این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی. واین دفتر بی معنی غرق می‌ناب اولی

این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
واین دفتر بی معنی غرق می ناب اولی
چون عمر تبه کردم ، چندانکه نگه کردم
در کنج خراباتی ، افتاده خراب اولی
چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی
هم سینه پر از آتش ، هم دیده پر آب اولی
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت
این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست
در سر هوس ساقی ، در دست شراب اولی
از همچو تو دلداری ، دل برنکنم آری
چون تاب کشم باری زآن زلف بتاب اولی
چون پیر شدی "حافظ" از میکده بیرون آی

رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی

چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون شو- حافظ- دکلمه رضا پیربادیان


https://telegram.me/deklamehayepirbadian

لینک کانال دکلمه های رضا پیربادیان