✅ فوبیای دندان پزشکی. محمدعلی بهشتی | بی قانون.. فوبیای دندون‌پزشکی دارم

✅ فوبیای دندان پزشکی
محمدعلی بهشتی | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

من فوبیای دندون‌پزشکی دارم. حتی بعضی شب‌ها خواب می‌بینم روی یکی از این صندلی‌های دندون‌پزشکي دراز کشیدم و دهنم تا مرز پارگی بازه، یه لوله گوشه لپم داره خخخخ می‌کنه. یه دکتر خشن هم داره یه آمپول رو از چند زاویه مختلف می‌کنه تو لثه‌ام. تو همین لحظات که دهانم یک میلیمتر تا پاره شدن فاصله داره و دو تا دست‌های دکتر و یکی از دست‌های دستیارش همزمان توی دهن من هستن، دکتر سعی می‌کنه در مورد مسائل روز نظر من رو هم بدونه! همه‌اش هم نچ نچ می‌کنه و غر می‌زنه که چرا مسواک نمی‌زدم؟ همیشه هم وقتی دستیارش می‌ره بیرون و دکتر با لبخند می‌خواد سر صحبت رو باز کنه و کابوسم رو به غایتش برسونه؛ با صورتی عرق کرده و تنی پر از لرز و اضطراب از خواب می‌پرم. همه این‌ اتفاقات یک طرف اون حرفی که دکتر بعد لبخندش می‌خواد بهم بزنه یک طرف، همه ترس من از اونه! ترسش هم به خاطر خودم نیست. بیشتر به خاطر این الهامِ طفلی می‌ترسم. الهام زن دوممه. نه اینکه فکر کنید من دو تا زن داشتم، نه! زن اولم ول کرد رفت. نه اینکه ایراد از من باشه، یک بار دندون درد گرفت، دندون‌پزشکش خوش برخورد و پردرآمد بود. اینجوری که می‌گن کارش هم خوب بوده. من هم بهش حق می‌دم. مطمئنم وقتی سه تا دست تو دهنم باشه، دکتر هر چی بپرسه به نشانه تایید سری تکون می‌دم. واسه همین هم هست که سه ساله با اینکه دارم از دردِ دندون دیوونه می‌شم نتونستم خودم رو قانع کنم برم دکتر! اگر به من هم پیشنهادايي بده كه نتونم رد کنم، تکلیف الهام چی میشه؟ بالاخره الهام راضیم کرد و گفت من هم باهات میام تا دکتر نتونه حرف اضافه‌اي بزنه. پیشنهاد بدی نبود. اما خانم دکتر اونجا نبود و گفتن روزهای فرد آقای دکتر میان. خیالم راحت شد. وقتی زیر دست دندون‌پزشک بودم. اصلا با من حرف نمی‌زد و همه‌اش داشت با الهام حرف می‌زد. خیالم راحت شد که کاری با من نداره. الان که چند روزی از اومدن نامه درخواست طلاق الهام می‌گذره، فقط هفت تا از دندن‌هام موندن. دارم همه رو می‌کشم تا دیگه مسیرم به دندون‌پزشکی نیفته!
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)

👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon