آموزه من (۹):. ✍ ژاک لاکان

آموزه من (9):
✍ ژاک لاکان
مترجم؛ فرزام پروا


-در حواشی یک نقاشی کوچک توسط گویا، ما این کلمات را می یابیم: «خواباندن عقل و خرد، هیولاها می زاید.» این خوشگل و زیباست، و چون توسط گویا [گفته شده]، حتی خوشگلی اش بیشتر است – ما می توانیم هیولاها را [در نقاشی اش] ببینیم.
می بینید که وقتی دارید حرف می زنید، همیشه بایستی بدانید کجا توقف کنید. اضافه کردن «هیولاها می زاید» به نظر خوب می رسد، این طور نیست؟ این آغاز یک رویای بیولوژیک است. سالیان سال بر بیولوژی گذشت تا آن هم منجر به زایش علم شود. آنها مدتهای مدیدی صرف آن کردند که روی گوساله شش سم فکر کنند. اوه! هیولاها، پس، خیالپردازی! ما عاشقش هستیم. اوه، بسیار عالیست. می دانید که روانپزشکان به ما می گویند که آن توسط سایکوپاتها ایجاد می شود، جمع می شود، که آن چیزها را اختراع و تحمیل می کند. معرکه است. آنها تنها کسانی هستند که آن را تخیل می کنند. نمی توانم برایتان بگویم که برای سایکوپات چه جوری است – من به قدر کافی سایکوپات نیستم – اما قطعا آن جوری نیست که روانپزشکان آن را تصور می کنند، بخصوص وقتی آنها در مورد، چه می دانم، فیزیولوژی احساس یا فیزیولوژی ادراک حرف می زنند، و سپس تا ساختها و عمومی سازی ها جلو می روند، همه اش برای اینکه بتوانند در مورد آنچه به ضدش خواهند رسید، چیزهای نا چیز، فکر کنند. آن مطلقا هیچ کاری با ساخت هایشان ندارد. این قدرش بایستی بدیهی و روشن باشد.
پس شما بایستی بدانید کی توقف کنید. خواباندن خرد – همه اش همین است. خب آن چه معنی می دهد؟ آن بدان معنی است که خرد ما را تشویق می کند که به خوابیدنمان ادامه بدهیم. بازهم نمی دانم آیا اینکه قدری اعلام بی خردی را از سوی من بفهمید خطری دارد یا نه؟ نه، نه، کاملا برعکس. آنچه می خواهیم از شرش خلاص شویم، آن را کنار بگذاریم، یعنی حاکمیت خواب، خودش را تحت تصرف خرد می یابد، امارتش را، کارکردش را، با گیر و گرفت گفتار، با این حقیقت که انسان در زبان خانه دارد، همانطور که کسی (1) گفته است. آیا این بی خردی است که به مسیر خرد تفکر در متن خود رویا توجه کنیم، یا آن را دنبال کنیم؟ برای کل یک روانکاوی محتمل است که جلو برود پیش از آنکه آن چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد اتفاق افتد. ما به نقطه ای رسیدیم که بیدار شویم.
حایی فروید می نویسد: Wo Es War,Soll Ich Werden [آن جایی که آن باشد، من همانجاست]. حتی اگر ما در سطح توپیک دوم او باقی بمانیم، آن چیست، جز یک روش خاص تعریف کردن سوژه؟ جایی که حاکمیت خواب بود، من بایستی بیایم، بشوم، با تاکید خاصی که فعل Werden در آلمانی می گیرد، و ما بایستی سهمش را از آینده بدهیم. آن چه معنا دارد؟ اینکه سوژه از پیش در سطح آن [ Es] راحت است [گویی در خانه است.]
1-[منظور هایدگر است]


@Kajhnegaristan