☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘..۱۰ بهمن زادروز محمداسماعیل شاهرودی
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۰ بهمن زادروز محمداسماعیل شاهرودی
(زاده ۱۰ بهمن ۱۳۰۴ دامغان – درگذشته ۴ آذر ۱۳۶۰ تهران) شاعر و از نخستین پیروان نیمایوشیج
شاهرودی دوره ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش گذراند و در نیمه دههٔ ۱۳۳۰ به حزب توده ایران پیوست. او سپس در دانشکده هنرهای زیبا در تهران به تحصیل ادامه داد و پس از آن چندی به تدریس و چندی به کار در آموزش و پرورش پرداخت.
وی پس از سفر به هند و همکاری با دانشگاه علیگره، مدتی با لغتنامه دهخدا و نیز با محمد معین برای تدوین فرهنگ معین همکاری کرد. در سال ۱۳۴۴ برای مدتی بازداشت شد و پس از آن تعادل روحی خود را از دست داد و تا پایان عمر به حال عادی بازنگشت.
در سال ۱۳۴۸ به عنوان کارشناس فرهنگی با کمیسیون ملی یونسکو در ایران به همکاری پرداخت و همزمان به تدریس «رابطه ادبیات و هنرهای تصویری» در دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران مشغول شد. در سال ۱۳۵۴ بازنشسته شد و پس از تحمل رنج و بیماری در ۵۴ سالگی درگذشت.
اشعار :
اسماعیل شاهرودی در سال ۱۳۳۰، نخستین مجموعه اشعارش را به نام «آخرین نبرد» با مقدمه نیمایوشیج انتشار داد. او دومین مجموعه اشعارش را در سال ۱۳۳۶ با عنوان «آینده» منتشر کرد. شعر شاهرودی شعری است اجتماعی که دارای زیبایی و قدرت القای بسیاری است.
اشعار او را میتوان به دو دوره زمانی تقسیم کرد. دوره نخست اشعاری را در بر میگیرد که زبان شاعر، تحت تأثیر زبان نیمایوشیج قرار دارد و میتوان این تأثیرپذیری را به وضوح در کلماتی که شاعر برمیگزیند و همچنین اوزانی که انتخاب میکند، ردیابی کرد. از این گونه اشعار، در کتاب «آخرین نبرد» و کتاب «آینده» فراوان است. اما اشعار دوره دوم، زبانی مخصوص به خود مییابد و پختگی خاصی در آنها ظاهر میشود. شاعر در عین حفظ هویت شعری و جهانبینی و فضای مخصوص به خود، زبانی ویژه به دست میآورد که آمیزهای است از زبان مردم عامه و زبان فاخری که از ادبیات کلاسیک برآمدهاست. او در کتابهای بعدی خود یعنی، «م و میدر سا»، «هر سوی راه، راه، راه، راه» و «آی میقاتنشین» به این زبان دست مییابد و بازیهای زبانی خاص او را حتی در نام کتابهایش نیز میتوان یافت.
کتابشناسی :
مجموعههای شعر
آخرین نبرد، تهران: [بینا]، ۱۳۳۰
آینده، تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۴۶
برگزیدهٔ شعرها، تهران: انتشارات بامداد، ۱۳۴۸
م و می در سا، تهران: انتشارات پیام، ۱۳۴۹
هر سوی راه، راه، راه، راه، تهران: انتشارات بوف، ۱۳۵۰
آی میقاتنشین، تهران: انتشارات زمان، ۱۳۵۱
داستان کوتاه
چند کیلومتر و نیمی از واقعیت، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۵۰
نمونه شعر :
«گر خوانده بود… » از کتاب «آی میقاتنشین»:
آیا تمامت از
شبها و روزهای روشن تو برخاست؟
آیا ز جان نیزه این دستها
آن برگ یاس
رویش نخواست دیگر؟
رویش نخواست؟
آیا مرا دگر به جلوه نمیخواهد؟
آیا مرا دگر به سینه نمیخواند؟
گر خوانده بود
اینک
پرتوگشا به سینه من چلچلراغ بود،
گر خوانده بود
اینک
رؤیای این کویر به چشمانم
دیدار باغ بود!
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