❗️ «مارکس: پیروزى و اسطوره» ❗️. ✍. ترجمه..۲/۶

❗️"ماركس: پيروزى و اسطوره"❗️
✍ #الكس_كالينيكوس
ترجمه #روزبه_آقاجرى

2/6

• اسطوره يكم :
درك ويكتوريايى از طبقه


📙از مانيفست حزب كمونيست به بعد ماركس جامعه سرمايه دار را به مثابه [جامعه اى] بخش شده به اقليت كوچكى از سرمايه داران كه همه قدرت اقتصادى را در دست دارند و اكثريت بزرگى از كارگران كه سيستم متكى بر كار آنان است ، شرح داده است اما جامعه شناسان بنام مى گويند كه جامعه كنونى با چنين تصويرى هماهنگ نيست. بسيارى از مردم دست كم در كشور هايى مانند بريتانيا در طبقه متوسط به كار هاى يقه سفيدى در صنايع خدماتى مى پردازند به جاى اينكه در كارخانه هاى ويكتوريايى رنج ببرند.


اين نقد بر بدفهمى درست و حسابى درك ماركس از طبقه قرار دارد. براى او طبقه با شكل زندگى يا كار يك شخص و يا حتى درآمدش تعريف نمى شود. موقعيت طبقاتى يك فرد را ربط و بستش با ابزار هاى توليد تعيين مى كند. بدون منابع توليد زمين ، ساختمان ها و ماشين آلات هيچ فعاليت اقتصادى انجام نمى گيرد. كارگران كمتر به منابع توليد دسترسى دارند به جز به نيروى كارشان يا توانايى شان در كار كردن. براى زندگى كردن بايد نيروى كارشان را به سرمايه دار ها كه ثروت امكان كنترل ابزار توليد را بهشان داده بفروشند. اينكه موقعيت ضعيف چانه زنى كارگران به كارفرمايان ربط دارد به اين معنى است كه آنها نيرو هاى كارشان را در شرايطى نادلخواه فروخته اند. آنها زير كنترل سفت و سخت مديران و كارفرمايان در عوض مزدى كه امكان سود درآوردن از كارشان را به كارفرما ها مى دهد ، كار مى كنند. طبقه براى ماركس يك رابطه اجتماعى هم هست. در اين تعريف تو كارگرى چه در سوپرماركت ، چه در بيمارستان يا كارخانه.
مى توانيد كار يقه سفيدى انجام دهيد يا به انجام خدمات كمك كنيد چه با آموزش كودكان چه با سرو كردن يك همبرگر _ تا آنجا كه يك كالاى مادى باشد. در اين تعريف اكثريت بزرگى از نيروى كار كشور هايى مانند بريتانيا كارگرند -- و در واقع نظرسنجى ها هم نشان مى دهند كه به رغم نااميدى جامعه شناس ها لحظه به لحظه شمار بيشترى خودشان را جزء طبقه كارگر مى انگارند.📙
2/6


@Kajhnegaristan