ادامه:

ادامه:
این آگاهی تنها از طریق کنش ورزی به وجود می آید، کنشی در عالم اینجایی و اکنونی و در نتیجه این آگاهی نه امری انتزاعی بلکه مادی و دگرگون شونده است.
"هم سرنوشت بودن" بر نسبت ناگسستنی همگان با یکدیگر اشاره دارد و این جمله آدورنو را سرلوحه خود قرار میدهد که "رستگاری امری است جمعی".
"هم سرنوشت بودن" بر احساس فاعلیت جمعی ما دلالت دارد و امکان ایجاد دگرگونی.
آگاهی به این معنا یعنی امکان وارونه کردن جهان وارونه. درک این موضوع که آنچه بدیهی میپنداشتیم به هیچ وجه بدیهی نیست. "درک هم سرنوشت بودن" به معنای بازیابی جایگاه خود است در جهان؛ جایگاهی که تا کنون نبوده است و در نتیجه تهی است اما "میخواهد چیزی باشد" و "جایی" در جغرافیای جهان بیابد.
آگاهی به این معنا نه متعلق به طبقه مرفه است که با انباشت ثروت چیزی به نام امر جمعی و هم سرنوشتی را درک نمیکنند و نه متعلق به طبقه میانی که با خودشیفتگی خود را ورای همه طبقات و تاریخ میداند. آگاهی به معنای "درک هم سرنوشتی" متعلق به طبقه کارگر است.


@Kajhnegaristan