انقلابمان را دزدیده اند برای بازگشتش تلاش می کنیم! تمام مطالب منتشره در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار میابد. ادمین: @WT_XT
حساب احتمالات.. 🔹یک واقعه خارجی قابلیت این را دارد که طبق احتمالات محتلفی ارزیابی شود
حساب احتمالات
🔹یک واقعه خارجی قابلیت این را دارد که طبق احتمالات محتلفی ارزیابی شود. فرض کنید که خبری از وقوع شکنجه یک فرد در زندان اطلاع رسانی میشود. آیا با این خبر میتوان ادعای قطعی و کلی کرد که در تمام زندانهای کشور شکنجه صورت میگیرد؟ خیر نمیشود؛ چرا که اساسا یک واقعه جزئی توانایی این را ندارد که یک مدعای کلی را اثبات کند. ممکن است اصلا آن خبر دروغ بوده باشد! ممکن است آن خبر برای رفتار یک مامور متخلف در میان هزاران کارگزار یک حکومت بوده باشد! و احتمالات دیگری که باعث عدم ارزیابی دقیق و عقیم ماندن استدلال میشود.
🔸اما آیا نسبت به اصل این خبر باید بی تفاوت ماند؟ به نظر میرسد این هم درست نیست؛ چرا که هر خبری به خودی خود درصدی از احتمال صدق را دارد. بنابراین درست است که به صرف یک خبر درباره یک واقعه جزئی نمیتوان نتیجه گیری (آن هم به صورت کلی) کرد اما نمیتوان احتمال صدق آن را نادیده گرفت، مخصوصا در امور خطیر و مهمی مانند شکنجه کردن که حتی شکنجه فرد گناهکار هم درست نیست.
🔹اما یک ناظر سیاسی میتواند آن را به عنوان یک احتمال در نظر گیرد و اگر توانست این احتمال را در کنار احتمالات دیگر قرار دهد که ممکن است در این صورت بتواند از تجمیع این احتمالات، نسبت به امری مطمئن شود. بنابراین اگر خبری مثلا 20درصد از احتمال راستی برخوردار باشد مسلما از ارزش معرفتی برخوردار نیست و اعتباری ندارد اما اگر آن را در کنار خبر دیگری با مضمونی مشابه آن قرار دهد که آن هم مثلا از 30درصد احتمال راستی برخوردار است و خبر سومی از 25 درصد و خبر چهارم مثلا از 20 درصد احتمال صدق برخوردار باشند، در این صورت در کنار هم قرار دادن اینها در صورت عدم معارض و مخالف قابل اعتناء، میتواند یک ناظر سیاسی را به یک گمان قوی یا اطمینان به برخی از امور برساند.
🔸مثال دیگر اینکه قاسم سلیمانی، در نامه ای از حسن روحانی تمجید میکند و میگوید این همان دکتر روحانی است که میشناختیم و من دست شما را میبوسم. گرچه این متن از صراحت زیادی برخوردار است که این شخص قرار است به دلیل مقبولیتش در میان حزب اللهی ها آنها را به آن نحوی که برخی از صاحبان قدرت میخواهند، تربیت کند اما شخصی مخالفت میکند و میگوید که سردار سلیمانی صرفا به دلیل وجود مصالحی این را به روحانی گفته و الا هیچ گونه علقهای با افرادی نظیر روحانی و لاریجانی و هاشمی ندارد. در این مثال شخص مورد نظر با بهره گیری از عنصر مصلحت، سعی در توجیه یک نامه میکند که ممکن است آن مصلحت، واقعا یک مصلحت جدی باشد اما اگر گفتارها و رفتارهای سردار سلیمانی را در نظر بگیرد، به نتیجه دیگری برسید. مثل آنکه وی هاشمی رفسنجانی را "استکبار ستیز و صهیونیسم ستیز تا آخر عمر" توصیف کرده یا چهار روز مانده به انتخابات مجلس94 از علی لاریجانی حمایتهای معناداری کرده.
👈🏻ببینید: مواضع حامیانه سردار سلیمانی از برخی مسئولان
🔹نمونه دیگر قضایای اخیر بر سر انتصاب صادق لاریجانی با توصیفاتی معنادار به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام است که این مجمع از سال95 اختیارات ویژه ای پیدا کرده است. وقتی عدهای نسبت به این انتصاب اعتراض کردند، عدهای دیگر از انتصابات حکومت امام علی علیه السلام گفتند که در آن افرادی مساله دار به قدرت رسیدند که تحت تحمیل یا مصلحتی صورت گرفته بود. در این فرض هم اگر بخواهیم صرف یک انتصاب را نگاه کنیم میتوان دست کم احتمالات متعددی را درباره آن مطرح کرد اما با نگاه به انتصابات صادق لاریجانی در ده سال اخیر و تعریفهای مقام معظم رهبری و ملاحظه همه این امور در کنار همدیگر، میتوان به این باور رسید که این شخص از معتمدان رهبری است که ایشان به او عنایت ویژهای دارند.
💢 مستشکل
@antioligarchie