ای ننگتان باد عدالت سرایان بی عدالت. ای ننگتان باد انقلابی نمایان نا انقلابی

اي ننگتان باد عدالت سرايان بي عدالت
اي ننگتان باد انقلابي نمايان نا انقلابي
اي ننگتان باد تسبيح بدستان ناصواب طلب
اي ننگتان باد ظاهرالصلاح هاي بي صلاحيت
اي ننگتان باد داغ به پيشانيان داغ به دل گذار
اي ننگتان باد بر حسين گريه كنان عاشورا ساز
اي ننگتان باد بر علي فغان كنان معاويه طلب
اي ننگتان باد وااسلاما گويان اسلام كش
اي ننگتان باد مسلمان نمايان يهودي زاده
اي ننگتان باد خودحق پنداران حقيقت كش
اي ننگتان باد برتر ژن هاي ذات پست
اي ننگتان باد
ننگي ابدي كه بر قلب هاتان بماند و بر چهره هاتان ظاهر شود و زمزم را هم ياراي تطهيرش نباشد.


حسين را چه كساني به مسلخ بردند؟
جز مصلحت طلبان عافيت جو؟

علي از دست چه كساني ميناليد؟
جز از ساده لوحان حافظ قرآن؟

مهدي را چه چيز پشت پرده نگاه داشته است؟
جز از عدالت سرايان بي عدالت؟
مگر نه اين است كه مهدي موعود دادگستر نهايي است؟
داد كه از كه بستاند؟
ظرفيتش را داريم؟
توانش در ما هست؟
اگر آمد و گفت فلاني را گردن بزنيد مصلحت انديشيمان ميگذارد؟
اگر آمد و گفت فلاني را به زير بكشيد مصلحت اجازه ميدهدمان؟

بايد براي چه بيايد؟
اگر آمد و مقابل مصلحت هامان ايستاد تكليف چيست؟
به مصلحت هامان لطمه زد چه كنيم؟

بيايد كه به ناحق به زندانش افكنيم و سر خوش به اين باشيم كه مصلحت اقتضا ميكرد؟

مگر الان مقابل ظلم ايستاده ايم كه آن زمان ياراي ايستادگي داشته باشيم؟
مگر الان از غم بي عدالتي بي خواب شده ايم كه آن زمان برايش شمشير بكشيم؟
مگر الان از تبعيض خم به ابرو آورده ايم كه آن زمان برآشوبيم؟

اگر بنا بود به تنهايي داد بگستراند كه نياز به اين همه سال غيبت نبود


نمي آيد و نبايد هم بيايد
بيايد كه چه؟
ما هنوز هم مصلحت سنجيم
و پايش بيوفتد گردنش خواهيم زد آن هم به قصد حفظ مصلحت قربت الي الله

آري قربت الي الله
الله اي كه ما داريم در برابر بي عدالتي جانب مصلحت را مي گيرد
الله اي كه ما داريم ظالم را بر ميتابد
الله اي كه ما داريم نگفته است داد مظلوم ميستاند آن هم به زودي
الله اي كه ما داريم فقط به دم زدن راضيست
الله اي كه ما داريم نه عادل است نه قادر
عدل چي؟
قدرت بر چه؟
آن الله اي كه ميشناسيم توان گرفتن حق مظلوم را ندارد
بله ندارد
ندارد كه اين گونه رم كرده ايم
ندارد كه اين سان از ظلم به مظلوم نميترسيم
ندارد كه اين گونه بيخياليم و در خواب
ندارد كه اين گونه سرمستيم
سرمست از قدرت
سرمست از ثروت
سرمست از مقام
آري ندارد
كه اگر قدرت داشت و عادل بود بايد هر آن ميمرديم و زنده ميشديم


تا خون حسين ابن علي ها ريخته نشود به خود نمي آييم
همان طور كه نيامدند
و تا عاشورا ها برپا نشود بيدار نميشويم


و چه بد بيدار شدنيست بيدار شدن با خون



💢koknoos

به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA