♡. هر صبح یادم می‌رود. ماجرا از چه قرار است


هر صبح یادم می رود
ماجرا از چه قرار است
می بینم دود با گام های بلند
از سرِ شهر بالا می رود
من به هیچ کس تعلق ندارم

بعد یادِ کفش هایم می افتم
یادم می آید
چطور باید آنها را به پا کنم
چطور وقتی خم می شوم
که بندهایشان را گره بزنم
به زمین نگاه می کنم...

#چارلز_سیمیک

♥️ @TaranehayPayizii 👈