این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


چیزی جز تحلیل نیست؛ ضمیر ناخودآگاهی که خط بطلانی بر «خود» یا سوژه می‌کشد. (اشنایدرمن؛ ۱۹۸۳)

آرمان‌های آگاهانه‌ی «خود» را واژگون می‌سازد؛ مبهم می‌کند و در مقابل آن‌ها مقاومت می‌کند. «خود» نمی‌تواند به قضاوت واقعیت بنشیند یا میان واقعیت و میل؛ میانجیگری کند چرا که «خود» همواره معرف خطا (سوء)؛ بازشناسی یا فقدان است:. ما آموخته‌ایم باید کاملا مطمئن باشیم که وقتی کسی می‌گوید: «این طور نیست» بدان خاطر است که همان گونه است؛ که وقتی می‌گوید: «منظورم این نیست»؛ منظورش همان است؛ آموخته‌ایم که باید در «ایثارگرانه» ترین عبارات؛ خصومتی زیر بنایی را تشخیص دهیم؛ در حسادت؛ ی احساس هم جنس گرایی را؛ تنش میلی را که در شدید‌ترین هراس زنای با محارم نهان است؛ باید بدین نکته توجه کنیم که بی اعتنایی ظاهری را نقابی بر علاقه‌ی نهفته‌ی شدید بدانیم …. دیدگاه ما این است که عملکرد ذاتی «خود» کاملا شبیه انکار جامع و نظام مند واقعیت است؛ انکاری که فراسوی هنگام سخن گفتن از انواع روان پریشی‌ها به آن اشاره می‌کنند. (لاکان؛ ۱۹۵۳؛ ص. ۱۲). تلی از تصاویر شکسته؛ مقالاتی درباره‌ی روان‌کاوی. ترجمه: ‌پور. «خود» و امر خیالی …. ...
  • گزارش تخلف

✍ محمود بابااوغلی. یادداشت زیر را در پاسخ به پست ارسالی دوستی در همین رابطه نوشتم:

معتقدم اکثریت زنان جامعه ما، به خودآگاهی جنسیتی لازم هنوز دست نیافته‌اند. احساس فرودستی در ذهنیت زنان جامعه ما به شدت جا خوش کرده است. لذا با ورود زنان به ورزشگاه‌ها؛ تغییری در شرایط مربوط به قطب بندی‌های جنسیتی ایجاد نخواهد شد. زیرا زنان جامعه ما، فاقد ابزارهای کاربردی و پشتوانه فکری متعلق به جامعه مدنی هستند. تبعیض‌های جنسیتی ناشی از باورهای مذهبی؛ اغلب به شکل داوطلبانه از سوی بخشی از زنان جامعه مورد استقبال قرار می‌گیرند. با سواد و بی سوادش هم به یک میران تابع الگوهای سنتی حاکم بر جامعه مرد سالارند. هنوز که هنوز است؛ در ادارات و موسسات دولتی و غیر دولتی ما، از نوشتن نام کوچک خانم‌ها خودداری می‌شود. و هیچ اراده‌ای هم از سوی هیچ شخصیت حقیقی و یا حقوقی در جهت تغییر این رویه خودنمایی نمی‌کند. در خود همین فضای مجازی؛ اغلب خانم‌ها از گذاشتن تصویر خود در قاب پروفایل خودداری می‌کنند. ...
  • گزارش تخلف

سوگوار کدام ابژه؟.. چرا؟

معشوق چه کسی بود که حال از دست رفته است؟ چه چیزی برای ما تعیین می‌کند معشوق، حاضر است یا از دست رفته است؟ شخص از دست رفته چه جایگاهی را برای ما اشغال می‌کند؟ اصلا آیا آن واقعا یک شخص است؟ … کسی ممکن است پاسخ دهد که «آن یک تصویر است. معشوق تصویری از خود ما است که عاشقش هستیم.» این درست است، اما کافی نیست. پاسخ دیگر می‌تواند این باشد: «معشوق یک تصویر نیست، بلکه امتدادی تنانه از تن خود ما است.» این هم درست است، اما باز کافی نیست. در نهایت پاسخ سوم، معشوق را به مانند بازنمایان یک تاریخ، یا مجموعه‌ای از تجارب گذشته توصیف می‌نماید. به زبان دقیق‌تر، این شخص حامل نشان مشترک یا ویژگی مشترک تمام کسانی است که در گذر زندگی مورد عشق قرار گرفته‌اند. ...
  • گزارش تخلف

باید همیشه مست بود. همه چیز در این است

یگانه مطلب این است، تا بار هولناک زمان را که شانه‌های شما را درهم می‌شکند و پشت شما را خم میکند، احساس نکنید، باید همواره مست باشید. از چه؟ از شراب، از شعر، از تقوی، هرگونه دلخواه شماست. اما مست شوید. و اگر گاهی، بر پلکان قصری، یا بر علف سبز گودالی، یا در غربت اندوه بار اتاقتان، بیدار شدید و دیدید که مستی کاهش یافته یا از سرتان پریده، بپرسید؛ از باد، از موج، از ستاره، از پرنده، از ساعت، از هرچه می‌گریزد، از هرچه می‌نالد، از هرچه میچرخد، از هرچه سرود میخواند، از هرچه سخن می‌گوید، بپرسید چه وقت است؟. و باد، موج، ستاره، پرنده، ساعت به شما پاسخ خواهند داد: «وقت آن است که مست شوید!. برای آن که بردهٔ ذلیل زمان نباشید مست شوید، پیوسته مست باشید!. از شراب، از شعر، یا از تقوی، هرگونه دلخواه شماست … … ...
  • گزارش تخلف

خلاصه‌ای از سخنرانی محمدمهدی اردبیلی با عنوان «راه‌های فرار جامعه از مواجهه با خود»

منبع: روزنامه شرق. «بخش سوم و آخر:». الگوی ششم؛ جراحی پلاستیک و زیبایی. اما یکی دیگر از نمونه‌ها، بحث میل مفرط به زیباسازی خود است و نمونه اعلا و ملموسش در جامعه ما، یعنی جراحی زیبایی. فرد احساس می‌کند در زندگی‌اش دچار مشکل است، از ریشه‌های حقیقی این مشکلات آگاه نیست، برای یافتن ریشه مشکلاتش ساده‌لوحانه‌ترین کار را انجام می‌دهد و برای یافتن ایرادات خود، در مقابل آینه قرار می‌گیرد. خودی که در اینجا مورد نظر است، خودی سطحی و فروکاهیده به بدن بیولوژیک است. فرد در این مقام احساس می‌کند که اگر فلان مشکل موجود در بدن او حل شود، تمام مشکلات اطراف او برطرف خواهند شد. در حالی که بنا به تجربه، این مشکلات، پس از عمل جراحی او به قوت خود باقی هستند. یکی از مصادیق این مساله نیز می‌تواند افراط در آرایش باشد. ...
  • گزارش تخلف

خلاصه‌ای از سخنرانی محمدمهدی اردبیلی با عنوان «راه‌های فرار جامعه از مواجهه با خود». «بخش دوم:»

👇👇👇. الگوی سوم؛ باستان‌گرایی. یکی از واکنش‌های رایج مردم در جوامع روبه انحطاط، بازگشت به گذشته است. برای نمونه، ما شاهد آنیم که در هنگام فروپاشی قرون وسطی، در زمان رنسانس و نوزایی، به‌یکباره خواندن شعرهای «هومر» مرسوم می‌شود یا حتی افراد «رساله ضیافت» افلاطون را بیشتر می‌خوانند. زمانی که فرد یا جامعه‌ای از یک وضعیت سرخورده است و پارادایم حاکم نیز دیگر توان سلطه بر اذهان و اقناع عمومی را ندارد، یکی از اولین و راحت‌ترین راه‌های فرار از مواجهه این جامعه با وضعیت خودش، بازگشت به گذشته است. جامعه‌ ما نیز از این آفت در امان نیست. در ایران نیز افراد در برابر شکست پروژه‌های آرمان‌گرایانه و تجربیات متعاقب آن، به گذشته و دوران باستان پناه می‌برند؛ آن هم دوران باستانی که ناشناخته است و بخش اعظمی از دانش ما در مورد آن می‌تواند اوهام باشد. به تعبیری مانند عشق‌ورزیدن به خلأ است. شبیه به پالایش «فرویدی» است؛ فرد ابژه میل خودش را معطوف به امری می‌کند که خلأ محض است. ...
  • گزارش تخلف

