اسکندر در پارسه (تخت جمشید):

اسکندر در پارسه (تخت جمشید):
🌎 @history_1
پس از آنکه اسکندر مقدونی ، مقاومت آریوبرزن را در کوهستانهای پارس در هم شکست مصمم شد که به سمت تخت جمشید پایتخت ایران حرکت کند. شخصی به نام ، که خزانه دار تخت جمشید بود ، به اسکندر نامه نوشت که اهالی شهر خبر یافته اند که اسکندر به زودی وارد خواهد شد ، بنابراین میخواهند خزانه شهر را غارت کرده و فرار کنند و باید عجله کند تا زود تر وارد شود. به دنبال این خبر اسکندر با سواره نظام خود به راه افتاد و اکثر آبادی ها و دهات واقع در شهر را خراب کرد تا به تخت جمشید رسید. قبل از رسیدن به تخت جمشید و غارت شهر ، اسکندر سربازان خود را جمع کرده چنین گفت: " یونان دشمنی بدتر از پایتخت پادشاهان پارس ـ تخت جمشید ـ نداشته و از اینجا بود که سربازان بی شمار پارس به وطن ما ریخت. از اینجا داریوش و خشایارشا جنگی را که کفر بود به اروپا بردند ، بنابراین لازم است که با تخریب این شهر ارواح مردگان خودمان را شاد کنیم..." بیشتر اهالی تخت جمشید به واسطه آمدن اسکندر از شهر خارج شده و به اطراف گریخته بودند. به گفته حسن پیرنیا ، "...مقدونی ها قبل از تسخیر تخت جمشید ، شهر های زیادی را به اجبار یا مسالمت گرفته و ثروت زیاد در آن شهر ها یافته بودند ولی هیچ کدام از حیث جواهر و ثروت به تخت جمشید نمیرسید..." طلا و نقره در اینجا روی هم انباشته بود ، لباس های گرانبها ، اثاثیه و ذخایر را شماره نبود. بنابراین وقتیکه مقدونی ها به امر اسکندر مشغول غارت شدند ، در بینشان نفاق و درگیری رخ داد زیرا هرکس دشمن کسی میشد که غنیمت بهتری به دست آورده بود و چون غنایم به حدی زیاد بود که نمیتوانستند ، ناچار غنایم را خوب و بد میکردند و اشیای گرانبها را به غنیمت میبردند. لباس های فاخر و گرانبهای پادشاهان هخامنشی ، به دست چند سرباز مقدونی ، پاره پاره میشد ، گلدان ها و جام های گرانبها را با تبر خرد میکردند ، پارچه های فاخر و زیبا را می دریدند ، مقدونی ها حتی مجسمه ها را شکسته و ظروف را خرد میکردند. اسکندر وارد ارگ سلطنتی شده و خزانه ای را که از زمان کوروش بزرگ تهیه شده بود ، به تصرف او درآمد. به گفته پلوتارک ، هنگامی که اسکندر وارد قصر تخت جمشید شد ، دید مجسمه بزرگی از خشایارشا ، به واسطه ازدحام مقدونی ها به زمین افتاده ، اسکندر لحظه ای ایستاد و مثل اینکه مجسمه مزبور دارای روح باشد ، گفت: " آیا باید بگذرم و بگذارم تو به زمین افتاده باشی تا مجازات شوی در ازای اینکه به یونان لشگر کشیدی یا تو را به احترام آن روح بزرگ و صفات خوبی که داشتی ، بلند کنم؟..." سپس اسکندر مقدونی بر تخت سلطنتی داریوش در تخت جمشید نشست. سپس به دستور اسکندر ، مقدونی ها دست به کشتار مردم شهر زدند ، اهالی شهر برای جلوگیری از بیناموسی مقدونی ها ، زنان و دختران خود را از بالای خانه ها به زمین پرت کرده و پس از آتش زدن خانه های خود ، دست به خود کشی میزدند ولی با این حال کشتاری عظیم از مردمان شهر به عمل آمد. مقدونی ها زنان شهر را به خاطر زینت هایشان می ربودند و پس از تجاوز به آنها ، به مانند برده آنها را میفروفتند یا آنها را به خرابات مینشاندند. به گفته مورخین یونانی ، اسکندر جشن فتوحات خود را گرفته ، قربانی ها برای خدایان کرد و ضیافت های درخشان ترتیب داد و زنان بدکار در این جشن حضور داشتند و به لهو و لعب مشغول بودند. پس از این جشن ، اسکندر دستور داد تخت جمشید را تخریب کرده و آتش بزنند. مقدار غنایمی که پس از فتح تخت جمشید به دست اسکندر افتاد ، در منابع گوناگون با اختلاف ذکر کرده اند. به گفته دیودورسیسیلی و کنت کورث ، ۱۲۰ هزار تالان نقره و طلا به دست اسکندر افتاد و شش هزار تالان نقره نیز پس از تصرف پاسارگاد به تصرف اسکندر درآمد. مقدار غنایم به حدی بود که اسکندر ، بار و بنه لازم برای حمل آنها را نیافت و به شوش و بابل مامورینی را فرستاد که بار و بنه لازم را برای حمل این همه غنایم به یونان را فراهم کنند. لازم به ذکر است که با ورود این همه طلا و جواهر به یونان و اروپا ، مدت زیادی از ارزش پول و طلا در آن نواحی کاسته شد....
🌎 @history_1
منبع: ایران باستان ، حسن پیر نیا ، جلد ۱