از دستهای گرم تو.. کودکان توأمان آغوش خویش.. سخنها می‌توان گفت

از دستهای گرم تو

کودکان توأمان آغوش خویش

سخنها می توان گفت

غم نان اگر بگذارد

* * *

نغمه در نغمه در افکنده

ای مسیح مادر ای خورشید

از مهربانی بی دریغ جانت

با چنگ تمامی ناپذیر تو سرودها می توانم کرد

غم نان اگر بگذارد

* * *
رنگها در رنگها دویده

از رنگین کمان بهاری تو

که سراپرده در این باغ خزان رسیده برافراشته است

نقشها می توانم زد

غم نان اگر بگذارد

* * *

چشمه ساری در دل و آبشاری در کف

آفتابی در نگاه و فرشته ای در پیراهن

از انسانی که تویی

قصه ها توانم کرد

غم نان اگر بگذارد

غم نان اگر بگذارد-شاملو-دکلمه-رضا پیربادیان

https://telegram.me/deklamehayepirbadian

لینک کانال دکلمه های رضا پیربادیان
@deklamehayepirbadian