✍ آسیه‌ باکری «دختر شهید حمید باکری»:

✍ آسیه‌ باکری "دختر شهید حمید باکری" :

«فردا سالگرد باباست، این روزهابیشتر از اینکه به نبودنش فکر کنم ذهنم درگیر مامان‌ه، وقتی سنم کمتر بود نبود بابا پررنگتر از غم مامان بود اما این سالهای اخیر بیشتر غصه ی مامان رو می خورم. تو جنگ شاید تنها چیزی که اهمیت کمتری داشت احساس همسران شهدا بود! یکی از موارد بارز این اهمیت ندادن نحوه ی رسیدن خبر شهادت همسرانشون بود، به عنوان مثال همسر شهید همت تو مینی بوس بوده که خبر شهادت همسرش رو از رادیو می شنوه یا همسر شهید زین الدین از پلاکاردی که جلوی مغازه ی باباش سپاه زده بوده می فهمه، مامان باز اوضاعش بهتر بود چند تا از همسران فرماندهان میان دم خونه می گن آقا مهدی زخمی شده، مامان خودش حدس می زنه که بابا شهید شده! حالا چند سال طول کشید تا قانون عوض بشه ولی اوایل حقوق شهید رو می دادن به پدر شهید یعنی همسر شهید باید می رفته از پدر شوهرش پول رو می گرفته این وسط چند تا همسر شهید مجبور به ازدواج با برادر شوهر شدند که بچه شون رو از دست ندن به کنار! عملا تنها چیزی که انگار نه برای جامعه نه برای مسئولین مساله نبود حس و درد این زنهای جوان بود!

هنوز بعد از ۳۴سال من از دو روز قبل از سالگرد بابا نمی تونم به چشمهای مامان نگاه کنم انگار غم تمام عالم تو چشمهاشه غمی که هیچکس ندید!»


به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie