….. در آلمان اغلب از ما می‌پرسند: از ما چه کاری ساخته است؟

#از_میان_کتاب

#دیپلماسی_آلمانی


✍ خاطرات اشتاین مایر از میانجیگری میان گروه‌های معارض در لیبی


فرانک والتر اشتاین مایر، وزیر خارجه سابق و رئیس جمهور فعلی آلمان در کتابی از خاطرات خود در دوران فعالیت وزارت خارجه می نویسد:

در آلمان اغلب از ما می پرسند: از ما چه کاری ساخته است؟ نقش دیپلماسی در دنیایی که پر از نیروهای خطرناک و غیرقابل پیش بینی است، چیست؟ شاید این مثال خالی از لطف نباشد (از تئوری خاکستری بهتر جلوه کند).

تابستان سال 2015 سازمان ملل از ما پرسید که آیا برلین می تواند در کاهش تنش ها و وضعیت آشفته ی لیبی قدمی بردارد؟ آنجا چند مایل پایین تر از سواحل جنوبی ایتالیا با یک همسایه‌ای از اروپا سر و کار داریم که عملا دولت آن از هم پاشیده است. ما می دانیم که صدها گروه مسلح با یکدیگر در حال جنگ هستند، در حالی که نهادهای دولتی آت در حال غرق اند و تروریست‌های اسلام گرا در حال گسترش هستند و قاچاقچیان به کار کثیف خود مشغول اند و انسان ها را از طریق راه آبی خطرناک به اروپا منتقل می کنند.
در این شرایط ما در وزارت خارجه پیش خودمان گفتیم: اول باید گروه های معارض مهم را سر یک میز جمع کنیم و پس از آن برای حل بحران، گفتگوها را ادامه دهیم. بنابراین گروه های مهم و سران آنها شناسایی شده و بعد آنها را به برلین دعوت کردیم. ما حتی یک هواپیمای اختصاصی به طرابلس فرستادیم. اما آنجا چه اتفاقی افتاد؟ آنجا افرادی منتظر پرواز بودند که تابحال نه با یکدیگر گفتگو کرده، بلکه به سوی هم فقط شلیک کرده بودند! هر کدام می گفت، ما با این گروه سوار یک هواپیما نمی شویم!
من در بروکسل بودم، تلفنم زنگ خورد. ماجرا را شنیدم و پس از تاملی کوتاه گفتم: هواپیمای جداگانه‌ای وجود ندارد. اگر در این مورد موفق نشوید، اصلا نیازی به شروع این مذاکرات نداریم.

به هر ترتیب بر خلاف میل خود سوار هواپیما شدند. برلین که رسیدند هر کدام خواستند تا در هتلی مجزا اقامت پیدا کنند. مخالفتی نکردیم. به آنها اطلاع دادیم که جهت آشنایی شما را به شام دعوت کردیم. ابتدا واکنش‌ها خوب بود. اما بعد گفتند که ما نیازی به شناخت یکدیگر نداریم. مدت هاست یکدیگر را می شناسیم، آنها دشمن ما هستند.

اما ما اینجا سورپرایز کوچکی را مهیا کردیم. جلسه شام در یک رستوران معمولی نبود. بلکه در یک قایق روی رودخانه‌ی اشپره برلین. در قایق امکان جدا شدن این گروه ها از هم وجود نداشت. به همین ترتیب ساعت ها آنقدر قایق را در طول رودخانه بالا و پایین بردیم تا این معارضان سر یک میز نشستند و یخ آنها آب شد و فردای آن روز گفتگوها را در وزارت خارجه پیگیری کردیم.

این داستان را تعریف کردم تا بگویم، دیپلماسی یعنی تلاش برای کشاندن افراد پای یک میز، تلاش برای تغییر یک نزاع از میدان قتل عام به یک میز مذاکره. این اقدام به تمام ابزارهای سیاست خارجی نیاز دارد. گاهی اوقات مجبور به فشارهای سیاسی نیز هستید!


کتاب: جعبه سیاه؛ یادداشت هایی از سیاست خارجی در عصر بحرانی

برگردان: کانال تخصصی مطالعات آلمان و اروپا


@dachstudien