🍀پالایش زبان پارسی.. 🌍 = واپسین. ابرام = استوار‌کردن

🍀پالایش زبان پارسی

🌍 @history_1
آخرین = واپَسین
ابرام = اُستَوار‌کردن
ابلاغ = رساندن
ابلاغ نامه = رسیدنامه
اجرت المثل = بَهره‌بَها
احضار = فراخوانی
احضار مامور = فراخواندن
احضاریه = خواسته‌برگ
اخطاریه = یادبرگ
ادعانامه = کیفرخواست
ازدواج = زناشویی
استشهاد = گواه‌خواستن
استناد = گواهمنَدی، گواه
استنطاق = بازپرسی
استیناف = پژوهش، وارسی
اسقاط = واهَشتَن
اصل سند = بنچک
اعتراض = واخواهی، واخوست
اموال غیرمنقول = دارایی‌های بَرجا
اموال منقول = دارایی‌های نابَرجا
اول = نخست
پزشکی قانونی = دادپزشکی
تایید = استوار‌کردن، پذیرش
تجدیدنظر = بازبینی
تعقیب = پیگرد
تعقیب کردن = پی‌کردن
توقیف = بازداشت
توقیف شخص = دستگیرکردن
جانی = تبهکار
جرم = بزه
جلسه = نشست
حقوق اساسی = آیین‌های بنیادین
حکم = (حـَـکــَم) داور
حکم محکمه = دادنامه
حکمیت = داوری
خبرویت = کارشناسی
دعوی = دادخواهی
دیوان عالی تمیز کشور = دیوان دادرسی
رجوع = بازگشت
رسیدگی تمیزی = رسیدگی فرجامی، فرجام
رهینه = گروگان
سقوط = واهَشت
شاهد = گواه
شخص ثالث = سوم‌کَس
صالح = شایسته
صحت = درستی
صداق = کابین
صغیر = خردسال
صلاحیت = شایستگی
ضابطین عدلیه = پاسگَران
عدلیه = دادگستری
عرض حال = دادخواست
عرض حال استیناف = دادخواست وارَسی
عضو ممیز = گزارش‌ده
علیه = بَر، به‌زیان
عمارت عدلیه = کاخ دادگستری
غیرقانونی = نارَستکی، اَپدات، ناداتی
قاضی = دادرس، داور
قانون = دات، آیین
قانوندان = داتَکدان
قانونا = آیینی، دادگرانه، آسایی
قانونگذار = آیین‌گذار، داتگذار
قانون مدنی = آیین شهری
قانون جزایی = آیین کیفری
قانونی = آیینی، دادگرانه، داتیک
قرار = دستور
قرار اتهام = کیفرخواست
قرار احاله = دستور دِگـَردادگاهی
قرار تعقیب = دستور پیگرد
قرار مجرمیت = دستور بزه‌رَسی
قرار ملاقات = زمان دیدار
قرار منع تعقیب = دستور بی‌پیگرد
قضاوت = دادرسی، داوری
قضاییه = دادگستری
قوه قضائیه = دیوان دادگـُزاری/داتگـُزاری، نیروی دادرسی، دیوان دادگستری
قوه مجریه = دیوان کارگـُزاری، نیروی دادکاری، نیروی کشورداری
قوه مقننه = دیوان داتگـُذاری/دادگـُذاری، نیروی آیین‌گذاری
قیم = سرپرست
قیمومت = سرپرستی
کفیل = پایَندان
له = به‌سود، برای
متقلب = دَغَل
مجازات = کیفر
مجرم = گناهکار، بزهکار
مجلس = انجمن، انجمنگاه، همنشینی، همایش، همایه، نشستگاه، نشست
مجلس شورا = سِگالِش‌گاه، گزینِستان
محاکمه = دادرسی
محکمه = دادگاه
محکمه صلح = دادگاه آشتی
محکوم جزایی = کیفریافته
محکوم علیه = دادبرده
مختومه = انجام‌یافته
مدعی العموم = دادستان
مدعی العموم بدایت = دادبان نخست
مدعی به = خواسته
مدعی خصوصی = تاوان‌خواه
مرهونه = گروگان
مرور زمان = گذر زمان
مستاجر = اجاره‌دار
مصادره = بازگیری
معترض علیه = واخوانده
مکفول عنه = تن‌سپرده
ملت = مردم، مردمان، توده، زادبُن
منکر = (مُنکِر) ناخَستو
مهر، مهریه = کابین
موجر = اجاره‌دِه
نقض = شکستن
نکاح = زناشویی
وجه الکفاله = تن‌بها


بهره از نیپیک «تاریخ معاصر دستگاه قضایی ايران»


زبان ملی پارسی را پاس بداریم
پارسی در تاریخ سپر دفاعی محکمی بود برابر هجوم بیگانگان
پاسداشت زبان پارسی آرمان همه ی پارسی زبانان و ایرانیان است🌷🌷

🌍 @history_1