اینکه ۴ جوان عدالتخواه شیرازی به حبس و محرومیت از هرگونه فعالیت سیاسی محکوم شدند در خود عبرت‌ها دارد

اینکه 4 جوان عدالتخواه شیرازی به حبس و محرومیت از هرگونه فعالیت سیاسی محکوم شدند در خود عبرت‌ها دارد.
در حقیقت از آنان سلب مسئولیت شده.
آنان می‌خواستند از جمهوری اسلامی دفاع کنند ولی منظور آقای قوه این است که خود جمهوری اسلامی اعلام کرده احتیاجی به دفاع جوانان پاپتی و پابرهنه ندارد.
این تنها یک نمونه شاخص است،
وگرنه هر چه نیروی جدی و معتقد بوده به تدریج در این سیستم لت و پار و منزوی شده.
شکل‌های نرم‌ترش در تمام اداره‌ها و سازمان‌های انقلابی و غیر انقلابی سال‌هاست اجرا می‌شود؛
افرادی که گل می‌کنند کنار گذاشته می‌شوند چون موی دماغ هستند.
وگرنه چطوری آن آقا شده امام جمعه‌ی شهر؟
چون شهر امام جمعه نمی‌خواهد! بلندگو می‌خواهد!

بعضی فکر می‌کنند این حکم حداکثر ظلم به چند تا جوان بود،
دیگران ولی می‌فهمند کل عدالتخواهی مورد هجمه قرار گرفت،
ولی وقتی بدانیم همین چند روز پیش مردمان گرسنه در 120 شهر بیرون ریختند،
و کم مانده بود چیزی از حاکمیت باقی نماند،
چنین محکومیتی را به مثابه حکم خودکشی می‌فهمیم.
و یعنی همه بدانند مسیر عدالتخواهی به کلی مسدود و تحقیر و لگدکوب باید بشود.
یعنی اصلاً مشکل عدالتخواهان هستند!
در حقیقت این حکم، حکم محکومیت این 4 جوان نبود،
حکم مجازاتِ جمهوری اسلامی به انقطاع کامل از مردم بود.
یعنی آخرین رابطه‌هایی که با دردهای مردم وجود دارد باید بریده شود.
ولو اینکه هیچ تردیدی در خیرخواهی و وفاداری فریادزننده وجود نداشته باشد!
پس با دیگران چه خواهید کرد؟!
وقتی ماشین فرمانش خراب باشد هر لحظه باید منتظر سقوط به دره باشد.
حالا امثال ما هر چقدر زور بزنیم هم فایده ندارد!

اصلاً عدالتخواهی در یک کلمه یعنی چه؟!
عدالتخواهی یک نمایش رو حوضی برای فریب دادن مردم است؟!
یا واقعاً خبری از درد مردم هست؟!
بروید بپرسید از این خیل عدالتخواهانِ وفادار از میان تمام پرونده‌هایی که پیگیری کرده‌اند در تمام رسانه‌ها و تجمع‌ها و ... شان چند مورد اصلاح شده؟! تقریباً هیچ!
نه قطع ظالمانه درختان شمال و صید دزدکی ماهی جنوب، نه افزایش جمعیت و چیده شدن دم بانک‌ها و مجازات دزدها، و نه هیچ چیز دیگر!
الان هم که دیگر کار از کار گذشته و اسم بدهکاران هزاران میلیاردی در تمام رسانه‌ها منتشر می‌شود و حتی قوه محترم به خودش زحمت موضع‌گیری نمی‌دهد! چه برسد به برخورد!!
تا کی باید به در بسته کوبید؟!
غیر از این است که دیگر رسماً عدالتخواهی نقش سوپاپ اطمینان را پیدا کرده؟!
غیر از این است که بیرون ریختن مردم به تنگ‌آمده، ناشی از ناامیدیِ همین جوان‌ها از اصلاح اساسی است؟!
اصلاً بدون این جوان‌های به اصطلاح بی‌اهمیتِ پاپتی بی‌پناه که بی‌مزد و مواجب کانال هزار نفره‌شان را برای اصلاح جمهوری اسلامی روشن کرده بودند خیال کرده‌اید خبرگزاری‌های هزاران میلیاردی دردی دوا می‌کنند؟!
ممنوعیت فعالیت سیاسی؟!
اصلاً مگر مجوز فعالیت سیاسی را از شما گرفته بودند که به واسطه نظر شما تعطیل کنند؟!
اصلاً عدالتخواهی از همانجا تباه شد که گفتند حرف حق فقط به شرط اعلام وفاداری!
بعدش هم گفتند اگر وفاداری که به خاطر مصلحت نباید حرف حق بزنی!
خلاصه خیال کرده‌اند راهش را پیدا کرده‌اند که هر غلطی می‌کنند را ماله‌کشی کنند!
ولی سخت اشتباه می‌کنند!
حرف عدالتخواهی یک کلمه بیشتر نیست؛
خدا با هیچ کسی عقد اخوت نبسته،
پیروزی هیچ کسی پیشاپیش و فارغ از عملکردش تضمین‌شده نیست،
هر سیستمی هرچقدر هم مقدس باشد اگر خود را با سنجه عدالت نسنجد فرو خواهد پاشید.

بغض‌تان از مردم رنج‌دیده را سر این‌ها خالی می‌کنید؟!
خیال کرده‌اید تقصیر این جوان‌هاست که سیاه‌نمایی می‌کنند؟!
نه! برعکس! به این ترتیب فقط یک گام بسیار بلند به سمت نابودی برداشته‌اید!
خدا از سر تقصیرات‌تان نگذرد که خون شهدا را پایمال کردید.
و همه ما را که می‌خواستیم از انقلاب دفاع کنیم پیش مردم شرمنده کردید.
کار را به جایی رسانده‌اید که وقتی پول سهام عدالت می‌ریزند مردم بگویند دیدید پول بود و به ما نمی‌دادند؟!
به مرحله‌ای رسیده‌ایم که اگر اصلاح هم بکنیم حمل بر عقب‌نشینی و شکست می‌شود نه دلسوزی!
می‌گویند باید زور بالای سرمان باشد تا خدمت کنیم!
به خدا مردن بهتر است از زیستن در این جهان تاریکی که ساخته‌اید.
💢dadnevesht

ادامه 👇
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie