‍ دکتر محمد علی اسلامی ندوشن:

‍ دکتر محمد علی اسلامی ندوشن:

اگر شاهنامه نبود، ایران چه می شد؟

۱_ ایرانی حافظه تاریخی خود را از دست می داد، یعنی گذشته خود را فراموش می کرد و به یک کشور نو رسیده بدل می گشت.
۲_ ادبیات فارسی با این وسعت به وجود نمی آمد. منظور، این است که تمام آثاری که پس از شاهنامه در زبان پارسی پدید آمدند_ که چند شاهکار و چند اثر بزرگ در میان آنهاست_ همگی تحت تاثیر شاهنامه بوده اند. براحتی می شود نشانه هایش را بیرون کشید: نظامی، ناصر خسرو، خیام، سعدی، حافظ و دیگران. سعدی بوستان را به تقلید از شاهنامه سرود که (( خردنامه)) ایران پس از اسلام است.
همچنین نمونه حافظ را داریم که می شود گفت که دیوانش یک شاهنامه کوچک است، یعنی سرشار است از یاد گذشته ایران.

۳ـ زبان فارسی آنچنان ریشه محکمی به خود نمی گرفت که از ترکستان چین تا ساحل مدیترانه از یک سو، و از سوی دیگر از هند تا قفقاز و آسیای مرکزی گسترش یابد. شاهنامه البته تنها نبود، ولی، موثرترین کتاب بود که توانست پایه های زبان پارسی را محکم کند.

۴_ عرفان ایرانی که ریشه مشترک با جهان بینی شاهنامه دارد، این گونه بالیده نمی شد.
عرفان مهمترین بدنه اندیشه ایرانی را در بر می گیرد و بر پایه وحدت وجود حرکت می کند، که ریشه آن را باید در شاهنامه جُست. خدای یگانه توانا، خدای(( جان و خرد))، چنین خدایی نخست در شاهنامه نمود می یابد و آنگاه وارد عرفان می شود.

اما در شاهنامه نوعی عرفان زمینی انعکاس دارد، در حالی که در دوران بعد؛ در عطار، مولوی، سنایی و دیگران عرفان فوق زمینی سر بر می آورد؛ زیرا اوضاع و احوال کشور چنان رو به ویرانی نهاده که دیگر زمین قابل اعتماد نیست. در شاهنامه یک تفکر واقع بینانه عارفانه مطرح است، در عرفان صوفیانه، فضایی است که بر فراز واقع بینی حرکت می کند.


🌎 @history_1