خلاصه‌ای از سخنرانی محمدمهدی اردبیلی با عنوان «راه‌های فرار جامعه از مواجهه با خود». «بخش اول:»

ما همواره در حال فرار کردنیم. بخش اعظمی از اعمال و فعالیت‌های ما تنها با این هدف انجام می‌شوند که از مواجهه با خودمان، مواجهه با وضعیتمان و مواجهه با جهانمان بگریزیم. راه‌های فرار جامعه از مواجهه با خود از حیث کمی بسیار زیادند. در اینجا به طور نمونه به هشت‌فقره از آنها اشاره خواهد شد. این هشت‌الگو که عبارتند از «خودکشی»، «مهاجرت»، «باستان‌گرایی»، «عرفان‌زدگی»، «طبیعت پاک»، «جراحی پلاستیک و زیبایی»، «تماشای سریال‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای» و «خرید و مصرف بی‌رویه»، هرکدام به نوعی باعث می‌شوند که ما (هم در مقام فرد و هم در مقام جامعه) از خودمان فرار کنیم و در اکثر مواقع با آن روبه‌رو نشویم. الگوی اول: خودکشی. اولین الگوی عدم مواجهه فرد با خود، خودکشی یا همان حذف فیزیولوژیک خود فرد است؛ در خودکشی - که متاسفانه امروزه برداشتی زیبایی‌شناسانه و رمانتیک نیز از آن وجود دارد و برخی حتی آن را فضیلت جلوه می‌دهند- فرد با نارسایی‌هایی مواجه می‌شود که قادر به تاب‌آوردن آنها نیست و در نتیجه سعی می‌کند راحت‌ترین کار را انجام دهد و خود تجربی را از میان بردارد. او در این راه، زمین بازی را به سمت «عدم» ت ...
  • گزارش تخلف

👆

بیائید –نه در گرامر- بل در خیال و ناخودآگاه نظر بیافکنیم: همه متون زنانه‌ای که من خوانده‌ام، به صوت و آوا و گوشت زبان نزدیکترند؛ حتی بسی بیشتر از متون مردانه… شاید به این خاطر که چیزی در این متون وجود دارد که آزادانه «داده می‌شود». شاید به این خاطر که آنها به حوزه معنا یورش نمی‌برند؛ بلکه مستقیما در آستانه و سرحدات واقع شده‌اند. یک امر محسوس در متن زنانه وجود دارد، امر قابل لمس که گوش متحمل این لمس است. نوشتار نزد زنانگی از آنچه بواسطه امر نمادین معین شده، از صدای مادر، و از آنچه آرکائیک، منسوخ و قدیمی است در می‌گذرد. نیروی آرکائیکی که یک بدن را لمس می‌کند، اغلب آن نیرویی است که در گوش داخل می‌شود و به نقاط درونی‌تر راه پیدا می‌کند. این تماس درونی همیشه در متن زنانه بازتاب می‌یابد. بنابراین این جنبش –جنبشی در متن زنانه- از خط مستقیمی پیروی نمی‌کند. من آن را همچون یک فوران درمی‌یابم… آنچه که در متن‌های ابتدائی و بدوی می‌تواند آشکار شود، یک فانتزی خون‌آلود است، سیلان خون قاعده‌گی و الخ. اما من ترجیح می‌دهم آنرا همچون استفراغ ببینم، قی کردن و بیرون ریختن. ...
  • گزارش تخلف

👆. من فکر می‌کنم این راهی‌ست که نه تنها کار ادبی، بلکه عمل سیاسی نیز از همین‌جا آغاز می‌شود

