در روزه، اصل همان گرسنگی است، اگر به بدنمان التفات داشته باشیم

در روزه، اصل همان گرسنگی است، اگر به بدنمان التفات داشته باشیم.
در گرسنگی، امکانی فراهم میشود تا بدن را به دید آوریم. بدن ما در خوردن های روزمره، مانند چکشی است در دست نجار. نجار هرگز به چکش نمی اندیشد. اما وقتی چکش خراب شود، و نجار نتواند آنرا به کار بندد، آنگاه به خودِ چکش فکر میکند.
ما در گرسنگی به بدن فکر میکنیم و میتوانیم آنرا متعلق اندیشهٔ خود سازیم. بدن ما از کار روزمره فارغ میشود و به گونه ای دیگر، ذهن ما را درگیر میسازد. آنچه از فعالیت ذهن در فراغت بدن حاصل میشود، تا جایی که برآمده از اندیشه به بدن است، اصالت دارد، مابقی انفعالاتی خواهد بود که باید به وقتی دیگر، و به وقت سیری نیز آزمود. تنها آن اندیشه ای که درباره بدن صورت میگیرد، ره به حقیقت تواند برد. حقیقتی اینگونه که؛ بدن، ماحصل چیزی فراتر از خود است. مانند کف روی آب که حاصل تلاطم دریاست...
💢 دکتر اکبر جباری

@antioligarchie