«زندگی با ماجراهای فراوانش.. ظاهری دارد به سان بیشه‌ای بغرنج و در هم باف

« زندگی با ماجراهای فراوانش

ظاهری دارد به سان بیشه ای بغرنج و در هم باف

ماجراها گونه گون و رنگ وارنگ ست؛

چیست اما ساده تر از این ، که در باطن

تارو پود هیچی و پوچی هم آهنگ است؟



ماجرای زندگی آیا

جز مشقت های شوقی توامان با زجر

اختیارش هم عنان با جبر،

بسترش بر بعد فرار و مه آلود زمان لغزان

در فضای کشف پوچ ماجراها، چیست؟

من بگویم، یا تو می گویی هیچ جز این نیست؟»



تو بگویی یا نگویی، نشنود او جز صدای خویش

«ماجراها» گوید، اما نقش هر کس را

می نگارد، یا می انگارد

بیش تر با طرح و رنگ ماجرای خویش

شاتقی، زندانی دختر عمو طاووس

فیلسوفی کوچک ست و حرف ها دارد برای خویش


عصر بود و در حیاط کوچک پاییز

در زندان

راه می رفتیم؛

چند تن زندانی با خستگی همگام



چون طواف حاجیان در عید آن کشتار وحشتناک

گرد بر گرد بتی از جنس و رنگش نام

لات و عزی و هبل را از بنی اعمام

دور حوض خالی معصوم

گرد می گشتیم، اما بی هوار و هروله، آرام



اینک آن غمگین بی آزار

شاتقی، زندانی دختر عمو طاووس

داشت با لبخند مجروحی که اغلب بر لبانش بود

و خطوط چهره اش را، گاه

چون نگه جزم و جری می کرد؛

ماجرا می گفت و با ما راه می پیمود

عصر خشکی بود، از یک روز آبانی

بی صدا و از نظر پنهان

لحظه ها، مثل صف موران خواب آلود

با همیشه همعنان می رفت؛ وز هر گام

سکه می زد «دیر شد» بر پولک هر « زود»



راه می رفتیم و با هر گام ما یک لحظه می پژمرد

من خط زنجیر هستی خواره موران را

این چنین احساس می کردم که با ترتیب

در صف نوبت یکا یک خوابشان می برد

و به نوبت هر یکی، تاپای بیرون می نهاد از صف

چون جرقه می پرید از خواب و می افسرد



راست پنداری

هستی و ناچیزی ما بود

که بدین گونه

بود همسان داشت با نابود

و بدینسان تنگ تر می شد فضای روز

باختر چون تون سردی می شد و در آن

آتش دل مرده می افسرد، دود اندود

و بدین سان خوب می شد دید در سیمای هر سکه

و نگاه آفل و غمگین هر لحظه

این که چیزی در فضا می کاست؛

وین که چیزی داشت می افزود

داشت می رفت آتش خورشید؛

داشت می آمد شب چون دود

باز می رفتیم و می کردیم

رفته تا انجام را، آغاز

و دگر ره باز و دیگر بار

باز ... و باز ... و باز

شاتقی، زندانی دختر عمو طاووس-مهدی اخوان ثالث-دکلمه رضا پیربادیان

https://telegram.me/deklamehayepirbadian

لینک کانال دکلمه های رضا پیربادیان
@deklamehayepirbadian