این به دلیل انحرافیست که در اروس سادی همان نقشی را ایفا می‌کند که شعر استیل نوو به خیال و به «زن-فرشته» محول کرده بود

این به دلیل انحرافیست که در اروس سادی همان نقشی را ایفا می کند که شعر استیل نوو به خیال و به "زن-فرشته" محول کرده بود. انحراف همان ملکه مقرب نجات بخشی ست که از صحنه ی خونین اروس به پرواز در می آید تا انسان سادی را به بهشت برکشد.
شکاف میان نیاز و میل، که امروزه بسیار محل بحث است،نه چیزی ست که بتوان آن را به خواست خود و به گونه ای اراده باورانه بهبود بخشید، و نه گره ایست که یک رویه ی سیاسی کور بتواند آن را به ضرب حرکتی تشریفاتی باز کند. این نکته باید از جایگاهی که میل در کتاب پدیدار شناسی روح از آن برخوردار است (که لکان، با هوش و تیزبینی همیشگی-اش،آن را در قالب "ابژه ی کوچک (objet a) و "a" و "میل دیگری بزرگ" (désir de l Autre) تئوریزه می کرد) آشکار باشد. زیرا، در اندیشه ی هگل، میل-که به طور معنی داری همچون نخستین لمحه ی خودآگاهی ظهور می کند- تنها می تواند تلاش کند تا ابژه ی خود را نفی کند، اما هرگز نمی تواند با آن ارضا شود. در واقع، "من" میل تنها در حال سرکوب دیگری به یقین درباره ی خودش می رسد...
آن لذتی که، در متون ساد، از طریق انحراف جنسی ممکن می شود، در نوشته های هگل، از طریق بنده ای محقق می شود که میانجی و واسطه ی لذت ارباب است. اما پرسشی که انسان سادی در بحبوحه ی قیل و قال این ماشین دیالکتیکی همچنان می پرسد، و این ماشین هم پاسخ آن را تا بی نهایت به تمامیت فرایند اجتماعی موکول می کند، دقیقا این است: "اما چه بر سر لذت برده می آید؟ و چگونه می توانیم بار دیگر دوپاره ی از هم گسیخته-ی اروس را به یکدیگر پیوند دهیم؟"



بخشی از جستار نخست کتاب کودکی و تاریخ: درباره ی ویرانی تجربه، جورجو آگامبن، ترجمه ی پویا ایمانی، نشر مرکز، 1390، صص. 74-79



@Kajhnegaristan