌گذرد شاید احتیاج به کمی توضیح داشته باشند. واژه خدایگان در اینجا از بحث «دیالکتیک خدایگان و بنده» هگل در کتاب «پدیده شناسی روح» گرفته شده و کاروانی که می‌گذرد اشاره‌ای است به کنایه‌ای که فروید به کار برده است: سگها پارس می‌کنند و کاروان می‌گذرد. اما در مورد کسی که به چپ و راست نمی‌نگرد، لنگر نمی‌زند و از اشتیاق خود چشم پوشی نمی‌کند. این شخص در واقع هر نوع همانندسازی را پشت سر گذاشته است و تنها قطب نمایش برای حرکت به جلو «ابژه a» اش است، یعنی ابژه‌ای که اشتیاق از آن زاییده می‌شود. قرار گرفتن در جایگاه خدایگان فرد را بسیار مستعد خیانت دیدن می‌کند. ...
  • گزارش تخلف

سخنرانی دکتر میترا کدیور در رابطه با نوروز و سوژه‌ی نوروتیک / قسمت آخر …تغییر کردن موضع ذهنی (۱۸) یعنی یک تغییر اساسی در بعد سمبول

مثالی می‌آورم: اگر بخواهیم کلمه‌ای را به جمله‌ای اضافه کنیم چه پیش می‌آید؟ در ابتدا متوجه می‌شویم که در آن جمله جایی برای این کلمه نیست بنابراین کلمه را همچنان در بیرون از جمله رها می‌کنیم. مرحله بعد این است که سعی می‌کنیم کلمه را در جاهای مختلف جمله قرار دهیم و هربار متوجه می‌شویم که ساختار جمله به کلی به هم می‌ریزد. زمانی که بالاخره جای مناسبی برای این کلمه در جمله پیدا کردیم این جمله دیگر جمله قبلی نیست. آیا توانستم منظورم را بیان کنم؟. مثالی را که ذکر کردم می‌تواند ضمنا برای توضیح این مطلب به کار رود که چرا تئوری‌های فروید و لکان تا این حد برای درک شدن مشکل آفرینند. اگر ما در سمبولیکمان جای کافی برای آنها باز نکرده باشیم همچنان خارج از جمله باقی می‌مانند. جا باز کردن برای آنها مستلزم دستکاریهای مدام در بعد سمبولیک است که یک کار مستمر و طولانی است. به یک جمله در هر مرحله فقط می‌توان یک کلمه اضافه کرد نه بیشتر. ...
  • گزارش تخلف