داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ خیریتی تو این گرماست. علیرضا کاردار | بی قانون
✅ خیریتی تو این گرماست
علیرضا کاردار | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
«نیریش و میل» چیز خارقالعادهای نیست، همان لیموشیرین است که برعکس شده. لیموشیرین اول شیرین است و به مرور تلخ میشود، ولی «نیریش و میل» زن و شوهری هستند که اولش تلخند و آخرش شیرین.
«میل» در را که باز کرد از دیدن تیپ «نیریش» تعجب کرد، چشمهایش برقی زد و پرسید: «خبریه به سلامتی؟» نیریش بیحوصله از جلوی در کنار رفت و گفت: «دلت خوشه ها... گرمه، گرم. میفهمی؟» میل ناخودآگاه به کولر نگاه کرد و گفت: «باز برق رفته؟» نیریش خودش را روی مبل انداخت و گفت: «نرفته، قطعه! قطعش کردن». میل از توی اتاق گفت: «مگه تو برنامهای که دادن امروز نوبت قطعی ما بود؟» نیریش زیر لب گفت: «همچین میگه نوبت که انگار نمیدونه کجا زندگی میکنه...». بعد با صدای بلند گفت: «اون برنامه مال قطعیهای با برنامه است، این الان قطعی بیبرنامه است، حس نمیکنی برق نداشتن امروزمون یه جور دیگه است؟!» میل گفت: «حالا حرص نخور، خدا رو شکر که به جايش آب هست». نیریش پوزخندی زد و گفت: «برو کارهای آبیت رو زود بکن، همون نخ آب هم ممکنه هر لحظه قطع بشه». میل داخل دستشویی رفت و گفت: «پس حالا که آب و برق نداریم، گاز كه هست! به قول مادر بزرگ خدا بیامرزم همیشه جای شکرش باقیه. راستی امروز رفتم پول رو از اون موسسه گرفتم!».
داشت دست و صورتش را خشک میکرد که نیریش سراسیمه در دستشویی را هل داد، ميل خودش را عقب کشید که در توی پوزش نخورد. نیریش با ذوق پرسید: «جدی میگی؟ بالاخره تونستی از چنگشون دربیاری؟» میل گفت: «دیدی گفتم جای شکرش باقیه؟ فکرشرو بکن اگه این دو قرونی که پسانداز کرده بودیم، هاپولی شده بود، چه خاکی به سرمون میریختیم». نیریش گفت: «یه شربت مشتی برات درست کنم که جیگرت حال بیاد به خاطر این خبر خوشی که دادی. خداییش شانس آوردیم پولمون به فنا نرفت، هرچند جای دوری نمیرفت، تو جیب يه عده مسئول سابق و آقازادههاي اسبق و شبه سلبریتیها میرفت دیگه! نوش جونشون، تونستن و کردن. ما که نمیتونیم و نمیکنیم هم باید دهنمون رو ببندیم و فقط نگاه کنیم!».
میل جلوی کانتر آشپزخانه ایستاد و گفت: «خب حالا! هنوز چیزی ثابت نشده که، همه تکذیبش کردن». نیریش توی لیوان آب ریخت و گفت: «آره راست میگی، کلا همیشه تایید و تکذیبها بستگی به جَو روز داره. آخرش هم هیچی معلوم نمیشه. مثل جریان رییسجمهور کرواسی که تا الان 10 تا روایت ازش دراومده که یا مادری فداکار و سیاستمداری زبده است، یا یک الکلی بیمسئولیت، فقط به خاطر چندتا بغل مادرانه!». میل یک قورت شربت خورد و گفت: «حساب سلبریتیها رو با بقیه قاطی نکن... چرا این شربته اینقدر گرمه؟» نیریش با بیخیالی گفت: «یخچال وقت نمیکنه روشن بشه تو این قطعیهای برق، عوضش سلبریتی جونات خوشحال میشن که دیگه وسیله برقی روشن نیست!». میل شربت را تا ته سر کشید و گفت: «راست میگی. اتفاقا گرما خیلی هم خوبه!».
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon