«عشق». ✍ رضا مجد

"عشق"
✍ رضا مجد
قسمت سوم و پایان


❤️چیزی که در خصلت عشق مهم است میلش به همنوایی است، عشق یک را دو می کند، و اجازه می دهد انسان از حصار تنگ خودخواهی و خودبسندگی اش بیرون بیاید، و به دیگری متمایل بشود، دیگری به عنوان مکمل، ولی امروزه، این خصلت برسازنده، با غالب شدن کلیشه های اجتماعی و فرهنگی و زنانگی و مردانگی، رو به افول است، ما به سوی همنوایی نمی رویم، بلکه هر کسی می رود به سمت یک نوع سبک زندگی فردی، و خاص، و مجزا، و این باعث اتمیزه شدن افراد منجر می شود.

چیزی را باید در عشق خاطر نشان کرد، غلط معنا کردن این جمله است که عشق متقابل است، در عشق هیچ تضمینی وجود ندارد که طرف مقابل هم به شما عشق بورزد، یا متقابلا به درخواست عشق شما پاسخ بگوید، عشق متقابل به این معنا است که در این درخواست معشوق هم دخیل است، زمانی که من عاشق تو می شوم این نشان می دهد که تو دوست داشتنی هستی، و چیزی در تو هست که من دوستش می دارم، چیزی در تو که ماشه ی عشق من را می چکاند، و اینجاست که پای تو به ماجرا گشوده می شود، و عشق تو را هم شامل می شود.

عشق متقابل است به این خاطر که صرفا مربوط به من نیست، شامل تو هم می شود، عشق روشنگر است، و قرار است مرا نسبت به خودم و اشتیاق ناخودآگاهم آگاه کند، پس عشق من قرار است چیزی را درباره ی تو بگوید که نمی دانی، و قرار است پندار خودشیفتگانه ی هردوی ما را در هم بشکند و از آن فراتر رود، چرا که تو هم در درونت آن فقدان را داری، چیزی که من بدنبالشم، در تو هم نیست، فقط وانمود می شود که صاحب آنی، و عشق باعث می شود که تو از جایگاه معشوق و از این دور باطل فاصله بگیری و جایگاه عاشق را احراز کنی، و متقابلا درخواست عشق کنی، و فقدان خودت را بپذیری، و همچنین اختگی نمادینت را.

به نظر لاکان هیچ تضمینی در عشق نیست که طرف مقابل به درخواست عشق پاسخ بگوید، و غیر قابل پیش بینی است، ولی اگر پاسخ بگوید چیزی از جنس اعجاز است و عشق، چرا که عشق خودش بزرگترین اعجاز است،
و در نهایت به قول لاکان:
آدمیان در عشق در حقیقت، محکومند به اینکه به گونه ای بی پایان ادامه دهند به یاد گرفتن زبان یکدیگر، به کورمال کورمال پیش رفتن، جستجو و استخراج کلیدها، کلیدهایی که همیشه ابطال پذیرند. عشق معجونی از سوتفاهمات است که راه خروج از آن وجود ندارد.❤️



🔸منابع؛ ژاک آلن میلر، مصاحبه
🔸لاکان
🔸ژیژک
@Kajhnegaristan