اصلاح طلبانه👇.. در مورد اصلاح‌طلبان منتظرالحکومه/ با مقداری تلخیص/ مجتبی واحدی

اصلاح طلبانه👇

در مورد اصلاح‌طلبان منتظرالحکومه/ با مقداری تلخیص/ مجتبی واحدی

سال‌ها از نزدیک با اصلاح‌طلبان ، حشر و نشر داشته‌ام. بسیاری از آنان نسبت به سال‌های گذشته تغییر کرده‌اند؛ همانطور که نگارنده این سطور نیز دچار تغییرات عمده شده است. اما به نظر می‌رسد تغییر آنان در یک عرصه ، تشدید و کارآزمودگی بیشتر بوده است. این عرصه، رزمگاه جنگ‌روانی است که به اصلاح‌طلبان دست بالاتری نسبت به رقبای حکومتی، داده است. اصلاح‌طلبان اگر چه از روزهای اوج خود در این عرصه دور شده اند اما همچنان در بهره‌گیری از این حربه برای فریب مردم، پیشتاز سایر جناح‌های سیاسی هستند.

همین‌پیشتازی، اصلاح‌طلبان را دچار توهم کرده و گمان می‌کنند برای همیشه می‌توانند حمایت اکثریت را در اختیار داشته باشند بدون آنکه خواسته‌های اصلی مردم را مورد توجه قرار دهند.

"اصلاح طلبانِ منتظرالحکومه" به جای آنکه خود را با شرایط جدید و مطالبات تلنبار شده یا نوین مردم تطبیق دهند تلاش خویش را بر پیشتازی در عرصه جنگ‌روانی متمرکز کرده‌اند.

در عرصه داخلی همت اصلاح‌طلبان بر آن است که نشان دهند پیروزی رقیبِ آنان، معادل درگیرشدن ایران در جنگی بزرگ‌است. این دروغ در سال نود و دو به کارِ اصلاح‌طلبان آمد. آنان اغلب رای‌دهندگان را قانع کردند که پیروزی جلیلی یا هر کاندیدای دیگر، مذاکرات هسته‌ای را به مسیری خواهد برد که پایان آن، جنگی بزرگ‌ خواهد بود.

تنها چند ماه بعد مشخص شد که رهبر جمهوری اسلامی قبلا قطار مذاکرات هسته‌ای را بر روی ریل متفاوت قرار داده است. باافشای مذاکرات عمان میان ایران و امریکا، دروغ "غوغوسالاران نوین" لو رفت.

در واقع، اصلاح‌طلبان که از سال هفتاد و شش تا نودودو، رهبر جمهوری اسلامی را به بهره‌برداری از سیاست "النصر بالرعب" متهم می‌کردند این بار نسخه جدیدی از "رعب آفرینی" را رونمایی کردند که هدف آن "وحشت‌آفرینی عمومی" برای دورکردن مردم از کاندیدای رقیب و جذب آرا به نفع کاندیدای خود بود.

نتایج‌ حاصل از وحشت‌آفرینی و دیونماییِ رقیب، آنچنان کام اصلاح‌طلبان را شیرین کرده که همچنان از این‌حربه استفاده می‌کنند .البته سوژه جنگ، جذابیت سابق را ندارد لذا اصلاح‌طلبان این بار، دروغِ "سوریه‌ای شدنِ" را به عنوان تیری دو نشانه به کار گرفته‌اند.

در واقع، سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبان بر همان پایه‌ای استوار است که گاه به صورت علنی از آن دفاع می‌نمایند: مجبورساختن مردم به انتخاب میان بد و بدتر.

این انتخاب ناگزیر، تنها در الزام مردم‌ به ترجیح ری‌شهری به مصباح یزدی- که اصلاح‌طلبان با لطایف الحیل آن را توجیه کردند- متجلی نمی‌شود بلکه در سطحی بالاتر، اصلاح طلبان به دنبال "بدتر" نشان دادن هر فرد یا گروهی هستند که در رقابت با آنها قرار دارد. آنان به خوبی می‌دانند متاع قابل توجهی برای عرضه به مردم‌ در اختیار ندارند لذا در سال‌های اخیر تمام‌ همت آنان، مصروف "‌بدترنمایی" رقیب شده است.

اکنون‌ اجازه بدهید کمی صریح‌تر سخن بگویم. بر این باورم که افشای دستان خالی اصلاح‌طلبان، آنان را نسبت به آینده خود نگران‌کرده است. پس چاره‌ای جز تخریب بیشتر و تشدید حملات به هر رقیب -بالفعل یا بالقوه- برای آنان باقی نمانده است. یارگیری‌های بی‌مبنا، از دیگر چاره‌اندیشی‌های اصلاح‌طلبان است.

نگاهی به مواضع نگارنده در دوازده سال اخیر، هر نوع تردید در مخالفت اصولی با احمدی‌نژاد را بر طرف می‌کند. اما متاسفم که بگویم ابراز مخالفت‌های اخیر اصلاح‌طلبان با احمدی نژاد را صادقانه نمی‌دانم.

استادان جنگ‌روانی در جبهه اصلاحات، این‌روزها به شدت مشغولند تا مبادا شعار "اصلاح طلب اصولگرا / دیگه تمومه ماجرا" فراگیر شود. آنان در حالی که به مردم‌ می‌گویند مبادا بار دیگر رانت‌خواران اصولگرا شما را فریب دهند که خودشان، نجومی‌بگیران را ذخیره انقلاب می‌نامند. سال‌ها به مذمت پدیده آقازادگی پرداختند و خود، ژن‌های خوب را به مسئولیت‌های مهم می‌گمارند.

ایکاش یکی به آنان‌ می‌گفت: اولا دوره فریب چندان‌ طولانی نخواهد بود. ثانیا رقیب قوی آنان یعنی احمدی‌نژاد بار دیگر به میدان‌ آمده است و اکنون در انتخاب میان‌بد و بدتر ممکن‌ است "منتخبِ بد" احمدی نژاد باشد!

به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie