✅ پات رو از روی صندلی بردار. محمد زندیه | بی قانون

✅ پات رو از روی صندلی بردار
محمد زندیه | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

پیرمرده تو متروی تهران-کرج به دختره توپید که «چرا پات رو گذاشتی روی صندلی؟» دختره گفت: «به شما ارتباطی داره؟» پیرمرده گفت: «شعورت قد نمیده دیگه. اونجا بعدا میشینن آدما، کثیف میشه لباسشون». جر و بحث بالا گرفت. دختره لج کرده‌ بود و پاش رو برنمی‌داشت. پیرمرده هم ول نمی‌کرد.
یه پسر جوون از چندتا صندلی اون‌ورتر با کنایه گفت: «باشه آقا. باشه. شما راست میگی. بیخیال». پیرمرده به پسره گفت: «شما دخالت نکن. کسی نظر شما رو نخواست. من دارم با این خانم صحبت می‌کنم.» پسره عصبانی‌تر گفت: «مغز ما رو خوردی خب. بسه دیگه». پیرمرده گفت: «تو مغز نداری آخه.»
پسره از جاش بلند شد، از زیر صندلیش قفل فرمون رو بیرون کشید و بالای دستاش به اهتزاز درآورد. حالا اینکه زیر صندلی مسافر مترو قفل فرمون چیکار می‌کرد رو من واقعا نمی‌فهمم. قاعدتا باید فقط یه دونه و اون هم زیر صندلی راننده مترو، قفل فرمون باشه. خلاصه، دعوای این دو تا خیلی جدی شد. دو سه دقیقه گذشت. رفتم وسط گفتم: «داداش ول کن دیگه. زشته جلوی زن و بچه مردم.»
پسره گفت: «تو زر نزن دوست عزیز (البته جمله‌اش دقیقا این نبود. ولی یه چیزی با همین مفهوم تصور کنید). به تو چه ربطی داره؟» این رو که گفت، چندنفر هم از داخل جمعیت عربده کشیدن: «راست میگه. به تو ربطی نداره، بشین سر جات».
ازشون تشکر کردم و ضمن عذرخواهی، برگشتم نشستم روی صندلیم. اون لحظه به این فکر کردم که اگر من هم به دعوا ادامه بدم، قطعا آخر این داستان یه اتفاق بدی می‌افته. حالا اینکه چطوری اتفاق می‌افتاد رو نمی‌دونم واقعا. ولی با درنظر گرفتن عکس‌العمل‌های مردم، حس کردم کار داره به سمتی پیش میره که پتانسیلش هست که اون دعوا، 12 نفر کشته و بیش از 70 نفر مجروح بر جای بگذاره. همچنین یه حسی خیلی قوی‌تری هم بهم می‌گفت که از اون 70 نفر مجروح، متاسفانه 6 نفر پیش از رسیدن به مراکز امدادی جان خودشون رو از دست میدن.

اینه که خواهش می‌کنم رعایت کنید و پاتون رو روی صندلی نگذارید. بحث جون یه واگن آدم در میونه.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)

👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon