ارتباط: @info_Today_Money
️ بازخوانی نسبت پول و تولید: آیا پول لزوما خنثی است؟
▪️ بازخوانی نسبت پول و تولید: آیا پول لزوما خنثی است؟ | بخش پنجم | تحلیل پولی متعارف؛ برونزا و بی ارتباط با تولید
✍🏻 #حسین_درودیان
🔻 بارها از اقتصاددانان شنیدهایم که نقدینگی باید متناسب با رشد اقتصاد افزایش یابد. جناب دکتر #مسعود_نیلی هم همین مضمون را تکرار کردهاند که رشد نقدینگی را باید متناسب با رشد اقتصاد تنظیم کرد.
🔹 گرچه تناسب رشد بخش پولی و بخش حقیقی، امری معقول است، اما آنچه در پس این گزاره وجود دارد فراتر از این دلالت معقول، بیانگر نوعی مفهومپردازی از پول، تولید و ارتباط علّی آن دو است که دور از واقعیتهای اقتصاد امروز است.
1️⃣ اولاً
🔹 پولیبودن فرآیند تولید یعنی «بسط تولید دست در دست بسط پول» تحقق مییابد. به بیان دیگر اینطور نیست که تولید «بصورت مجزا» رشد کند و سپس ما تصمیم بگیریم که متناسب با آن پول عرضه کنیم یا نکنیم. «بسط تولید، ایجاد پول جدید را اقتضا میکند». علت؟ پولیبودن فرآیند تولید.
🔹 توسعه تولید به معنای نیاز کارآفرینان به تسلط بیشتر بر عوامل تولید است. در یک «اقتصاد تولید پولی» (Monetary production Economy) نیاز کارآفرینان به تسلط بیشتر بر عوامل تولید به معنای نیاز بیشتر آنها به پول به عنوان یک «نهاد تولید» برای هماهنگسازی عوامل ذیل چتر بنگاه است. برای تحقق چنین هدفی عرضۀ حجمی بیشتر از پول لازم میآید.
در تعادل، هر سطح از تولید با سطح مشخصی از پول مرتبط است. رشد تولید محقق نمیشود مگر آنکه «همگام با آن» و «در خلال آن» رشدی متناسب در میزان پول اتفاق افتد.
🔹 اقتصاد متعارف همچنان فرآیند افزایش تولید را بصورتی سربسته و چیزی شبیه نزول موهبت بدون توجه به جزئیات اتصال تولید با بخش پولی-اعتباری تصور میکند. هدف کینز از معرفی اصطلاح «اقتصاد تولید پولی» در نقد رویکرد کلاسیکی، اشاره به همین مطلب بود.
2️⃣ ثانیاً
🔹 حجم پول بصورت برونزا در کنترل مقام پولی نیست تا آن را پس از رشد موهبتوار تولید، زیاد کند. واقعیت داستان این است: اگر کارآفرینان بر اساس انتظارات و «خوی حیوانی» (به تعبیر کینز) به این برآورد برسند که باید اقدام به سرمایهگذاری و بسط تولید کنند، تصمیم آنها به شکل مطالبۀ پول بیشتر به عنوان سرمایه در گردش (پولِ مقدم بر تولید=پول به عنوان نهاد تولید) به سیستم اعتباری انعکاس مییابد. اگر برآورد عمومی بنگاهها، مؤید وجاهت سرمایهگذاری و بسط تولید است، دلیلی ندارد بانکها تصوری خلاف این داشته باشند.
🔹 این رخدادها در روال جاری به معنای «افزایش عرضۀ درونزای پول» است. اتفاقا سیستم پولی جاری کاملاً با این رخدادها سازگار است. با افزایش نرخ بهره در اثر نیاز بیشتر به پول، مقام پولی برای کنترل هدف نرخ بهرهای خود به کاربست ابزار عملیات بازار باز رو میآورد. سیاستگذار هم از تغییرات درونزای پول پیروی میکند.
🔹 این حقیقت، بسیار مهم و برخلاف ادعای جریان اصلی است که «شاکلۀ نظام پولی مدرن هر چه بیشتر در جهت تبعیت کمیت پول از مقتضیات درونی اقتصاد سامانیافته است».
🔹 نظریۀ دانشگاهی همواره از ایدۀ «پول استوار» یا «پول سفتوسخت» (sound money) دفاع میکند؛ اما به طوری تناقضآمیز، پول مدرن «در واقعیت» همسو با ایدۀ «پول نرم» یا «پول سهلالوصول» (soft money) تکامل یافته که دلالت بر لزوم انعطاف در پول دارد.
🔹 این تناقض، جدا از اینکه ارزش تبیینی نظریههای متعارف را زیر سؤال میبرد، معیاری برای قابلیت اتکا و کاربردیبودن آنها نیز به دست میدهد.
یک نظام پولی اعتباری درونزا و منعطف، توضیحدهندۀ بخش مهمی از علل بهبود واقعی در سطح تولید در دنیای امروز است. اقتصاد دانشگاهی هرگز نتوانسته توضیح دهد چرا واقعیت نظام اعتباری مدرن برخلاف آموزههای وی توسعه یافته است. چرا توسعۀ انفجاری در بخش حقیقی با پیدایش پول اعتباری و گذار از «پول سخت» به «پول سهل» همراه بود. آیا این همزمانی، شانسی و غیرضروری بود؟
🔸 نتیجه: تجویز پرتکرار اقتصاددانان متعارف با عنوان «لزوم رشددادن (برونزای) نقدینگی متناسب با رشد تولید» بر تصوری غیرواقعی از ارتباط پول و تولید و کیفیت رشد پول مبتنی است. تولید در فضایی بیارتباط با پول رشد نمیکند؛ پول نیز بدون اتصال با واقعیت اقتصاد نیست که بهراحتی از بیرون قابل تنظیم باشد. این تجویز باید با این گزارۀ واقعیتر جایگزین شود: «لزوم تبعیت رشد درونزای نقدینگی از سرمایهگذاریهای منتج به تولید». این یکی هم با واقعیت منطبق است؛ هم ایدۀ کلی ضرورت تناسب پول و کالا را در خود دارد.
📲 با دوستانتان به اشتراک بگذارید👇🏻👇🏻
t.me/joinchat/AAAAAD58ps1HeFuxDo8kBg