🔆 امروز، توجه به مرگ سقراط، یادآور اعدام «عقل» توسط «اکثریت» است. 🔆 باید از ایران دفاع کرد، به نام یا به ننگ«جواد طباطبایی».🇮🇷 🔆 درباره تاریخ، فلسفه، علمسیاست و علمحقوق. 🇮🇷: @MinervaEule1776 📚: https://t.me/denkenfurdenken
💎 رویکرد دکتر جواد طباطبایی به ایران.. ✍ بهروز زواریان
💎 رویکرد دکتر جواد طباطبایی به ایران
✍ بهروز زواریان
✍ جواد طباطبایی، در درآمد کتاب تأملی درباره ایران، نظریه «حکومت قانون» در ایران صفحه ۱۹، مینویسد:«تأملی درباره ایران، به گونهای که در این مجلدات به برخی #زوایای آن اشاره کردهام، بحثی سیاسی و لاجرم ایدئولوژیکی، یعنی ناظر بر موضعگیری در پیکار برای قدرت، نیست، بلکه کوششی برای بحثی درباره ایران، به عنوان موضوع دانشی نوآئین است که به رغم آغاز دوران جدید تاریخ ایران از نزدیک به دو سده پیش، تأسیس آن به تعویق افتاده است»(طباطبایی، ۱۳۹۵، ۱۹).
💎 به نظر من همین فقره و صراحت در کلام «استاد» نشان میدهد_ که منتقدانی که من آنها را جز افرادی سطحی نمیبینم، زیرا به جای نقادی در پی این بودند که پروژه را فاشیستی و سلفی و... قلمداد کنند که این خود عین جهل به مبانی است،_ به خوبی پی بردهاند که برای تخریب یک نظریه باید آن را وارد مناسبات قدرت کنند، و این صراحت البته با قدرت و وضوح نشان میدهد که تأملی درباره ایران به معنای دقیق کلمه، نه «ایدئولوژیکی» و نه «موضعی در مناسبات قدرت سیاسی» است.
💎 اما این فقره را از این جهت آوردم تا نشان دهم که طباطبایی در عین حال هگلی هم نیست و اگرچه این بدیهی است، اما من باید آن را نشان بدهم و البته مستند اثبات خواهم کرد، که او، در بحث خود و در فلسفه تاریخی که برای ما تازگی دارد نمیتواند هگلی باشد.
💎 هگل در صفحه ۴۶، از کتاب عقل در تاریخ میگوید:
💎 «... Die Christen sind also in die Mysterien Gottes eingeweiht, und so ist uns auch der Schlüssel zur Weltgeschichte gegeben».
💎 در این فقره، هگل به این نکته توجه داشته است که بر روی ایده آلمان، و در عین حال روی #مسیحیت ایستاده و از این جهت در ترجمه عبارت که من به مسامحه میآورم میگوید که:«این مسیحیان هستند که راز خدا برای آنها گشوده شده است، و کلیدهای تاریخ جهانی به ما داده شده است».
💎 او، به دقت، فعل einweihen را به معنای «افتتاح کردن» یا «گشودن»، در کنار اسم «Schlüssel» که در زبان آلمانی همان کلید است، آورده، تا این نکته را نشان دهد که راز خدا با فیلسوف آلمانی و شاید بهتر است گفته شود «کاتب روح» که از طرح و اراده خدا آگاهی دارد و آن را فاش کرده، یا کلید _Schlüssel_ که همان فیلسوف باشد، گشوده شده و دیگر هیچچیز در پرده ابهام نیست، بلکه حتی آنچه که پیشتر در راز بود، اکنون مبدل به علم شده است. به این ترتیب، در اینجا، «گونهای شناخت از طرح مشیت الهی وجود دارد».
💎 با این فقرات و آن چه که طباطبایی در تأملی درباره ایران برجسته میکند، میتوان دریافت که تأملی درباره ایران، تأملی در منطق درونی تاریخ ایران است و از این جهت این منطق نمیتواند با هگل نسبتی داشته باشد. لذا در جایی که طباطبایی به صراحت بحث خود را مطابق با آنچه که اشتراوس، آورده، و شیوه نوشتن خود را «استراتژیکی» قلمداد میکنند، این نمیتواند با این صراحت کلام، هگلی باشد. بنابراین تا کنون منتقدانی که میخواستند پروژه را هگلی قلمداد کنند به دنبال راهی در آثار بودند که وجود نداشته است. اما طباطبایی شیوه نوشتن خود را به گونهای پیش میبرد تا نشان دهد که او از «فیلسوفانی تأثیر پذیرفته است که حتی نامی از آنها در آثار نیامده است».
💎 بنابراین منتقد، باید خود با علم و مطالعه شبانه روزی و جهد، مقصود این کلام را دریابد که فیلسوف، کجا ایستاده است و کدامین متافیزیک در پس پشت آگاهی او، وجود دارد که بدون آن نمیتوان پروژه را به سادگی فهمید، چه رسد به اینکه آن را «در حال حاضر» مورد نقادی قرار داد؟!
💎 اشاره من به هگل، البته از این جهت بود تا این نکته را برجسته کنم که «هگل» و قرائت او برای من، به خودی خود در مطالعه منطق درونی ایران و سنت، کوچکترین موضوعیتی ندارد. و اگر هم شبانه روز به قرائت هگل پرداختهام از این جهت است که اثبات شود اتفاقا نمیتوان ایران را هگلی قرائت کرد، بلکه با مطالعه او درخواهیم یافت که اگر هگل بر «منطق ایده آلمان» و در آن مختصات تکیه زده است و تأملی میکند، ما بر منطق ایران تکیه زدهایم و این بحث، نه سیاسی است و نه ایدئولوژیک.
💠 با طباطبایی و پس از او شکافی در آگاهی ما ایجاد شده است، تا جایی که میتوان گفت، اکنون، «دیگر هیچچیز همچون سابق نیست».
@MinervaEule1776
https://t.me/denkenfurdenken