🍃🥀🌺. می پنداشتم که تنهایی …. دیگر دست از جان من نخواهد کشید و خستگی …

🍃🥀🌺
می پنداشتم که تنهایی...
دیگر دست از جان من نخواهد کشید و خستگی...
دیگر روح مرا ترک نخواهد گفت.
تو طلوع کردی و عشق باز آمد...
شعر شکوفه کرد و کبوتر شادی بال زنان بازگشت...
تنهایی و خستگی بر خاک ریخت. ...
من با توام، و آینه های خالی...
از تصویر های مهر و امید سرشار می شوند...

#احمد_شاملو

♥️ @TaranehayPayizii 👈