یعنی آن هنگام که نوشتار به دست زنانی رقم می‌خورد که فراتر از مرزهای دستگاه سانسور می‌روند و اظهارات فاضلانه خوانندگان و نگاه‌های خیره مردانه را در می‌نوردد. زنانی که برای جستجوی خودشان نیازی به شهرت و نام ندارند. حال مسئله این است که من یک تن متن‌محور (textual body) زنانه را چگونه می‌توانم به تعریف بیاورم: مانند «اقتصاد لیبیدویی زنانه». یک رژیم، مجموعه‌ای از نیروها، و یک سیستم صرف انرژی که لزوما فرهنگی برای خودش دست و پا نمی‌کند. یک تن متن‌محور زنانه، توسط حقیقتی بازشناسی می‌شود که همیشه بی‌پایان و تمام‌نشدنی است: هیچ خاتمه‌ای وجود ندارد، هیچ وقفه‌ای در کار نیست، و همین است که اغلب خواندن متن زنانه را با یک مشکل اساسی مواجه می‌سازد. برای اینکه ما یاد گرفته‌ایم کتاب‌هایی را بخوانیم که اساسا یک کلمه «پایان» در انتهایش قرار گرفته باشد. اما این یکی، تمامی ندارد، یک متن زنانه به پیش می‌تازد و می‌تازد و در یک لحظه به‌خصوص دفتر به پایان می‌رسد، در حالیکه خود نوشتار هم‌چنان ادامه دارد و خوانندگانش را به سوی یک خلاء می‌راند. متونی در دسترس هستند که از یک مبدا و نقطه مشخصی آغاز نمی‌گردند. مبدا و ...
  • گزارش تخلف

«اخته کردن یا گردن زنی؟». ✍ آلن سیکسو. قسمت پایانی

حال من فکر می‌کنم کاری که زنان بایستی انجام دهند و انجام خواهند داد، درست در لحظه‌ای که آنها جرات سخن گفتن از آنچه که باید بگویند را کسب کنند، این است که آنها بایستی تغییری را در امر فرا-زبانی بوجود آورند. من فکر می‌کنم ما کاملا له شده‌ایم، علی‌الخصوص در مکانی نظیر دانشگاه‌ها. آن‌هم بواسطه عملکرد کاملا سرکوب‌گرایانه فرازبانی. این عملکرد، گونه‌ای تفسیر در تفسیر است، قاعده‌ای که باید لحظه‌ای را ترتیب دهد تا زنان دهان بگشایند –یعنی زنان بسی بیشتر از مردان سخن بگویند- در این حالت زنان با نام‌شان فراخوانده می‌شوند و از نقطه نگاه تئوریکی سخن می‌رانند. این دیدگاه تئوریکی است که هم ارباب‌شان است و هم جائی است که آنها از درون آن برخاسته‌اند: کوتاه سخن اینکه، آنها مورد احترام واقع می‌شوند… و همگی اینها نشان‌دهنده اوراق هویت آنها محسوب می‌شود. در این حالت کاری وجود دارد که طبقه‌بندی شده عمل نمی‌کند، و همینطور رده‌بندی شده و دسته‌بندی شده. «اعمال طبقه‌بندی شده» در فرانسه به معنی ان جام وظیفه نظامی است. پس زنان کاری را انجام می‌دهند که مخالف خدمت نظامی است، مخالف تمام آنچه که در مدارس رخ می‌دهند، و ...
  • گزارش تخلف

«دلهره شبیخون دیگری». ✍ صلاح الدین اسمعیلی

رواندرمانگر تحلیلی … «افراد فعلی جایگزین افراد قبلی زندگی ما هستند.» بدفهمی این گزاره آنجاست که در این جایگزینی تاکید اصلی را بر شباهت بگذاریم: «فلانی دنبال کسی مثل پدرش می‌گردد. دوست دختر فعلی فلانی شبیه دوست دختر قبلی اش هست.» این درست است که آدم‌های بیرون به جای چیزی در ناخودآگاه می‌نشینند اما این جایگزینی علاوه بر شباهت بر اساس تفاوت هم صورت می‌گیرد. این منطق فرمال ناخودآگاه است که تراوشات و جلوه‌های آن همیشه از مسیری انحرافی می‌گذرند. گونه‌ای توافق میان دو نیروی خودآگاه و ناخودآگاه حاصل می‌شود: آنقدر مشابه که ناخودآگاه فرصت بروز یابد و آنقدر متفاوت که خودآگاه اجازه عبور بدهد. کار رویا همین است. محتوای پنهان و آشکار رویا مستقیما به همین اشاره دارند: افکاری که به گونه‌ای پنهان می‌شوند تا آشکار شوند، به گونه‌ای آشکار می‌شوند که پنهان بمانند. مانند مرد تروریستی که لباس شیک و تر و تمیز می‌پوشد که نگهبان سالن تئاتر به او شک نکند و بگذارد رد شود در عین حال که زیر لباسش مواد منفجره کار گذاشته است. همین قاعده در شکل گیری نشانگان نقش دارد. بیمار هیستریک در ناخودآگاه حالش از شوهرش به هم می‌خ ...
  • گزارش تخلف

