✍💎. زنی که از دست چشم چرانی‌های همسرش به ستوه آمده بود، درد دل نزد مادرشوهرش می‌برد

✍💎
زنی که از دست چشم چرانی های همسرش به ستوه آمده بود ، درد دل نزد مادرشوهرش می برد .
او که زن دانایی بود گفت : من شب ، برای صرف شام به خانه شما میام ، ولی شام درست نکن .مرد وقتی به خانه می آید از اینکه همسرش تدارکی ندیده عصبانی میشود ،
ولی مادر میگوید : من امشب هوس نیمروهای تو را کردم و با خود تخم مرغ آورده ام تا با هم بخوریم .
پسر مشغول درست کردن نیمرو میشود، میگوید : چرا تخم مرغ ها را رنگ کردی ؟؟
مادر گفت : زیبا هستن؟ پسر گفت : آری .
مادر گفت : داخلشان چطور است ؟؟ پسر گفت : همه مثل هم. مادر گفت : پسرم زن نیز همین طور است ، هر کدام ظاهری با رنگ و لعاب ولی همه درونشان یکی است .
پس وقتی همه مثل همند
چرا خود و همسرت را آزار میدهی ؟؟.
قدر داشته هایت را بدان و خود را درگیر دیگران نکن .

ناگهان یکی از تخم مرغ ها دو زرده درآمد و فاتحه خوند به پند حکیمانه😂
💟 @asrare_movafaghiyat