«مثل یک وصیت نامه ى سیاسى»

"مثل يك وصيت نامه ى سياسى"
✍عبدالله صمدیان


🔶نگاهى در چندپازل به فيلمِ"مثل يك عاشق" آخرين ساخته ى عباس كيارستمى كه درناگزيرى، جامعه ى ژاپنِ امروز رابه نقد كشيده:

- سكانس ابتدايى كافه اى شلوغ و كوچك با حضور آدمهايى كه رابطه هاى متّكى بر پول را تنظيم مى كنند، مى تواند سمبل ژاپن معاصر و درگير با مسائل سرمايه دارى باشد.

- چرخيدن دختر دور ميدانى كه مادربزرگ - سمبل ژاپن سنّتى و عاطفى- منتظر ديدن اوست و دختر متأثّر و گريان از ديدنش ابا مى كند و شرم دارد كه با موقعيت شغلى خود- روسپيگرى- مادربزرگِ سمبل پاكى و مهربانى را ملاقات كند، تلنگری ست بر ویرانی اصالت های محوری و اخلاقی جامعه ی ژاپن.
در چرخش تاكسى حامل دختر نورهاى منعكس بر شيشه تاكسى نشان از جامعه اى صنعتى و پرزرق و برق دارد.

- پيرمرد خارج از شهر شلوغ و در خانه اى پر از كتاب - نشانه هاى دانش كلاسيك- زندگى مى كند و مى تواند نماينده نسل روشنفكر و سالديده و تنها و همدم جو و نگران تغییرات ژاپن مدرن باشد که با ته وجدان باقيمانده ی خود، از سكس با دختر تن فروش صرفنظر مى کند و بيشتر مراقب اوست. دخترى ساده دل و مغلوب شرايط مدرن كه در خانه پيرمرد با جذابيت هاى فرهنگى مواجه مى شود. او مى تواند ژاپنِ هويت باخته در هجومِ فرهنگ سرمايه دارى باشد. در صحنه پس از خوددارى پيرمرد از همخوابگى با او، ترانه ی "مثل يك عاشق" پخش مى شود با پنجره ی گشوده بر شهر...
آيا اقتصاد ژاپن در تن دختر تبلور يافته كه به بهاى از دست دادن هويت خود منبع درآمد شده ؟

- پسر، نسل پرسوال امروز ژاپن است، دلنگران حفظ عصمت و اصالت وطن. مشكوك و عملگرا و پيگير است.

ـ فاش شدن اينكه پيرمرد پدربزرگ دختر نيست، بوسيله يك آشناى پسر كه پيرمرد را نيز مى شناخته صورت می گیرد که درز كردن و اختلاط ارتباطات مدرن و سنّتى در ژاپن است. و اينكه بالاخره حقيقت به نحوى بر هملت -پسر- آشكار خواهد شد. حقيقتى كه به درستى از طريق نسل سالخورده و بافرهنگ ژاپن به او منتقل نشده : پيرمرد ساده دل درست جلوى دانشگاه دختر ماشين را نگه مى دارد و اين آغاز اتفاقات بعدى ست. ضمنا" آشناى پيرمرد قبلاً پليس بوده و كارش سرك كشيدن در كار اهل فرهنگ !

ـ اتفاقات روشن كننده ی حقيقت در روزِ روشن مى افتد نه در شبِ پوشاننده ى پر از سايه روشن هاى مشكوك . اختلال در تكنولوژى - خرابى ماشين - و تسلّط نسل جديد و پوياى ژاپن - پسر- سبب افشاى واقعيت استعمارى تحمیل شده بر ژاپن می گردد. ژاپنی که مثل آلمان بعد از جنگ جهانى دوّم با توطئه ی دنياى سرمايه دارى، اخته و بى ارتش شده و سرنوشتش در دست غرب سلطه گر است.

ـ سنگ آخر فيلم كه بر شيشه ی پناهگاه غفلت نسل قبلى مى خورَد، نهیب بيدارباش نسل آگاه و جدید ژاپن است كه نسل قبلى را از پناه دادن به بخش فریب خورده ی نسل جدید برحذر می دارد تا ژاپن همچنان روسپی سرمایه داری نماند.

۹۵/۵/۱۲


@Kajhnegaristan