🔴بازتاب «توحید» در مدیریت و هدایت جامعه ….:::::::

🔴بازتاب "توحید" در مدیریت و هدایت جامعه...
:::::::
إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (92 انبیا)
وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ (52 مومنون)

اين است امت شما كه امتى يگانه است، و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد. (92)
و در حقيقت، اين امت شماست كه امتى يگانه است، و من پروردگار شمايم؛ پس، از من پروا داريد. (52)

🔸دو آیه بالا را که بخوانیم، در نگاه اول نوعی ناهمسانی بین بخش اول و دوم آن احساس می کنیم؛ قسمت اول آیه پیرامون "وحدت امت" است، قسمت دوم آیه خداوند از یکتایی خود سخن به میان آورده و بعد به صورتی بدیهی نتیجه گرفته: پس مرا عبودیت کنید، پس تقوا پیشه کنید...

🔸ارتباط قسمت اول و دوم آیه در چیست؟ چرا خداوند در این آیات وحدت در امت، و وحدت در "رب" را شروط رسیدن به عبودیت و تقوا ذکر کرده است؟ آیا منظور از وحدت در امت، همین اصطلاح کلیشه ای و رایجی است که هر روزه از زبان مسئولین و ائمه جمعه و ... در رسانه ها می شنویم؟ یا منظور قرائت سنتی از اتحاد تاکتیکی(نه استراتژیک) شیعه - سنی است؟

🔸بنده فکر میکنم منظور از وحدت در امت در این آیه، رسیدن به نوعی توحید و یکتایی و بی طبقگی در نظام طبقاتی یک جامعه است، یعنی نظام حاکم بر جامعه، باید نوعی گرته برداری و الگوگیری از یکی از صفات خداوند-توحید- باشد.

🔸یعنی همانگونه که خداوند یکتاست، به همان شکل که فقط یک نوع اعمال حاکمیت بر جهان حکمفرماست، در زمین هم باید همین شیوه حاکمیت متجلی باشد و نوعی یکتایی در شکل دهی به ساخت طبقات اجتماعی استیلا یابد.

🔸توحید در شکل دهی نظام طبقاتی، بدین معناست که هیچ طبقه ای/صنفی/قشری و ... در جامعه حق برتری جویی، خودبزرگ بینی، اعمال حاکمیت، تحمیل و .... بر دیگر طبقات/اصناف/اقشار و ... جامعه را ندارد و الا بستر جامعه برای رسیدن به عبودیت و تقوا هموار نمی شود.

🔸"جامعه توحیدی، یک جامعه بی طبقه است، یعنی یک جامعه ای است که گروه های انسان ها در آن جامعه از یکدیگر بر حسب حقوق و مزایا جدا نشدند...خدا یک است و دو نیست، یعنی بندگان خدا در یک ترازند، در دو تراز نیستند...یعنی بندگان خدا در دوطبقه نیستند، در یک طبقه اند، چرا؟ چون خدایشان یکی است، آفریدگارشان یکی است. آیت اله خامنه ای/کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی صفحه "277

🔸با این نگاه، جامعه ای که در آن عده ای فقیر و عده ای غنی، دسته ای مرفه و دسته ای پابرهنه، عده ای کثیر مستضعف و عده ای قلیل مستکبر باشند، جامعه ای طبقاتی، ظالمانه و خلاف مشیت الهی است و مقدمات وصول انسانها به عبودیت و تقوا در این جامعه فراهم نیامده است.

🔸با همین نگاه، این اصل اساسی که معیار اسلامی و توحیدی بودن یک جامعه، نبود فقر و تبعیض و به عبارتی تحقق قسط و عدالت اجتماعی است، اثبات می شود.

🔸اگر می خواهیم بدانیم که جامعه امروز ما اسلامی است و یا خیر، باید ببینیم آیا "فقر و تبعیض و بی عدالتی" در جامه بیداد می کند و آیا برادری و برابری و مساوات در جامعه(به تبع این چنددستگی) از بین نرفته است؟ برای ارزیابی اسلامی بودن یا نبودن یک حکومت، نباید سراغ نمادها، شعارها و ادعاها رفت، نباید سراغ حجاب و ظاهر افراد رفت، باید سراغ میوه، ثمره و نتایج دینداری در جامعه رفت...

🔸پس موضوع را اینگونه میتوان عنوان نمود که: عدالت، تجمیع همه اصول دین و تجلی توحید روی زمین است.

🔸با این اوصاف این سخن شهید مطهری را که می فرمایند: "...عدالت در سلسله علل احکام است، نه در سلسله معلولات، نه اين است آنچه دين گفته عدل است بلكه آنچه عدل است دين مي گويد" را بهتر می توان درک کرد. این سخن یعنی عدالت شأنی فرادینی داشته و معیار دینی بودن یک داعیه، عادلانه بودن آن است نه بالعکس.

🔸امروز متاسفانه جامعه ما به انحاء گوناگون طبقه بندی شده است. به واقع در جامعه کنونی شاهد نوعی طبقه بندی مفرط آنهم از سوی حاکمیت و به صورتی کاملا قانونی و زیر ساختی هستیم؛ از نظام طبقاتی-پولی آموزش و پرورش گرفته تا تشکیل یک طبقه درهم پیچیده خویشاوندی-اعتباری-مالی-رفاقتی بین مسئولین کشوری و لشکری، گونه ای خاندان سالاری شبکه ای کاملا مخوفِ ضدشایسته سالارانه، تا اعطای حقوق های نجومی کاملا قانونی، تا بخشش املاک نجومی آنهم قانونی، تا رباخواری های قانونی توسط بانک ها، تا چاپیدن مردم توسط پزشکان کاسب کار طماع حریص تا زمینخواری ها و باغ خواری ها توسط نهادهای غیررسمی، تا تراکم فروشی های شهرداری ها، تا .... که بسیار بسیار مفصل است و در این وجیزه نمی گنجد همه و همه حکایتی تلخ در دوری از آرمان های امام روح الله و درعین حال گویای عمق و سختی و پیچیدگی تکلیف برای برون رفت از این شرایط است.

💢 هادی مسعودی

به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA