📝حجت الاسلام قاسمیان و تحریف بنیادین نظریه ولایت فقیه

📝حجت الاسلام قاسمیان و تحریف بنيادين نظریه ولایت فقیه

بخش دو از دو


2️⃣درباره حقّ اطاعت در جامعه توحيدي

جامعه توحیدی یعنی جامعه ای که در آن خدا فقط آقایی و خدایی می کند. هیچ کس غیرخدا در آن خدایی نمی کند. هیچ موجودی در جامعه توحیدی تحمیل و تکلیف و قانون گذاری برای دیگران ندارد. هیچ موجود دیگری در جامعه توحیدی مردم را به اطاعت از خود فرانمی خواند، حتی پیغمبر؛ حتی پیغمبر که نماینده خداست.
«و اذقال الله یا عیسی ابن مریم انت قلت للناس اتخذونی و امّی الهین من دون الله» خدای متعال به عیسی خطاب می فرستد آیا تو به مردم چنین آموخته ای، یاد داده ای که تو را و مادرت را خدا و معبود بدانند؟ «قال سبحانک» منزهی تو پروردگارا من هرگز چنین آموزش غلطی آموزش بدی نمی دهم... آیه دیگری در این زمینه هست که البته مناسبتر از اینست، اینکه هیچ پیغمبری حق ندارد که مردم را بگوید که «کونوا عباداً لی» مضمون آیه این است...هیچ پیغمبری حق ندارد به مردم بگوید: مردم شما بنده ها و برده های من باشید. البته پیداست که پیامبر صریحاً نمی گوید به مردم، مردم برده من و غلام من باشید؛ منظور این است که حق ندارد هیچ پیغمبری، حتی مردم را به فرمان خود، بدون قید و شرط دعوت کند؛ یعنی آنی که فقط حق خداست.
وقتی که پیغمبر اینجوری بود، وقتی بنده برگزیده خدا حق ندارد در قلمرو حکومت و ملک خدایی تصرف بکند، وقتی که پیام آور وحی پروردگاری، نمی تواند مردم را به اطاعت از خود، با قطع نظر از خدا فرابخواند، تکلیف دیگران معلوم است. قدرتهای سیاسی، زورگویان تاریخ، قلدرانی که در طول زمانه بشری در این مدت ممتد دراز بر مردم تحمیل داشتند، تکلیف داشتند، بار بر دوش مردم داشتند، اینها همه بر خلاف توحید عملی انجام دادند. توحید این همه را نفی می کند، این معنای توحید است.

👈سپس می افزاید:
معنای توحید این است و اگر کسی از توحید این را نفهمد، مسلم است که در این مسأله یا مطالعه نکرده یا فهم لازم را نداشته. جزو واضحات توحید قرآنی این است؛ توحید در عبادت، توحید در اطاعت؛... انبیا وقتی که وارد یک جامعه ای می شدند تا می گویند لااله الّا الله شست دوست و دشمن خبردار می شود که قضیه چه خبر است. توجه می کنید! مسأله خیلی مهمیست این. (ص 397 و 398)


3️⃣در نفی دینداری تقلیدی و ولايي

علت آنکه ادیان از اول سخن آخر را بیان می کنند و می گویند، دلیل اینکه از اول می گویند ما برای چه آمده ایم، پرده پوشی نمی کنند... برای این است که افراد گرویده و وابسته به دین، از روی آگاهی، از روی بصیرت، بدون اینکه سر خودشان را گرم بکنند وارد دین شوند. درست نقطه مقابل آنی که امروز در دنیای دین معمول است. در دنیای دین بصیرت و آگاهی جرم است، جرم. آدم متدین و آدم ضد دین، عجیب این است که این دو گروه، هم متدین و هم ضد دین، در بعضی مسائل دینی به نتیجه واحدی می رسند. آدم متدین و آدم ضد دینی، هردو کأنّه باورشان آمده که دین یعنی نفهمیدن، دین یعنی چشم و گوش را بستن، اصلاً فکر نکردن. به ظاهر می گوییم و می گویند متدینین، که اصول دین استدلالی است، در اصول دین بایستی کسی تقلید از کسی نکند، اما جرأت داری تقلید نکن. جرأت داری در یک گوشه از اصول دین، یک ذره از تقلید بیا این طرفتر، ببین چگونه فوراً ضربه فنی خواهی شد.

👈سپس می افزاید:
باورمان آمده همه که دین یعنی بدون بصیرت و بدون آگاهی و بدون درک و چشم بسته و متعبدانه در یک راهی رفتن. چون شنیدیم و می دانیم که در فروع دین باید به متخصص رجوع کرد و متخصص را شناخت و دنبالش رفت، خیال کردیم که دین همه جایش همین جور است، در حالی که درست به عکس است، صد و هشت درجه با همدیگر اینها فرق دارد. دین اساساً با آگاهی و بصیرت است. به هیچ کس نمی گویند حالا شما عجالتاً قبول کن بعد خواهی رفت تحقیق خواهی کرد، ابداً؛ در عالم دین این حرفها نیست. اگر هم به فرض قبول بکنی تا وقتی دلت قبول نکرده است و از روی آگاهی نبود واقعاً قبول نکردی. اگر هم تو دین را قبول کردی، دین تو را قبول نکرده، تا وقتی از روی بصیرت و آگاهی نباشد. (ص 403 و 404)


♦️مقايسه این بیانات با آنچه امروز توسط کسانی چون حجج اسلام قاسمیان و پناهیان در منابر ترویج می شود به خوبی نشان از عمق انحطاط فکر سیاسی اسلامی در چهل سال اخیر دارد. اگر در سال 53 اجتهاد در اصول جرم محسوب می شود، امروز از سوی روحانیت جدید، هرگونه اندیشیدن مساوی خروج از دین معرفی می گردد.

💢 محمدحسین بادامچی


به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie