مسئله‌ای که در این میان وجود دارد این می‌باشد که امریکایی‌ها در حال حاضر دارای سلاحی که بتوانند به این سیستم جدید پاسخ دهند دارای

مسئله ای که در این میان وجود دارد این می باشد که امریکایی ها در حال حاضر دارای سلاحی که بتوانند به این سیستم جدید پاسخ دهند دارای نمی باشند و ورود به خدمت این سلاح جدید تعادل دفاع – تهاجم را در قلب اروپا تغییر خواهد داد.
باید به یاد داشته باشیم که قبل از این مسئله خود آمریکایی ها با استقرار و گسترش سیستم پدافند ضد بالستیک گسترده در یک طراحی مدولار و با خروج از پیمان IBM یا پیمان عدم گسترش ضد بالستیک یکی از قراردادهای مهم کنترل تسلیحات را نقض نمودند و توانایی پاسخ سریع روسها را کمرنگ نمودند.
تاثیر چین
همانطور که گفته شد پیمان تسلیحات میان برد پیمانی در جهت از میان برداشتن همه تسلیحات میان برد از اروپا طراحی شده بود. در آن زمان هنوز قدرتهای هسته ای جدیدی مانند هند و پاکستان و کره شمالی در صحنه موازنه راهبردی جهانی حضور نداشتند . مضافا که چین نیز به عنوان یکی از اعضا باشگاه هسته ای جهان در آن سالها فاقد تسلیحات میان برد قابل اطمینان بوده است . در این میان روسیه و ایالات متحده به عنوان قدرتهای هسته ای اصلی جهانی با تضمین این پیمان در جهت کاهش محاسبات و تنشهای میان دو طرف امضا این پیمان را راهی در جهت تضمین ثبات راهبرردی در اروپا می دانستند .
اما در سالهای اخیر با شکست های متعدد نظام کنترل هسته ای جهانی و گسترش تسلیحات هسته ای در سطح جهانی و نیز دست یابی چین به تکنولوژی موشکی پیشرفته و تولید تسلیحات میان بردی نظیر موشک DF 26 موسم به گوام کیلر با برد 3500 تا 4000 کیلومتر میتواند علاوه بر سرزمین اصلی روسیه بسیاری از تاسیسات اقیانوسی از جمله مراکز اصلی ناوگان دریایی ایالات متحده در جزیره گوام و نیز هاوایی را مورد هدف قرار دهد . این مسئله در کنار سایر توانایی های بالستیک چین از جمله موشک های بالستیک قاره پیما DF 31 و نیز توانایی های موکشهای کروز این کشور صحنه ثبات راهبردی در شرق آسیا و قطعا در سطح جهانی را تحت تاثیر قرار خواهد داد .
بنابراین با توجه به به هم خوردن معادله دفاع – تهاجم در صحنه ثبات راهبردی جهانی به نظر می رسید که خروج ایالات متحده و یا روسیها از پیمان تسلیحات میان برد فقط مسئله زمان مطرح بود و هر یک از طرفین منتظر فرصت مناسب برای این اقدام بوده اند .
تاثیر بی اعتباری پیمان تسلیحات میان برد بر سطوح بازدارندگی
اما خروج از این پیمان چه تاثیراتی بر محاسبات بازدارندگی جهانی در میان قدرتهای اصلی هسته ای جهان خواهد داشت .
باید توجه داشت که در سالهای اخیر با مورد توجه قرار گرفتن استراتژی ضربه اول از سوی نیروهای مسلح روسیه این مسئله در ذهن سایر طرفهای هسته ای جهانی مستتر شد که روسها به دلیل فقدان قابلیتهای لازم برای جنگیدن در یک جبهه جنگ مدرن قائدتا با پیدایش اولین نشانه های بحران نظامی به سوی ضربه اول هسته ای پیش خواهند رفت . در مقابل این راهبرد روسها دولت های امریکا نیز در پی نوسازی و مدرن سازی زرادخانه هسته ای خود می باشند . از جمله در بودجه نظامی پیشنهاد شده در سال 2017-2018 پیش بینی شده است که دولت امریکا به میزان 500 میلیارد دلار در طی ده سال برای مدرن سازی نیروهای سه گانه هسته ای خود و نیز تسهیلات و تجهیزات مرتبط سرمایه گذاری نماید. یکی از مهم ترین بخشهای این سیاست جدید نوسازی و گسترش تسلیحات هسته ای کوچک تاکتیکی میدانی می باشد که سطوح بازدارندگی هسته ای دو جانبه را گسترش خواهد داد.در این زمینه باید به دو مفهوم بسیار مهم توجه داشت :استراتژی ضد نیرو و استراتژی ضد ارزش
استراتژی های ضد نیرو و استراتژی های ضد ارزش دو استراتژی اصلی در هر نبرد فررضی هسته ای می باشند . این دو استراتژی معرف دو دیدگاه کلی در مورد دکترین نبرد هسته ای متعلق به دو دوره متفاوت می باشد . در ابتدای شروع جنگ سرد عمده استراتژی های هسته ای طرفین به دلیل محدودیت های تکنولوژِ مبتنی بر استراتژی ضد ارزش که نقطه تمرکز آن هدف گیری شهر ها و زیر ساختهای حیاتی که محافظت کمتری از آن ها به عمل می آید می بود. اما با پیشرفت تکنولوژی مخصوصا در ایالات متحده و با افزایش دقت هدف گیری تسلیحات و افزایش برد آنها استراتژی های ضد ارزش به سوی دکترین ضد نیرو که در آن با تعداد کمتر اما پیشرفته تری از تسلیحات هدایت دقیق اهداف نظامی و اهداف مرتبط با نظام کنترل و مدیریت نظامی – سیاسی طرف مقابل نشانه گرفته میشد حرکت نمود.