«جنون سوداگری، مهاجرت و تمامیت خواهی انقلابی». ✍ دکتر علی اکبر قنبرپور …

 
"جنون سوداگری،مهاجرت و تمامیت خواهی انقلابی"
✍ دکتر علی اکبر قنبرپور



📙■براساس داده های اداره آمار ایران طی دوره‌ی 1372 تا 1392 بهای زمین 107 برابر، بهای مسکن 76 برابر و اجاره‌بهای مسکن (در تهران) 61 برابر افزایش داشته و همه‌ی این نرخ‌ها به‌شدت بالاتر از رشد سطح عمومی قیمت‌هاست. این جنون سوداگری در اقتصاد ایران حاصل چیست؟
■ نظریه ترقیق هوشی(Intellectual Dilution)
مطالعات فراوانی روی تفاوت متوسط ضریب هوشی در کشورهای مختلف صورت گرفته است. میانگین ضریب هوشی در آمریکا و انگلستان حدود ۱۰۰ است. این عدد برای شهروندان ژاپنی، چینی، کره ای، هنگ کنگی و تایوانی ۱۰۵ و برای ترکیه، کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا بین ۷۸ و ۹۰ و برای کشورهای آفریقایی پایین تر از صحرای آفریقا بین ۶۵ تا ۷۵ است. در این میان کشور ما ضریب هوشی متوسط ۸۴ را بخود اختصاص می دهد
■بر اساس آمار صندوق بین المللی پول، ایران با ضریب مهاجرت ۱۵ درصد، رتبه اول را در میان ۶۱ کشور توسعه نیافته و در حال توسعه دارا می باشد و می توان تخمین زد که در طی سه دهه اخیر حداقل سه واحد از ضریب هوشی متوسط ایرانی ها صرفا به سبب مهاجرت کاهش پیدا کرده است
همه داده های آماری و نشانگرهای مقایسه ای و کلمات توصیفی دلالت بر جریان "وضعیتی" و از زبان گرایشها و منابع متعدد و گوناگون ،دلالت بر وقوع و حریان نوعی از زیست سیاست در همان معنای عمیق فوکویی آن در جامعه کنونی ما دارد که آسیب بنیانی به"ذخایر و امکانات ملی در امکان پذیری خوشبختی عمومی و اعتلای بومی"در چهل سال گذشته،تنها نشانگانی از یک "نشانگر همه چیزها" بشمار می آیند،و سوال این است:چگونه می توان "آن دایره احاطه کننده همه چیز" را به نوشتار آورد و به فهم آن نزدیکتر شد.
ژاک رانسیر به نکته مهمی اشاره می کند: مرکزی که هر چیز نوی را که با آن مواجه می شویم،می توانیم به آن مرتبط کنیم،دایره ای که با قرار گرفتن در آن، می توان هریک از چیز های جدید را احاطه کرد و فهمید.ابتدا باید چیزی را فرابگیریم و سپس باقی چیز را به آن مرتبط کنیم.
اما نشانگان مشترکی که همه عرصه های زندگی در جامعه کنونی ما را بهم وصل می کنند،چیستند؟بنظر می رسد که همه پدیده ها برای توضیح پذیر شدن و بگفتار در آمدن در جامعه کنونی ما،نیاز به جستجوی واژه هایی برای ورود به نوشتار دارند که نشانگر،القا کننده و توصیف کننده حالت و معنایی باشند و فضایی را در برابر دیدگان و تابلوی ادراک فرد و جامعه قرار دهند که دلالت کننده بر وضعیتی فوق العاده،اضطراری،محیر العقول،بنیانی،ساختاری، فاجعه بار و هیولایی باشند.همانکه جورجیو آگامبن آنرا در قالب"نشانگر همه چیزها" به نوشتار در آورده است.یک سمیولوژی(نشانه شناسی)کامل که دلالت بر یک امر"معنایی"،(سمنتیک)هستی شناختی دارند.
آگامبن آنرا بنقل از امیل بنونیست چنین بیان می کند: سمیوتیک(نشانه) را باید باز شناخت،(تا)سمنتیک: گفتار و نوشتار را فهمید.
بعبارت دیگر این "وضعیت فوق العاده" و آن دایره احاطه کننده فقط با پدیده مهاجرت،"کاهش ارزش پول ملی در چرخه های تکرار شونده و در روند سقوط آزاد"،سلب مالکیت بهم پیوسته از دارایی های فردی و ملی، و...نیست که تحقق یافته و "همبودگی اجتماع کنونی ما" و"اجتماع آینده ما" را "مفهوم" می سازد،بلکه همه این عرصه ها،"چیزی"و "نشانگانی "هستنداز آن نشانگر همه چیزها،حاصل و تاثیر مستقیم تولد،رشد،بلوغ و مقبولیت نوعی از"زیست اجتماعی: زیست سیاست" که در متن آن "کار" مبتنی بر"دانش،تولید و هنر" و در میدان رقابت آزاد،"هیچ" می شود،له می گردد و ارزش،نقش و جایگاه مرکزی خود درچرخه زندگی اکثریت آحاد جامعه را از دست داده و" جنون سوداگری" بر آمده از رانت،دلالی،واسطه گری،سهمیه،امتیازات ویژه،استثنا شدگی از رعایت قانون و سلسله مراتب اداری جای آنرا می گیرد؛ یک "جعل هیولایی در کلیه پدیده ها و عرصه های زندگی" و دگردیسی "همه چیز ها" بوسیله و ابزاری در خدمت"جنون سوداگری": تمامیت خواهی انقلابی در یک کشور نفتی و زندگی اردوگاهی متولد شده در بطن و متن آن،"امر واقع لکانی" امروز و آینده جامعه ما،آن نشانگر همه چیزها که با هیچ استدلال،اصلاح و رنگ کاری و انکاری"مرتفع" نمی شود و همه چیز را ناقص،درک نشدنی و ناتمام می گذارد.امر واقعی که هر سه عرصه حیات انسانی: نماد،خیال و واقعیت را درهم می پیچد ودر کج و معوج شدگی ساختاریِ همه چیز، تلی از "تصاویر درهم شکسته" بر می افرازد که در متن آن، همه"شیاطین"،حتی آنها که در اعماق جان افراد و ملتها و در قالب ناخود آگاه جمعی قرنهاست که پنهان وخفته مانده اند نیز،احضار می شوند و به فعال مایشای عرصه های زندگی ا رتقا می یابند.
بدون ورود به این دایره احاطه کننده همه چیزها،درک و رویت آن مزرع مناسب برای کاشت و رشد"ایده های نئو لیبرالیستی عنان گسیخته....

@Kajhnegaristan