️ بازخوانی نسبت پول و تولید: آیا پول لزوما خنثی است؟ | بخش اول: انتقاد بر رویکردی غیرانتقادی

▪️ بازخوانی نسبت پول و تولید: آیا پول لزوما خنثی است؟ | بخش اول: انتقاد بر رویکردی غیرانتقادی

✍🏻 #حسین_درودیان

🔻 نقد و گلایۀ دکتر #مسعود_نیلی از تناقض رونق بورس و رکود اقتصاد البته مورد تصدیق منطق و عقل است. با این حال اگر از حیث پارادایمی-گفتمانی به مسئله نگاه کنیم، این استاد بزرگوار در موضعی موجه برای ارائۀ این نقدها قرار ندارند.

🔹 واگرایی رونق و بازدهی بخش مالی از بخش حقیقی، برحسب تعریف، جوهرۀ پدیده مالی‌شدن (Financialization) است. اقتصادهای غربی از هنگام بازگشت به بازار (نولیبرالیزم) پس از دهه ۱۹۸۰ و همزمان با اشباع در ظرفیت‌های رشد حقیقی، الگویی از گرایش عمومی به تمرکز بر بخش مالی، اهمیت یافتن دارایی‌های مالی، غلبۀ بازدهی‌ دارایی‌های مالی نسبت به بازده سرمایه‌گذاری حقیقی را نشان داده‌اند. این همان ظهور سرمایه‌داری مالی (Financial Capitalism) پس از عصر پرتوفیق سرمایه‌داری صنعتی (Industrial Capitalism) است.

🔹 در دومی، که نسخۀ موجه سرمایه‌داری است، سود و ثروت محصول نوآوری و کارآفرینی در تولید کالا و خدمت است؛ کسب پول از تولید کالا و خدمت. به عکسِ سرمایه‌داری مالی که مشخصۀ آن کسب بازدهی پولی از مدیریت پول و گردش سفته‌بازانه است.

🔹 محققان اقتصادی و اندیشمندان اجتماعی در غرب، مالی‌شدن را به مثابه بزرگترین مخاطره برای اقتصادهای غرب و ریشه بحران‌های اقتصادی متاخر و از عوامل روند فاجعه‌بار بدترشدن توزیع درآمد می‌دانند. مدت‌هاست عملیات واقعی تولید در کمپانی‌های بزرگ دنیا، حاشیه‌ای بر فعالیت‌های آنها در بازارهای مالی است. وضعیتی که اکنون اقتصاد ایران در آن گرفتار است، جریانی فراگیر و حاکم در اقتصادهای پیشگام غربی است.

🔹 تفاوت ما و آنها صرفا در درجه و برخی جزئیات مالی‌شدن و از آن مهمتر سیر تاریخی آن است؛ در کشور ما ورود به سرمایه‌داری مالی بدون تکمیل دورۀ سرمایه‌داری صنعتی رخ داده، حال آنکه در غرب این انحراف و کج‌روی پس از اشباع سرمایه‌داری صنعتی بوقوع پیوسته است.

🔹 با این حال مسئله اینجاست که رویکرد حاکم بر جریان اصلی اقتصاد در ایران، در یک دستورکار مشهود هرچند نانوشته، همّت خود را بر توصیه به تبعیت از آخرین نسخه‌های جریان حاکم اقتصادی در جهان بدون ارزیابی و بررسی انتقادی آن قرار داده است. اگر رونق بخش مالی بدون اتصال با بخش حقیقی عیب است، این عیب جهانگیر است و از مختصات بارز اقتصادهای غربی در دو دهه اخیر.

🔹 کدام نوشته یا سخنرانی از سوی دکتر نیلی و بطور کلی جریان متعارف اقتصاد وجود دارد که به متولیان اقتصاد ایران هشدار دهد در این دام گرفتار نشوند؟ آیا چیزی غیر از تأیید و تجویز تقلید و انطباق اقتصاد ایران با مختصات ایالات متحده و اروپا از تلاش‌های آن مجموعه فکری دیده شده است؟
اگر دکتر نیلی بزرگوار مروج نوعی مواجهه غیرانتقادی و تقلیدی با واقعیات جاری در اقتصادهای غربی است و «شبیه آنها شدن» در اقتصاد را به مثابه یک غایت برای ایران می‌پرورد، چگونه از تسری یکی از بارزترین ویژگی‌های این اقتصادها به ایران گلایه‌مند است؟ چطور می‌توان پذیرفت جریان فکری منتسب به ایشان که بصورت ضمنی و نانوشته توفیق اقتصاد ایران را در گرو مشابهت با پیشگامان، بدون بررسی انتقادی سیر تحولات آنها، می داند؛ اکنون این مشابهت‌یابی ما با اقتصادهای مالی‌شده را به عنوان عیب و نقص تلقی کند؟ آیا می‌توان ایشان را به ادبیاتی دعوت کرد که سیاست‌های اقتصادی این مقطع را از عوامل مهم و اصلی در بروز پدیده مالی‌شدن می‌دانند؟ آن هم در حالی که توصیه به تبعیت از این قبیل سیاست‌ها روال جریان مسلط اقتصاد در کشور است.

🔸 خلاصه: مواجهه انتقادی با یکی از مختصات بارز اقتصادهای جهان در دو دهه اخیر در زمانی که این ویژگی سر از کشور ما در آورده، ابداً با رویکرد تأییدی و غیرانتقادی این استاد بزرگوار نسبت به واقعیات اقتصادی کشورهای اصلی همخوانی ندارد.

📲 با دوستانتان به اشتراک بگذارید👇🏻👇🏻
t.me/joinchat/AAAAAD58ps1HeFuxDo8kBg