‍ 👈زمینه‌های خیزش ۳۰ تیر ۱۳۳۱👉.. مرد صادق

‍ 👈زمینه های خیزش ۳۰ تیر ۱۳۳۱👉

#مصدق مرد صادق

@LoversofIRAN

سرود #طلوع_آزادی که برای گرامیداشت قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ ساخته شد را از پایان، بارگیری کنید. 👇

〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰

⬅️هنگامی که #رابین_زینر استاد زبان فارسی آکسفورد و عامل پنهانی وزارت خارجه در تابستان ۱۳۳۰ به تهران سفر کرد، گزارش داد که قوام بهترین فردی است که می تواند جانشین مصدق گردد و مساله نفت را با بریتانیا حل کند. زینر به دنبال مذاکراتش با عباس اسکندری، از هواداران پرو پا قرص قوام نوشت:«در پی بحث پیرامون وسایل سرنگونی مصدق، اسکندری به من اطمینان داد که قوام خواستار آن است که رابطه کاری نزدیکی با انگلیسی ها برقرار کند، منافع مشروعشان در ایران را حفظ کند بی آنکه استقلال سیاسی و اقتصادی ایران را به خطر اندازد. قوام السلطنه به مراتب ترجیح می دهدانگلستان در ایران اعمال نفوذ کند تا آمریکاییان احمق و بی تجربه یا روسها که دشمنان ایرانند. اگر ما [انگلیسی ها] آمادگی قبول تضمین های قوام را داشته باشیم، او می تواند قرارداد رضایت بخشی منعقد سازد که به نفع هر دو طرف باشد. ما باید دست قوام را باز بگذاریم تا هر نوع که دلش می خواهد عمل کند.»
قوام شخصا با دولتمردان جناح راست بریتانیا، نظیر جولیان امری، تماس برقرار کرده بود.
با این مقدمات شاه حاضر شد قوام را به جای مصدق به نخست وزیری منصوب کند اما چگونه؟
ناگهان امداد غیبی برای شاه رسید، چون در ۲۵ تیر مصدق به دربار رفت تا در مورد ترکیب کابینه اش قبل از معرفی به مجلس با شاه مذاکره کند. دو طرف توافق کردند اگر تا ساعت ۸ بعد از ظهر آن روز، مصدق خبری از جانب شاه نشنود استعفایش را بفرستد.او روز ۲۵ تیر بدون اطلاع دوستان، همکاران، مشاوران یا وزیران کابینه استعفا کرد.
روز بعد خبر کناره گیری مصدق اعلام گردید. همه حیرت زده شدند. همین حیرت زدگی باعث شد که شاه در صدد کسب رای تمایل برای قوام برآید. سی نماینده جبهه ملی نمی دانستند چه باید بکنند؟ آنها به وقتی نیاز داشتند که علت استعفای مصدق را بفهمند. اگر شاه به جای قوام، یکی از چهره های ملایم و میانه رو جبهه ملی-مثل عبدالله معظمی یا الهیار صالح- را نامزد نخست وزیری می کرد، روند حوادث به گونه ای دیگر می بود. اما چه می شود کرد، بریتانیا نام اینها را به شاه پیشنهاد نکرده بود. ابتدا نمایندگان جبهه ملی سعی کردند کاندیدایی از آن خود را معرفی کنند. نام دکتر معظمی بر زبان ها جاری شد اما به شهادت دکتر بقایی، دکتر معظمی با فریاد کردن «نخست وزیر ما کسی جز دکتر مصدق نیست» همه را تکان داد.
اوضاع بر خلاف میل شاه و قوام پیش رفت. یکی از دلایل این امر و سرنوشت سازترین آنها، نطق قوام از رادیو بود. او در این نطق مخالفان را به «محاکم انقلابی» و «حکم خشک و بی شفقت قانون» تهدید کرد. از«عوامفریبی در امور سیاسی و ریا و سالوس در مسائل مذهبی» ابراز انزجار کرد:«.. بگذارید من با فراغ بال شروع به کار کنم . وای به حال کسانی که در اقدامات مصلحانه من اخلال نمایند. اینگونه آشوبگران با شدیدترین عکس‌العمل از طرف من روبرو خواهند شد. حتی ممکن است تا جایی بروم که با تصویب اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم انقلابی زده روزی صدها تبهکار را از هر طبقه بموجب حکم خشک و بی‌شفقت قانون قرین تیره روزی سازم. به عموم اخطار می‌کنم که دوره عصیان سپری شده روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومت فرا رسیده است. کشتیبان را سیاستی دگر آمد.»
این پیام رجزخوانی برای جبهه ملی در مجموع و برای شخص آیت الله کاشانی به طور اخص بود. کاشانی ضمن نشر و توزیع پاسخی به قوام، از او با جملات تحقیرآمیز یاد کرد و از مردم خواست در برابر او پایداری به خرج دهند. قوام پیشنهاد سازش داد و به کاشانی پیغام داد نیمی از پست های کابینه را در اختیار او می گذارد به شرطی که با دولت همکاری کند. اما پیام رسانان او- دکتر علی امینی و حسن ارسنجانی- از نزد آیت الله دست خالی بازگشتند. شاه وزیر دربار را با همان ماموریت نزد کاشانی فرستاد، اما او هم نتیجه ای نگرفت.
منبع:
مصدق و نبرد قدرت- همایون کاتوزیان، ص ۲۳۰-۲۳۴
روزنامه ی اطلاعات ، ۲۸ تیر ۱۳۳۱
@mohammadmosaddegh


@LoversofIRAN

سرود طلوع آزادی به مناسبت قیام ۳۰ تیر را از اینجا بارگیری کنید. 👇