👈ترانه «بوی جوی مولیان»، داستانی زیبا از گذشته مشترک ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان

👈ترانه "بوی جوی مولیان"، داستانی زیبا از گذشته مشترک ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان

🔹پیام #ویژه کانال
#اختصاصی
@LoversofIRAN

⬅️چنین گفته شده که این ترانه ی زیبای رودکی بزرگ، اشاره به "امیر نصر دوم سامانی" دارد

سامانیان از نخستین دودمان های #ایرانی پس از #اسلام بود که #ایرانیان #فرارودان (مارواءالنهر، #ازبکستان و #تاجیکستان امروزی) آن را بنیان گذارند و کم کم گستره ی پادشاهی خود را از #فرارود به بخش های مرکزی امروز (پهنکوه=فلات) #ایران رساندند.

ابوالحسن نصر بن احمد بن اسماعیل سامانی (۳۰۱ تا ۳۳۱ه‍. ق) امیر #سامانی بود که در هشت‌سالگی جانشین پادشاه شد و بر تخت نشست. در آن زمان #بخارا (در #ازبکستان کنونی) پایتخت دولت #سامانیان بود. امیر نصر بن احمد سامانی، سی سال و اندی پادشاهی کرد.
سکه ضرب شده #امیر_نصر_دوم سامانی در پژوهش‌های باستان‌شناسی در #نیشابور / #خراسان، ایران/ کشف شده‌است.

امیر نصر مانند پدر و نیاکان خود اهل دانش و شعردوست بود و در ترویج و توسعهٔ #زبان و ادبیات #فارسی خدمات شایانی کرد. می‌گویند او امیری بود نیک سرشت، بردبار و دلیر، بامتانت، که با خردمندی و کاردانی دشمنانش را مطیع خود ساخت یا نابود کرد.

در نقل هایی آمده است؛ رویدادی که به سرودن شعر «بوی جوی مولیان…» از سوی #رودکی انجامید، به امیر_نصر دوم بازمی گردد. او در یکی از سفرهایش در بازدید از #هرات ( باختر #افغانستان امروزی) به دو روستای زیبا می‌رسد که آنجا جلوی هرکدام از خانه‌ها باغ‌های بزرگی بناشده بود. امیر از زیبایی و چشم نوازی این دیار بسیار خوشش آمد و دستور داد تا همه لشکریان در آن جا اقامت کنند.

این ماندن به درازا کشید و برابر چهار سال ‌شد چون در همه سرزمین‌های گستره(قلمرو) سامانیان آرامش وجود داشت. امیران لشکر و سربازان که دلشان برای خانواده خود تنگ شده‌ بود از وزیر امیر می‌خواهند که تدبیری بیندیشد و امیر را راضی به ترک این مکان سازد و آنها هم در مقابل به او سکه‌های زیادی خواهند داد. رودکی بزرگ نیز که وزیر امیر نصر بود، صبحگاهان با در دست داشتن ساز چنگ و نواختن آن، این ترانه را که سروده بود خواند تا امیر را به یاد بخار بیاندازد و بازگشت به خانه.

بوی جوی مولیان(1) آید همی
بوی یار مهربان آید همی
ریگ آموی(2) و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون(3) از نشاط روی دوست
خنگ(4) ما را تا میان آید همی
ای بخارا شاد باش و دیر زی
میر زی تو، شادمان آید همی
میر(امیر نصر) ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی

امیرنصر، به این‌جای شعر که رسید از شادمانی سوار بر اسب شد و تا زمانی که به بخارا رسیدند به‌جز نیاز واجب، هیچ جای دیگری توقف نکرد. رودکی نیز چند برابر سکه‌هایی که به او قول داده بودند از آنها دریافت کرد.

■ چم(معنی) واژگان این ترانه:
(1) #مولیان: رودی در بخارا که سامانیان در نزدیکی آن، ارگ و کاخی بزرگ داشتند
(2) #آموی: دشتی گسترده و فراخ از ریگ در کناره رود جیحون
(3) #جیحون: [ ج َ ] یا رود #بلخ که به #خوارزم می ریزد. نام دیگرش #آمودریا است و آبی است میان خراسان و ماوراءالنهر نزدیک بلخ که از فلات پامیر سرچشمه گرفته پس از گذشتن از #خیوه به دریاچه ٔ #خوارزم یا #آرال می ریزد. رود جیحون به همراه رود #سیحون یا #سیردریا، بخش ماوراءالنهر یا فرارودان را ساخته اند.
(4) خنگ: جامه سپید، سپید.


روان پاک نیاکان خوش سرشت، نیک آیین #ایرانیان شاد باد💐🙏

https://t.me/LoversofIRAN/6245