‍.. ❌هرکدام مان چند ملخ را دعوت کرده‌ایم؟.. ✍️یاسر عرب

‍ #دیدگاه

❌هرکدام مان چند ملخ را دعوت کرده ایم؟

✍️یاسر عرب

🔻ذره ای مشکل ندارم! نه با پارگی روی سرم ( 30 سانتِ تمام!) نه با بیش از دو لیتر خونی که چند روز پیش در کمتر از نیم ساعت از دست دادم. من، به لطف خدا زنده مانده ام.

به نظر شما آن پرسنل اورژانس که چراغ قوه نیاورده بودند (خدا را شکر چند جوان درون پارک بودند که موبایل هایشان نور داشته باشد) و حتی نتوانستند من را به تنهایی تا ماشین ببرند چند ملخ سهمیه دارند؟ شهرداری شهرمان که مهمترین پارک اش در ابتدایی ترین دقایق شب اینقدر تاریک است که محل شکستگی سر در آن مشخص نیست چند تا؟ به جوانان علافی که از همان تعداد چراغ محدود باز بخشی را با سنگ شکسته اند چه؟ به معماری که برای عبور ولیچر یا چرخ، شیبی مسطح در کنار پله ها تعبیه نکرده چه؟

به سیستم بروکراسی بیمارستان که با همان وضعیت روی تخت نکیر و منکر و آدرس و شماره موبایل می پرسید چند تا؟ (از منی که همراه داشتم) به کسی که خونِ با اتمامِ تاریخ را به اتاق عمل رسانده بود چند تا ملخ بدهم؟به آن پرستار های زحمت کش بخش آی سی یو که می دیدند من با گرگم به هوا بازی کردن و خندیدن های دسته جمعی شان نمی توانم بخوابم و بی اعتنا کارشان را تکرار می کردند چند تا؟ به خصوص به آن پرستاری که بعد اعتراض ام گفت «یک شب هم در زندگی ات نخواب مگر چه می شود؟» به او چند ملخ باید برسد؟

می پرسی چه شده؟ هیچ! در یک پارک داشتیم با بچه ها بازی می کردیم. از زیر سازه ی سرسره های پلاستیکیِ رنگی رد شدم که ناگهان سرم به چیزی شبیه یک آهن صافِ برش خورده اصابت کرد. و باقی جزییات را نمی نویسم که بالا نیاوری! اما شرکتی که چنین سازه هایی را در کل کشور ایران پراکنده چند ملخ را دعوت کرده؟ آن کارمند سازمانِ مرگ گرفته ی استاندارد که معلوم نیست در این میان چه غلطی کرده است، چه؟ همین امروز یک بچه دیگر در پارک شهر ما دچار حادثه شده! چند بچه در طول روز دارند درون یا کنار یا زیر این سازه ها توی پارکها آسیب می بینند؟ چه کسی دارد این را رصد می کند؟ تو بگو در کشوری که دائم یا تحتِ تحریم است یا سیل است یا زلزله است یا سازمان مدیریت بحران اش دچار بحران است، چه کسی فرصت توجه به این جزییات! را دارد؟

توی بخش پرستار پرسید «پدر جان دستت کجا پاره شده؟» پیرمرد نالید«مغازه» پرستار گفت «مامور بیمه که آمد بگو توی خانه اینطور شده! نگویی مغازه که بیمه قبول نمی کند!» او با شفقت دروغ گفتن را به پیرمرد آموخت و پیرمرد برای یادگرفتنِ چنین دروغی خدا را شکر کرد، و همان دروغ را تحویل مامور بیمه داد. من هم بودم "حتما" می گفتم. چه کسی دارد مردم را مجبور به دروغگویی می کند؟ کدام ساز و کار دارد قبح ریاکاری و دروغگویی را در چشم مردم کم رنگ می کند؟

می گفت «بدی کنی ، بدی آید ات» و این تنها فرازی برای یک فرد نیست! بلکه برای یک جامعه هم میتواند باشد! اینهمه بدبختی و فلاکت و ملخ و سیل و زلزله را یک روح و اراده جمعی دارد فراخوان می کند! و مگر نه اینکه حاکمین و محکومین غرق در ساختارهای فساد زا هستند! بی گناهان در زندان، زندان های طویل المدت برای معترضین! 451 روز بازداشت موقت حافظان محیط زیست و صدایی که از گلوی ائمه ی جمعه و جماعات در نیامد!

انسان از انسان در این دیار چنان می هراسد که گرگ از گرگ نمی ترسد! یکبار کنار جاده بمانید تا ببینید علاوه بر نیک مردمان ایرانی که هستند و خوشا به غیرت شان، نوع آنها که عبور می کنند، چه موجوداتی اند؟ (خجالت دارد بنویسم اگر خانمی زیبا و جوان باشید چقدر فرق خواهد داشت!)

چه توقعی از این اخلاقیات جمعی داریم؟ در حالی که بهتر از من می دانید اغنیا در این دیار چه می رقصانند و کار چنان به هجو کشیده شده که نوچه سردار ها، بر علیه آقا زاده ها فیلم طنز می سازند! آخر چرا مردم باید دلخوش به این باشند که آن یکی این را خُنُک کرد و فلانی پته ی بهمانی را روی آب ریخت (چیزی شبیه مناظره تلویزیونی کاندیدهای ریاست جمهوری)

تا فساد و ظلم را به شکل کلی نفرین می کنیم ولی خود در مقابل مفسد پولدار تا کمر خم می شویم و در مقابل نظام سلطه و استکبار بیرونی و داخلی سر تعظیم فرود میاوریم روی آسایش نخواهیم دید! انسان و جامعه ای که بنده ی هوای نفس و طمع شخصی خود است اصلا کجا لیاقت دارد آزاد منشانه زندگی کند؟


در سطح کلان و میانی و فردی و اجتماعی با بی اخلاقی بسیار داریم به هستی انرژی منفی می دهیم. (ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس) از شهر داری تا پیمانکار از مدیر تا نماینده مجلس از پرستار تا نماینده ی بیمه از من تا شما همه باید خودمان را اصلاح کنیم. بد خلقیِ فردی حتما عواقب تلخ فردی خواهد داشت و بدکرداری جمعی حتما عواقب تلخ و بلای جمعی به وجود آورده است!


@antioligarchie