انقلابمان را دزدیده اند برای بازگشتش تلاش می کنیم! تمام مطالب منتشره در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار میابد. ادمین: @WT_XT
… …❌ابوسفیان دیگر علی (ع) وحق و شایستگی و لیاقت او را با گرفتن باجهای سیاسی فراموش کرد، عجیب است که حمایت از حق هم برای رسیدن به
#درسهایی_از_تاریخ
#سیاهکاریهای_بنی_امیه
❌ابوسفیان دیگر علی(ع) وحق و شایستگی و لیاقت او را با گرفتن باجهای سیاسی فراموش کرد، عجیب است که حمایت از حق هم برای رسيدن به مقام و پول است و طرفداری از ديگران هم برای مقام و پول میشود و مردم سرگردان میشوند که آیا حقی هم وجود دارد؟ بالاخره سهمخواهی هم در دنیا از اول تا امروز و تا قیامت مسئلهای است که نمیتوان آن را فراموش کرد.
ابوسفیان با گرفتن سهم خاندان خود با قبايل تیم و عُدَی که نمایندة آن ابوبکر و عمر بودند، هماهنگ و متحد شد و او هم با دیگران در انزوا قرار دادن خاندان محمد(ص) هماهنگ گردید.
ابوسفیان برای آنکه پسرانش یزید و معاویه در جنگ پیروز شوند به همراه آنها تا یرموک رفت و نقش مشاور را در سپاه یزید داشت، چشم چپ خود را هم در این جنگ از دست داد، چشم راستش در نبرد طائف نابینا شده بود.
ابوسفیان پس از این نبرد به خاطر نابیناشدن هر دو چشمش خانهنشین شد. اگر چشمهایش نمیدید فكرش خوب کار میکرد، ولی او در هر شرایطی رمزهاي مدیریت را به فرزندانش میآموخت و اینکه چگونه باید همای پیروزی را بر دوش بنشانند.
در اینجا مطمئن بود که اسلام پیروزی را بهدست میآورد، مثل اوایل کارش نبود که احتمال شکست مسلمانها را هم بدهد، به این نتیجه رسیده بود که هر کاری را باید از راه مسلمانی و تظاهر به اسلام به پیش ببرد.
هنگامی که خلافت به عمر رسید، ابوسفیان سخت خوشحال شد، پیوسته از او حمایت میکرد و عمر نیز او را گرامی میداشت و به او احترام میگذاشت.
ابوسفیان در زمان عمر گاهی سخنان ناسنجیدهای هم میگفت و یا اعمالی نادرست مرتکب میشد، که مورد نکوهش خلیفه قرار میگرفت.
در زمان عمر، ابوسفیان طرف توجه و مورد احترام و طرف مشورت خلیفه بود. عجیب است عمر که در جریان فتح مکه مصمم به کشتن ابوسفیان بود چگونه با ابوسفیان کنار میآید و آبادترین و سرسبزترین مناطق اسلامی را در اختیار پسران او میگذارد و در همهجا وقتی با خانوادۀ ابوسفیان روبهرو میشود، آن قیافۀ خشن و عصبی، سرتا پا نرمش و انعطاف میگردد.
نوشتهاند که خلیفۀ دوم در مراقبت و کنترل کارگزاران ولایات سختگیر و به دقت حسابگر بود، خالد بن ولید مبلغی اختلاس کرده بود، بهشدّت بر او خشم گرفت و دستور داد که در برابر عموم مردم در مسجد جامع حمص او را با عمّامهاش ببندند و سر و پای برهنه بر سر یک پا بدارند و از او بپرسند که پولی را که به اشعث داده از کجا آورده است؟ آیا از مال خودش بوده که اسراف کرده و یا از بیتالمال، که خیانت کرده؟ خلیفه او را معزول کرد و منزویش ساخت، اموالش را مصادره کرد و این قطعاً با توطئۀ ابوسفیان و معاویه بود که قدرتی را از شام برانند و نقطۀ ضعف و خیانت او را آشكار سازند.
و در زمانی دیگر عمر، ابوهریره را که حاکم بحرین شده بود فراخواند و به خاطر خیانت در اموال مسلمین آنقدر با تازیانه بر پیکر او نواخت که خونآلود شد و رفت و پولها را آورد و عمر به او گفت: مادرت تو را برای الاغچرانی زايیده است.
با دیگر حاکمان زمان عمر، همچون ابوموسی اشعری، قدامـ بن مظعون، حارث بن وهب و... چنین برخوردهايی در تاریخ آمده است، ولی در مورد معاویه، با همه شکایاتی که از او میشد، اوضاع طور دیگری بود، او را در شام کاملاً آزاد گذاشته بود و حتی به او گفته بود: «من به تو امر و نهی نمیکنم» و این به خاطر حضور جدّی ابوسفیان، بزرگ قریش، پدر همسر پیامبر(ص) و مشاور عالی، در کنار عمر بود و بدینوسیله معاویه خود را قدر قدرت و قوی شوکت و مطلقالعنان بهشمار میآورد.
برخی سخنان ضد اسلامی را که ابوسفیان و یا معاویه پنهانی گفته بودند و به گوش عمر، رسیده بود، عمر تنها به دادن تذکّر اکتفا کرده بود.
ادامه دارد..
💢#دکتر_فضل_الله_صلواتی
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie