داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ شهر عشق را خواهم ساخت. شهاب پاکنگر | بی قانون.. برای خودم یک شهر بسازم
✅ شهر عشق را خواهم ساخت
شهاب پاکنگر | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
میخواهم برای خودم یک شهر بسازم. شهری که در فرودگاههایش مردم فقط بیایند ولی کسی نرود. یعنی اگر خواست برود، اجازه خروج نداشته باشد و ممنوعالخروج شود. میخواهم یک شهر بسازم که مردم اسیر تکنولوژی نباشند و تکنولوژی اسیر مردم باشد.
در کوچههایش مردم سرشان در موبایلهایشان نباشد، حتی اگر لازم باشد موبایلها را جمع کنم تا بروند به پدر و مادرشان سر بزنند.
میخواهم یک شهر بزنم که در آن هیچکس حق نداشته باشد با دو نفر مختلف به کافیشاپهایش برود. اصلا کسی حق نداشته باشد به کافیشاپهایش برود. کافیشاپها زود تعطیل کنند و بروند خانهشان. میخواهم یک شهر بزنم که آن شهر مصداق «تن آدمی شریف است به جان آدمیت» باشد و هیچ کس در قید و بند لباس زیبا نباشد.
برای همین فروش هر نوع لباس زیر و رویی در آن ممنوع شود. میخواهم یک شهر تاسیس کنم که موسیقی در گوشت و پوست مردم باشد، نه در گوشششان. برای همین هر کنسرتی را در آن لغو کنم تا مردم بدون ساز و با خلاقیت خودشان، ساز بزنند. دوست دارم شهری بسازم که مردم درگیر فوتبال نباشند و به خاطر یک توپ به هم فحش ندهند. حتی اگر لازم باشد، ورزشگاه بسازم و نگذارم کسی در آن فوتبال بازی کند. اگر مسابقه فوتبالی هم در جایی از دنیا برگزار میشود، به من ربطی ندارد.
حالا اگر به فینال رسیدیم، شاید بگذارم در خانههایشان آن را تماشا کنند. میخواهم یک شهر بزنم که در آن زنها جایشان فقط در قلب مردان باشد. حتی اگر لازم باشد، حضور زنان را در سطح شهر ممنوع کنم. میخواهم یک شهر بزنم که فارغ از تمام مرزها باشد. برای همین فقط متعلق به کشور عشق باشد. شهر من، شهر عشق است و هرکاری عشقم میکشد میکنم.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon