☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘.. ۹ اردیبهشت سالروز درگذشت علی اصغر زند وکیلی
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۹ اردیبهشت سالروز درگذشت علی اصغر زند وکیلی
( زاده سال ۱۳۲۰ تهران -- درگذشته ۹ اردیبهشت ۱۳۷۱ تهران) خواننده و نوازنده
وی در خانوادهای اهل موسیقی به دنیا آمد.
پدر و برادر بزرگتر وی که خود اهل موسیقی بودند وی را مورد تشویق قرار میدادند تا به موسیقی روی آورد و از صدای خدادادی خود بهره گیرد و به محفل دوستانه و شاعرانهای که در منزل بیشتر وقتها توسط ادبا، عرفا و شاعران و موسیقیدانان تشکیل میشد گرمی بخشد.
آشنایی با سیروس لطیفی که از شاگردان ممتاز استاد نورعلی برومند بود وی را تشویق به پی گیری جدی در زمینه موسیقی کرد تا ترانههای قدیمی و ردیفهای موسیقی ایرانی را به خوبی بیاموزد. وی نزد استادان موسیقی از جمله احمد عبادی، ادیب خوانساری، سلیمان امیر قاسمی و سعید هرمزی آموزش دید.
زند وکیلی میگفت : به دلیل آشنایی با استادان احمد عبادی، سلیمان امیرقاسمی، ادیب خوانساری و سیروس لطیفی، با حسن یکرنگی که از شاگردان اقبال آذر بود آشنا شدم و پس از مدتی که به منزل این مرد درویش و وارسته رفت و آمد کردم، دوستی و جذبهای عمیق بین ما پیدا شد و این دوستی و برادری طوری شد که هر زمان شروع به خواندن میکردم بیاختیار این شعر صائب تبریزی را میخواندم: «در آغاز محبت دست و پا گم کردهام ، نمیدانم کجا خواهد کشید آخر سرانجامم»
در خلال این مدت از نوارهای هنرمند آواز ایران سید حسین طاهرزاده بسیار استفاده کردم.
اولین نوار وی برگ سبز شماره ۲۰۰ بود که در سال ۱۳۴۲ همراه با سه تار احمد عبادی از رادیو و سپس در بازار پخش شد و چندین آواز همراه با سازهای هنرمندانی چون: حسن کسائی، فرهنگ شریف، منصور صارمی، همایون خرم، امیرناصر افتتاح را اجرا کردم.
محمدجواد خردمند درباره وی می نویسد: زند وکیلی، پیش از آن که به شهرت و محبوبیت برسد، در سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۱ دوست نزدیک من و منوچهر صدوقیسها بـود. او در آن دوران در یک شرکت خصوصی در خـیابان امیرکبیر، کارمند حسابداری بود و با برادرش در خانهای در حوالی نارمک میزیست. مـن یـکی دو بـار در خانهاش، پای آواز و تارش نشستهام. امّا بیشتر او در انجمنهای ادبی (به خصوص در منزل دکتر عدنان مزارعی در تجریش، مـنزل کـمال زینالدین در تهرانپارس، کلبهی خانم نوشین سعد در خیابان ژاله و امثال آنها) یا در مجالس فقری و خـوانگاهها (مـثل خـانهی جواهری در دروازه شمیران و...) میدیدم که غمگنانه آواز میخواند و پنجه به تار میزد. صدای او غمبار و سوزناک بود و بـا آواز حزین و مغمومش ناله سرمیداد و در این کار پیرو پدر و برادرش بود که آنان نیز آوازی خـوش داشتهاند.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