🔸تاملی مختصر درباره‌ی «کار» 🔸. ✍ علی سروش کیا …

🔸تاملی مختصر درباره ی "کار"🔸
✍ علی سروش کیا



🔆کار ، به طور کلی ، هنگامی مفید و متناسب با شان انسان است که وجه اثباتی داشته باشد . یعنی امکانی باشد برای بروز توانایی های درونی انسان . آن چه را که به طور بالقوه در خود داریم ، مجال بالفعل شدن پیدا کند . ما موقعی احساس وجود می کنیم که وجهی از توانی های مان ، به شکوفایی برسد . کار ، اگر در مفهوم واقعی اش مد نظر باشد ، میانجی ای است برای شکفتن مداوم توانایی هایی که در خود داریم ، و خود نسبت به آن ، چندان آگاه نیستیم . کار اما ، که به آن اطلاق هنری تعلق گیرد ، به طور خاص این گونه است . همان طور که گفته می شود انسان در هنگامه ی ساختن چیزی ، خود را نیز می سازد ، در کار هنری هم به موازات خلق اثر هنری ، هنرمند خود را نیز خلق می کند . از این رو ، کار هنری سخت است ، چون اساسا خلق کردن ، بسیار دشوار است . سختیِ پرداختنِ به آن ، تمایل بهِ پس نشستن و امتناء را سبب می شود ، و نیاز درونیِ به پدید آوردن چیزی که ترجمان خودِ ناگفته مانده ات است و چون یک ضرورت ، سنگینیِ بر آورده شدن را تحمیل می کند ، ناگزیریِ پرداختن به کار را پیش رو نگه می دارد . انتظار فرا رسیدن لحظه ی حال و الهام و... می تواند تمهیدی برای گریز از دشواری کار باشد . دشواری اما ، در لحظه ی دست بردن به کار است . اساسا ، آغازیدن ، سخت و ترسناک است . اما همین که گام نخست برداشته شود ، جان مایه ی گام دوم هم پیدایی می گیرد . و این گونه ، کار ، خود زهدانِ زایاییِ خود می شود . و هنرمند نیز ، در آنات پیداییِ اثر ، خود نیز ، نو می شود . پیش شرط دست بردن به کار ، اطمینان به موفقیت قطعی در آن نیست . اگر چنین اطمینانی از پیش وجود داشته باشد ، در واقع کاری درخور اطلاق هنری ، صورت نمی گیرد . خلق اثر هنری ، به نوعی ، کُشتی گرفتن به امید فایق امدن است . و در کُشتی ، بُرد نهایی از آنِ کسی است که شکست را سکوی نبرد بعدی کند . کار ، همآورد طلبی بی وقفه است . دمی آسودن از این همآورد خواهی ، کرختی و تن آسایی می آورد .
می توان ادامه داد .🔆



@Kajhnegaristan