یادداشت های اغلب اقتصادی با تمرکز بیشتر بر اقتصاد بلاکچین، که حتما به آن ها نقد وارد است. امیر عباس امامی @a_a_emami
آیا «آتش به اختیاری» برای دموکراسی مفید است؟
آیا «آتش به اختیاری» برای دموکراسی مفید است؟
آیا «آتش به اختیاری» مخالف دموکراسی و قانونمداری است؟ در این نوشتار کوتاه قصد داریم با نگاهی از زاویهای دیگر که به زعم نویسنده، زاویه صحیحتر نگاه به موضوع است به این نکته اشاره کنیم که اتفاقا، «آتش به اختیاری» از الزامات تحقق یک دموکراسی کارا است. اما چگونه؟
طی مدت زمان کوتاهی از سخنان رهبری و استفاده از واژه «آتش به اختیاری»، گروههای مختلف به بیان تحلیلهایی متفاوت و گاه متضاد از این عبارت پرداختهاند که در این نوشتار کوتاه قصد تکرار آنها نیست. با این حال در مجموع واضح است که جغرافیای کلام رهبری، حوزه فرهنگی و منظور ایشان از «آتش به اختیاری» نه اقدامات غیر قانونی، که اقدامات فرهنگیِ تفکری، ترویجی، تبلیغی، آگاهی بخشی، آموزشی و مقولاتی از این جنس بوده است.
اما آنچه برخی طرفداران آزادی و حاکمیت قانون و در ظاهر، اغلب، افراد نزدیک به جریان اصلاح طلبی را نگران کرده است نه خود این سخنان، که برداشتهای جریانات تندرو از این عبارت و تعمیم نادرست و ناقص آن به سایر حوزهها است که البته با تجربه تاریخی موجود نیز همخوانی دارد. با این حال این نوشتار قصد دارد با ذکر یک نکتهی اولیه مقدماتی، به جوهر دموکراسیطلبی نهفته در این گفتار رهبری اشاره کند و توجه مخاطب را به این ضعف کلیدی نهادی-فرهنگی جامعه کنونی که کارایی دموکراسی موجود در کشور را با چالشهای جدی مواجه کرده است جلب نماید.
اما نکته مقدماتی؛ اساسا تجربه تاریخی نشان داده است تندروها نیازی به این عبارات و توجیهات برای انجام اقدامات خارج از چارچوب قانونی خود ندارند. گرچه در صورت عدم تبیین صحیح منظور رهبری از استخدام این واژه، که وظیفه بخش عقلانیت جامعه (از هر دو طیف اصولگرا و اصلاح طلب) است، احتمال سوء استفاده از این موضوع وجود دارد.
اما پس از اشاره به نکته فوق، باید روشن شود چرا و چگونه «آتش به اختیاری» از الزامات کلیدی تحقق یک دموکراسی کارامد است. جان کلام نویسنده این است که «آتش به اختیاری» نه یک مفهوم جدید که یک مفهوم کلیدی شناخته شده در حفظ، حراست و اصلاح مستمر یک نظام دموکراتیک است. این مفهوم دقیقا مترادف با همان مفهوم «مسئولیت اجتماعی» است که ناظر بر وظیفهی تک تک افراد جامعه در نظارت بر عملکرد نهادها و دستگاههای حاکمیتی اعم از قانونگذاری، اجرایی و قضایی است. از آنجا که تحقق این نظارت، توسط تک تک افراد، و به صورت مستقل، امکان پذیر و کارا نیست، این مسئولیت از طریق مکانیزم مطبوعات (رسانه) به عنوان رکن چهارم دموکراسی محقق میشود. در این مکانیزم تمام افراد جامعه، و روزنامهنگاران به پیشآهنگی از آنان، وظیفه دارند حاکمیت را نقد و خصوصا نسبت به افشای ناکارآمدی، بی مسئولیتی و فساد آن اقدام کنند و قانون، خصوصاً در مورد افشای فساد و ناکارآمدی، به شدت از افراد حمایت می کند.
لذا به نظر می رسد نه تنها دانشجویان در حوزههای فرهنگی باید «آتش به اختیارانه» با رصد دستگاههای فرهنگی نسبت به ناکارآمدی و فساد آن ها حساس باشند و در «چارچوب قانون» روشنگرانه عمل کنند، که اساسا تمام افراد جامعه موظف هستند در حوزه عمل خود و با تکیه بر مکانیزم مطبوعات آزاد، در «چارچوب یک قانون جامع حمایتگر»، آتش به اختیار بوده و منتظر اقدامات کشفی و تشخیصی دستگاههای متولی نباشند.
از این رو «آتش به اختیاری» اگر به درستی تبیین، و زیرساختهای اول، حقوقی و بعد فرهنگی آن توسعه یابد، نه تنها یک تهدید به حساب نمیآید که اساسا از الزامات رشد و توسعه جوامع دموکراتیک و مهمترین مکانیزم جلوگیری از افول و فساد این نظامات به حساب میآید.
امیر عباس امامی
@ZehnNeveshteh
#امیرعباس_امامی #آتش_به_اختیار #دموکراسی #مطبوعات #قانون