📍خدا به مثابه یک بنیاد📍.. 💠 بر خلاف تصور معمول، هگل، خدا را به مثابه یک بنیاد وضع نمی‌کند

📍خدا به مثابه یک بنیاد📍

💠 بر خلاف تصور معمول، هگل، خدا را به مثابه یک بنیاد وضع نمی کند. ما، پیش از این شاهد بودیم که هگل در پی این بود که به ایدئال وحدت در جامعه مدرن بازگردد. او، شاهد بود که اصول مدرن ایدئال های رمانتیک را مخدوش کرده است و از این جهت متافیزیک خود را به عنوان امری اساسی و زیربنای کار خود در نظر گرفت. اما خدا در این روند به مثابه یک بنیاد و نقطه آغاز نبود. چراکه فیلسوف فقط در روند پژوهش درمی یابد که موقف اصلی او پرسش از مطلق بوده است. به عبارت دیگر اگر خدا موضوع ابتدایی نباشد پس آغاز فلسفه با چیست؟ هم در علم منطق و هم در پدیدارشناسی روح، هگل پرسش خود را با نحوه شناخت آگاهی از جهان آغاز می کند و صرفا در روند کار است که علاوه بر موجه ساختن نحوه شناخت انسان از جهان، گام به گام گسست هایی را که میان ذهن و عین ایجاد شده است رفع می کند؛ هگل با این منطق، به دکارت و کانت و... نشان می دهد که میان ذهن و عین هیچ تمایزی وجود ندارد و در این صورت این عقل است که اشیاء را بدون در نظر گرفتن نسبتشان با جهان مورد شناسایی قرار می دهد. در واقع اگر گمان کنیم که هگل می کوشد فقط به یک پرسش پاسخ بدهد به خطا رفته ایم. او هم معرفت را به گونه ای تفسیر می کند که با نقد اول کانت همخوانی داشته باشد و هم گسست ها را رفع می کند و از دیگر سوی در پی بازگشت و تثبیت ایدئال وحدت یونانی است.

بااحترام؛ بهروززواریان؛ فردریک بیزر؛ هگل؛ تحلیل فصل سوم صفحه ۱۱۴.


💠 ...فلسفه در این هنگام کهن‌سالی زندگی؛ وضع موجود را با رنگ خاکستری خود به تصویر می‌کشد و امر واقع را در قلمرو فکر بازسازی می‌کند. (فریدریش هگل).

💠 تابع قوانین جاری کشور

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken