از سری یادداشت‌های آگاهی از ایران و لزوم محافظت «غیر متعصبانه» از آن (شماره ۴۰) 👇 … … … … … … … … … … … … … … … … … … … …

از سری یادداشت‌های آگاهی از ایران و لزوم محافظت «غیر متعصبانه» از آن (شماره ۴۰)👇
...........................................................
وقتی نمایندگان مجلس «دقت مفهومی» را رعایت نمی‌کنند و آثار مخرب آن

نویسنده: ماریا بهمن‌پور
در برگه درخواست نمایندگان مجلس برای پرسش از وزیر آموزش پرورش در تاریخ ۱۷ مهر۹۷ چنین آمده:چرا اصل۱۵ قانون اساسی و خواندن‌نوشتن «به زبان مادری» در مدارس اجرا نمی شود؟ متاسفانه این نامه هم به امضای نمایندگان اصول‌گرا و هم اصلاح‌طلب رسیده است. درصورتیکه در این سوال یک خطی اولا تحریف اصل پانزده قانون اساسی است و ثانیا لحن سوال مورد علاقه گفتمان نیروهای «واگرا» است.

در اصل ۱۵ قانون اساسی شفاف و آشکارا نوشته شده است که:آموزش «ادبیات زبانهای محلی» در مدارس کشور در «کنار زبان و ادبیات فارسی» بلامانع است و در قانون اساسی تاکید شده که آموزش رسمی کشور باید به زبان فارسی باشد. تاکید بر آموزش «به زبان مادری» یک بی‌دقتی آشکار از سوی نمایندگان مجلس است. سوال این است که چرا به جای واژه زبان های محلی، واژه زبان مادری بکار رفته و با گذاشتن حرف اضافه «به» ، کاملا معنا و مفهوم اصل ۱۵ دگرگون شده است.

بین این دو آموزش چه تفاوتی هست؟ «آموزش زبان و ادبیات محلی» یعنی: ادبیات‌محلی ( کردی، ترکی، بلوچی و...) به شکل یک ماده درسی و یک یا چند واحد درسی. همانند سایر دروس مثل فیزیک و شیمی و.... که به دانش آموزان یاد داده شود. اما آموزش «به زبان مادری/محلی» یعنی:به جای زبان‌فارسی، آموزش های مدارس در نواحی مناطق دو زبانه و چندزبانه باشد. آموزش به زبان مادری یعنی آموزش های مدارس از اول دبستان تا آخر به زبان های‌محلی انجام شود و زبان‌فارسی که یکی از عناصر نگهدارنده وحدت‌ملی است به تدریج سست شود.

آموزش «به زبان مادری» به رغم ظاهر‌ دلنشینش یک رخنه به یکپارچگی ملی ایرانیان و عدم درس‌آموزی از سرنوشت مخرب کشمکش‌های قومی در دو کشور افغانستان و پاکستان است. شایسته نیست نمایندگان برای جذب آرا به اموری که در وحدت ملی رخنه می‌اندازد متوسل شوند. نمایندگان بجای تاکید بر آموزش به زبان مادری می‌توانند پیگیر این سوال باشند که چرا کلاسهای آموزش زبان ترکی و بلوچی که ۲ سال است به شکل اختیاری در برخی نواحی برپا شده است، مورد استقبال قرار نگرفته است.

متاسفانه در متن تفصیلی درخواست نمایندگان مجلس جملات نادرستی که نیروهای واگراها پیاپی در کانالهایشان تکرار می کنند، نوشته شده است. بعنوان مثال گفته شده: زبان مادری از دبستان و پیش دبستانی آموزش داده شود؛ سیاست چندزبانه مانند کشور سوئد داشته باشیم. در نقد این سخنان نخست می‌توان گفت چرا در مقایسه بحث آموزش چند زبانی، در کنار زبان ملی و رسمی کشور، خودمان را با موارد نادر مقایسه کنیم و با کشورهای بزرگی که هم در فرهنگ، هم در صنعت و هم در دانش پیشرو هستند مقایسه نکنیم. کشورهایی که هم در ثبات و هم امنیت داخلی شان- مانند فرانسه، انگلستان، ژاپن، چین، روسیه و... که آموزش زبان ملی برایشان خط قرمزی بی تعارف است. زبان ملی هر کشور، همچون رشته تسبیح است که کنارهم ماندن همه مردم را تضمین می کند و بدون آن، ازهم گسیختگی پیش خواهد آمد. کشوری کوچک و خاص چون سوئد با نرخ بالای رفاه اجتماعی و شرایط ویژه تاریخی، سیاسی و جمعیتی، قابل مقایسه با کشور پهناور ایران با آن پیشینه و پیچیدگی تاریخی و تنوع فرهنگ های بومی نیست.

دوم اینکه روشن است بحث آموزش «به زبان مادری» طبق قانون اساسی ایران ناپذیرفتنی است، اما بحث آموزش ادبیات زبان های محلی هم که در قانون آمده است (به شکل واحد درسی در کنار دیگر دروس مدرسه) کاری نیست که فقط بتوان از سوی آموزش و پرورش و دولت انجام شود و می‌تواند بردوش نهادهای غیردولتی و مدنی نیز باشد که هم اکنون نیز هست. سوم اینکه با بحث آموزش زبان‌های محلی هم نمی‌توان شعاری برخورد کرد. زیرا آموزش ادبیات زبان‌های محلی هم باتوجه به گستردگی و گوناگونی بالای گویش های محلی ایران(حدود ۱۰۰ گویش) کار ساده‌ای نیست، گویش‌های زبان ترکی، کردی، و... در ایران، بسیار گسترده اند و اگر بخواهیم مبنای کار را غلبه لهجه مرکز استانها بر شهرهای کوچک بگیریم و دانش آموزان شهرهای یک استان را مجبور به فراگیری لهجه محلی مرکز استان کنیم، خودش نوعی نقض غرض و بی عدالتی در برخورد با گویش های محلی ایران است.👇