به نام پدر!. ✍ احمد عدنانی …اثری که عمدتا آن را به عنوان دفاع از ملت و جمهوری معرفی می‌کنند

با این وجود در این مطلب قصد ندارم تا از مزایای جمهوری و یا نهضت دفاع صحبت کنم. بلکه مطلب مورد نظر بر جنبه‌ای از محتوا قصد دارد تمرکز کند و آن جایی هست که شمشیرهای آخته در دستان پدر رو به پسران قرار گرفته. اگر به فضای موجود کمی توجه کنیم، متوجه خواهیم شد که این اثر کلاسیک به دو قسمت تقسیم می‌شود، عامل این تقسیم فرضی مردی ست که میان صحنه ایستاده، بدین ترتیب فضا به دو قسمت روبه رو و پشت سر مرد تقسیم می‌شود. در این میان فرضیه‌ای خانوادگی نیز مطرح می‌شود، و آن نقش محوری پدر است. پدر یعنی همان مردی که وسط صحنه ایستاده تا توازن میان دو سبک (حماسه و تراژدی) را بر قرار سازد.. طرف راست صحنه زن‌ها در حال مویه (گریه، زاری) و در سمت چپ صحنه برادرها در حالی که به هم متصل شده‌اند با چهره هایی مصمم دست به طرف شمشیرها دراز کرده‌اند و حتما همانطور که ممکن است تا به حال متوجه آن شده باشید، مساله مورد توجه در این مطلب پدر و نقش محوری اش در اثر و بررسی روانکاوانه آن است.. در این بررسی قصد دارم به نام پدر و تاثیر آن در شکل گیری تصمیمات اجتماعی ارجاع بدهم، نام پدر همان اصطلاحی ست که فروید آن را مطرح و لاکان ...
  • گزارش تخلف

آشنایی مختصر با اثر و پدید آورنده. ✍ احمد عدنانی

داوید موضوعاتش را و قدرت الهام بخش خود را از قهرمان‌های عهد باستان بر گرفت، از استادان ایتالیایی و از پوسین شور و شدت رنگ گذاری، کنتراست نورها و قوت ترکیب بندی را فرا گرفت و او مهارت تکنیکی را مدیون نقاشان قرن ۱۸ بود اما سختگیری و جدیت و درک فخیم خود را وامدار قرن ۱۷ بود. تعداد پرتره‌هایی که در این زمان کشیده مبین این است که او به چه شخصیت مهمی در اجتماع بدل شده است. مدل‌های او همه افراد موفق بودند. نتیجهٔ بررسی آثار باستانی و برخورد او با جریان احیای کلاسیک گرایی در پردهٔ سوگند هوراتی‌ها ۱۷۸۴ انعکاس یافت …سوگند هوراتی‌ها، ۱۷۸۴. سوگند هوراتی‌ها برادران هوراتیوس را تصویر می‌کند که برای دفاع از رم و نبرد با سه برادر کوراتیوس از کشور همسایهٔ آلبا انتخاب شده بودند. از سه دشمن یکی نامزد هوراتیا، خواهر هوراتیوس هاست. واقعه را مورخان رومی ثبت کرده‌اند واقعه‌ای که هر چند در حکومت امپراطوری رخ داد به اعتقاد فرانسویها نمونهٔ عشق به جمهوری است. به نظر می‌رسد که سوگند سه برادر به شمشیرهای آخته در دست پدر ساختهٔ ذهن داوید باشد. داوید بی شک از بسیاری از تصاویر سوگند خوردن الهام گرفته است که از وقتی ...
  • گزارش تخلف