مدل اجتماعی

مدل اجتماعی

متصور شدن آینده ای برای اتحادیه اروپا و شهروندان آن تنها در صورتی ممکن خواهد بود که بتوانند از باورهای اشتباه خود دست بردارند. قدیمی ترین و پایدارترین این باورها هم این است که در شرایط نامساعد هم می توان به نتیجه دلخواه همچون عدالت اجتماعی بیشتر رسید.

سالهاست که نابرابری های ناشی از جهانی شدن بر همگان عیان شده است. گزارش اخیر آکسفام هم تاییدی بر این روند منفی بوده است: در سال 2018 یک درصد از جمعیت جهان 45.6 درصد از ثروت آن را در اختیار داشتند. با این حال در مواجهه با این سناریوی جهانی نیروهای سیاسی اروپایی تنها از درمان های درون کشوری همچون نظام مالیاتی پیشرفته تر برای تامین بودجه مورد نیاز دولت برای هزینه های خدمات اجتماعی سخن می گویند.

اما واقعیت با این پیشنهادها تفاوت دارد. دولت هر کشوری برای جذب سرمایه بیشتر برای افراد ثروتمند و شرکت های چندملیتی مزایای مالیاتی در نظر می گیرد. رقابت های پولی در میان کشورها در سطح جهانی قابل تعمیم است: بستن مالیات بر افراد از 62 درصد در سال 1970، در سال 2013 به 38 درصد کاهش یافته و مالیات بر سود هم روندی مشابه داشته است. این اقدامات در سطح ملی به تبعیضی ظالمانه بین شهروندان انجامیده است. مدل اجتماعی اروپا بر مبنای نهادهای ملی است که طبق قوانین اروپایی با یکدیگر همکاری می کنند. اگر روند کنونی معکوس نشود، در نبود منابع دولتی مناسب سیاست های اجتماعی در خطری جدی خواهند بود.

هدف واقع گرایانه

احزاب پیشرو باید در کمپین های انتخاباتی سعی کنند شهروندان را راضی کنند که اتحادیه اروپا می‌ تواند قدرت مورد نیاز برای مواجه با مشکلات و رسیدگی به آنها را به دست آورد. آنها باید در برنامه های انتخاباتی خود هدف واقع گرایانه ایجاد یک دولت دموکراتیک اروپایی را با درک اینکه معاهده لیسبون یک روند انتقالی را در صورت رای اکثریت به یک تغییر شامل می شود، پیش ببرند. در یک برهه زمانی اگر انتقال با موفقیت صورت گرفته باشد، معاهده لیسبون باید اصلاح و به قانون اساسی دموکراتیک اروپایی تبدیل شود. در حال حاضر، مبارزات انتخاباتی می تواند و باید برای غلبه بر فضای بی اعتمادی به نهادهای اروپایی که ملی گراها بوروکراسی در محاصره نخبگان می خوانند، مورد استفاده قرار بگیرد.

سقوط یا پیشرفت سیاست های اروپایی نتیجه تلاش های سیاسی ای خواهد بود که همه شهروندان کشورهای عضو با انتخاب نمایندگانی در پارلمان اروپایی در اتخاذ آنها مشارکت می کنند. اگر پارلمان به دست احزاب مستبد و ضداروپایی بیفتد، دموکراسی در سطح ملی هم دچار مشکل می شود. احزاب پیشرو اروپایی باید با شهروندان خود ارتباط برقرار کنند تا احساسی مشترک از «وطن پرستی» اروپایی ایجاد شود. دموکراسی اروپایی و دموکراسی ملی یک سرنوشت مشترک دارند: یا با هم شکوفا می شوند یا با هم نابود می شوند.

@euroatlantic