مردی پیش روانپزشک رفت. از غمهاش گفت، از تنهاییاش، از بدبختیاش

مردی پیشِ روانپزشک رفت
از غمهاش گفت، از تنهاییاش، از بدبختیاش
دکتر بهش گفت برو فلان سیرک اونجا دلقکی هست
انقدر میخندونتت که همه ی غمهات یادت میره
مرد لبخنده تلخی زد و گفت من همان دلقکم💞