این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
🔸والایش زدایی از انسان🔸
🔸والایش زدایی از انسان🔸
✍رضا احمدی
بنا بر اظهار کارل مارکس، آناتومی انسان شیوهی مناسبی برای فهم آناتومی میمون است و نه بالعکس؛ زیرا انسان به سبب قرار گرفتن در یک نقطهی گسست و انحراف طبیعی، نقطه و منظری را پدید میآورد که مراحل پیشین قابل رؤیت میشوند. به همین جهت در کالبد انسان میتوان خصلت مراحلِ قبلی را بازشناسی کرد، اما در میمون نمیتوان فرآیندهای احتمالی و پیشآمدی را بازشناخت که تصادفا ممکن است در آینده بوجود بیایند. بعبارتی انسان قطیّعت میمون است، اما میمون تنها امکانِ انسان بودن را به همراه دارد. نکتهی فوق متضمن بصیرتی است که در بسیاری از موارد پرسش نظری ما را دگرگون میسازد: زمانی که شبیه سازی انسان ممکن شد، چالش حقیقی، مقاومت به انواع بهانههای اخلاقی و حقوق بشری در برابر این تحول و رخداد علمی نبود، بلکه مسأله این بود که چطور انسان از همان آغاز یک اتفاقِ زیستشناختی ساده، محتمل و کورکورانه بوده است. همچنین با پیدایش کامپیوتر، پرسش متداول و عمومی این بود که آیا کامپیوتر و ماشینهای هوشمند جایگزین انسان خواهند شد؟ در مقابل، پرسش هوشمندانه گروهی دیگر این بود که آیا انسان پیشاپیش یک ماشین وربات نیست؟ خصوصا با توجه به این موضوع که در دوران معاصر یکی از رویکردهای تبیینِ عملکردِ ذهنی و مغزی در انسان از کارکردِ نرمِ افزارهای عامل در کامپیوتر الگو میگیرد؟
بیش از همه، در مواجهه نظری با شکلگیری دنیای مجازی که بسیاری از کنشهای انسانی را در فضای خودش ممکن میسازد، پرسش حقیقی این نیست که آیا گسترهی فضای مجازی همه بخشهای زندگی انسان را فرا میگیرد؟ بلکه سؤال حقیقی این است که آیا زندگی عینی و بیرونی انسان از همان ابتدا بر یک امر غیر واقعی، توهم، امر خیال پردازانه استوار نیست؟ مقولهای که اسلاوی ژیژک آن را توهم ایدئولوژیک مینامد. توهم ناب آن نیست که خودش را با عنوانِ مجازی بودن و غیر عینی بودن برمیسازد، همانا توهم محض و ناب همان توهمی است که خودش را در قالب عینی و بیرونی بودن معرفی میکند، به همین دلیل بُعد متوهمانهی جهان عینی و بیرونی بیش از دنیای مجازی است. بر همین سیاق با گفت که با ظهور پورنوگرافی و کالایی شدن سکس و انواع مواجهههای مدرن با پدیده رابطهی جنسی، موضوع این نیست که انسان دارد به قهقراء میرود و از ارزشهای اخلاقی خویش کناره میگیرد، همانا چنین رسواییهایی نقطه تضاد را جابجا میکنند و سبب میشوند که ما بتوانیم حتی شکلهای سنتی، عرفی و پذیرفته شدهی ازدواج را نیز گونهای دیگر از همان بهرهکشی جنسی از انسان قلمداد کنیم.
بنابراین در یک نتیجهگیری کلتری بنظر میرسد با همهی اشکالِ نو ظهور حیات انسانی آنچه زائل شدنی است، تصویر والایش یافته از انسان است. و نوع انسانی بیش از هر چیزی دائما ناچار است در خصوص تصویر تاریخی خودش تجدید نظر کند. هر چند بشر امروزی دیدگاه داروین دربارهی اینکه انسان شکل تکامل یافتهی میمون است را از سر غرور و عُجب انکار میکرد، اما در زمانی نه چندان دور بر آن تصویر اولیهی آفرینش خودش مباهات خواهد کرد. این تصویر را البته فروید بسیار رادیکالتر قرائت میکند، در نظر او «انسان نتیجهی تکامل در طبیعت نیست، بلکه نتیجهی انحراف در طبیعت است». البته مقصود فروید انحراف اخلاقی نیست، اما انسان تا مشاهده و پذیرفتن تمام نتایج این انحراف فاصلهی بسیاری دارد، گویا اَبَرانسان نیچه تنها در دو نقطهی آغازی وپایانی انحراف ظهور میکند، نقطهی آغازی که انسان هنوز حیوان است و نقطهی پایانی که انسان کاملا غیر حیوان است؛ در این نقطهی پایانی که انسان کاملا به ماشین شباهت پیدا کرده است، باید بر سبیل مجاز بگوییم: آناتومی ماشین امکان مناسبی برای فهم آناتومی انسان است. و فضای مجازی( یا هر امر غیر حقیقی نظیر خرافه، توهم، خیال پردازی) مدل مناسبی برای فهم دنیای حقیقی و عینی است.
@Kajhnegaristan